English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (8 milliseconds)
English Persian
ransom ازادی کسی یاچیزی راخریدن
ransoms ازادی کسی یاچیزی راخریدن
Other Matches
(buy something) on credit <idiom> بدون پول چیزی راخریدن
emancipation proclamation اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
drier کسی یاچیزی که میخشکاند
deification قائل به الوهیت شخص یاچیزی
lose track of <idiom> ازدست دادن تماس باکسی یاچیزی
scrape باکهنه یاچیزی ساییدن یا پاک کردن تراشیدن
rack one's brains <idiom> سخت فکر کردن یاچیزی را بخاطر آوردن
humpty dumpty کسی یاچیزی که یکباربزمین افتداز میان برود
scrapes باکهنه یاچیزی ساییدن یا پاک کردن تراشیدن
scraped باکهنه یاچیزی ساییدن یا پاک کردن تراشیدن
scraping باکهنه یاچیزی ساییدن یا پاک کردن تراشیدن
vane کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
vanes کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
ambivalence توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
liberties ازادی
liberation ازادی
openness ازادی
manumission ازادی
liberty ازادی
looseness ازادی
liberticide ازادی کش
large n ازادی
insubjection ازادی
indpendence ازادی
liberals ازادی
liberal ازادی
emancipation ازادی
enfranchisement ازادی
freeness ازادی
independence ازادی
freedoms ازادی
releases ازادی
released ازادی
release ازادی
freedom ازادی
option ازادی
options ازادی
immunity ازادی
freedom of the press ازادی نگارش
paroling ازادی مشروط
freedom of enterprise ازادی تجارت
probation ازادی بقیدالتزام
liberators ازادی بخش
paroles ازادی مشروط
liberator ازادی بخش
paroled ازادی مشروط
freedom to choose ازادی در انتخاب
parole ازادی مشروط
freedom of the press ازادی مطبوعات
edict of emancipation منشور ازادی
emancipatory ازادی بخش
freedom of belief ازادی عقیده
economic freedom ازادی اقتصادی
freedom of choice ازادی انتخاب
freedom of trade ازادی تجارت
degree of freedom درجه ازادی
freedom of experssion ازادی بیان
conditional discharge ازادی مشروط
catholicity ازادی فکر
freedom of seas ازادی دریاها
advantages accruning from ازادی مطبوعات
elbow room ازادی عمل
probation ازادی مشروط
free enterprise ازادی اقتصادی
habeas corpus حکم ازادی
market freedom ازادی بازار
degrees of freedom درجات ازادی
freehand ازادی عمل
market freedom ازادی تجاری
free will ازادی اراده
medal of freedom مدال ازادی
probational ازادی بقیدالتزام
statue of liberty مجسمه ازادی
the champion of liberty مدافع ازادی
relief فراغت ازادی
freehand ازادی در تصمیم
manumission ازادی برده
elbowroom ازادی عمل
liberty party حزب ازادی
civil liberties ازادی مدنی
laissez-faire ازادی تجارت
liberally ازادی خواهانه
manumit ازادی بخشیدن
civil liberty ازادی مدنی
toleration ازادی ازادگی
liberty of the press ازادی مطبوعات
the champion of liberty سنگ بسینه زن ازادی
free thought ازادی فکر لامذهب
free thinking ازادی از قیود مذهب
laissez-faire ازادی صادرات وواردات
probationary period دوره ازادی مشروط
laissez faire ازادی مطلق اقتصادی
overindulgence ازادی بیش از حد دادن
nurse of liberty پرورشگاه یا مهد ازادی
liberal school مکتب ازادی اقتصادی
freedom of entry and exit ازادی ورود و خروج
libertarianism طرفداری از ازادی فردی
laissez-faire ازادی کسب و کار
liberty of conscience ازادی عقیده یا فکر
free movement of capital ازادی جابجایی سرمایه
franchise ازادی حق انتخاب امتیاز
liberal ازادی خواه زیاد
liberals ازادی خواه زیاد
latitudes ازادی عمل وسعت
latitude ازادی عمل وسعت
declaration of indulgence اعلام ازادی دینی
libertarian طرفدار ازادی اراده
franchises ازادی حق انتخاب امتیاز
libertarians طرفدار ازادی اراده
liberalism اصول ازادی خواهی
nationalists ازادی خواه واستقلال طلب
nationalists ملی گرا ازادی طلب
disestablishing کلیسا را از ازادی محروم کردن
scope میدان دید ازادی عمل
nationalist ملی گرا ازادی طلب
illiberal متعصب مخالف اصول ازادی
jubilee روز ازادی سال ویژه
four freedoms ازادی در نطق و بیان عقیده
freewheel با ازادی حرکت وجنبش کردن
edict of emancipation ازادی بی قید و شرط اعطا شد
freewheeled با ازادی حرکت وجنبش کردن
Soc ازادی دراخذ تصمیم قضایی
the liberal party حزب یا دسته ازادی خواه
jubilees روز ازادی سال ویژه
freewheels با ازادی حرکت وجنبش کردن
disestablish کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablished کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablishes کلیسا را از ازادی محروم کردن
nationalist ازادی خواه واستقلال طلب
individualism اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
gold palm نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
piscary ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
liberalism اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
manchester school مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
the open door ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
paroles ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
parole ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
four freedoms دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
paroling ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroled ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
mr. and mrs billiards بیلیارد کیسه دار بین زن ومرد که زن ازادی ضربه دارد
convertibility قابلیت تبدیل پول و اسعار ازادی خرید و فروش ارز درممالک مختلف
ticket of leave سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
end on سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
necessity درCL به حالاتی اطلاق میشودکه عامل عمل به علت عدم ازادی اراده مسئول اعمال خود نیست
serfs درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serf درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
front de liberation national جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
phyrgian cap یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
rate integration gyro ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
magna carta فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
resistance force جنبش مقاومت یا جنبش ازادی بخش انقلابی
freedom of seas ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
economic liberalism مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
liberalparty حزب ازادی خواه یا ترقی خواه
individualism فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
optional claiming race مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
guild socialism سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com