English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
the tree shoot out brances ازدرخت شاخه هایی بیرون زد
Other Matches
to turn out بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
stumpage قیمت الوار قبل از قطع ازدرخت
hierarchical communications system شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
tusser or sur orsore یکجور کرم ابریشم که ازدرخت بلوط تغذیه میکند
log :کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
logs :کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
to brachiate از شاخه به شاخه پریدن [بازوپیمایی کردن]
lisps یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisped یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisp یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisping یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
branches شاخه شاخه شدن
forkedly بطور شاخه شاخه
ramify شاخه شاخه شدن
arborization شاخه شاخه شدگی
branch شاخه شاخه شدن
dog leg شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
to strain at a gnat ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
witjout بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
extravasate ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
eject بیرون راندن بیرون انداختن
extrusion بیرون اندازی بیرون امدگی
ejecting بیرون راندن بیرون انداختن
ejected بیرون راندن بیرون انداختن
outward bound عازم بیرون روانه بیرون
ejects بیرون راندن بیرون انداختن
bifurcate چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
receding leg شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
off one's hands بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
nib شاخه
nibs شاخه
plug دو شاخه
trifurcation سه شاخه
trifid سه شاخه
plugging دو شاخه
plugs دو شاخه
ramulous شاخه شاخه
fork سه شاخه
fork شاخه
forking سه شاخه
ramulose شاخه شاخه
nid شاخه
forking شاخه
connection plug دو شاخه
ramus شاخه
branch line شاخه
Br شاخه
branch lines شاخه
limbless بی شاخه
boughs شاخه
bough شاخه
furcate شاخه شاخه
intersection leg شاخه
embranchment شاخه
knag ته شاخه
branch شاخه
branches شاخه
virga شاخه
variation شاخه
branch cutter شاخه بر
limb شاخه
pinned در شاخه
bifurcation شاخه
limbs شاخه
acaulescent بی شاخه
variations شاخه
arm شاخه
three way سه شاخه
pinning در شاخه
pin در شاخه
doddered بی شاخه
sprigs شاخه کوچک
sprig شاخه کوچک
division شاخه [دانشی]
area شاخه [دانشی]
lamina شاخه پردهای
coppice شاخه زاد
coppices شاخه زاد
spriggy شاخه دار
viminal شاخه دهنده
tuning forks دو شاخه صوتی
tuning fork دو شاخه صوتی
banana pin دو شاخه رادیو
crotch تیر دو شاخه
fork of ... river شاخه رودخانه ...
three arm protractor نقاله سه شاخه
twig : شاخه کوچک
gray ramus شاخه خاکستری
twing شاخه کوچک
secateur شاخه قطع کن
insessorial شاخه نشین
grain شاخه چنگال
outbranch شاخه گستردن
crotches تیر دو شاخه
ramiform شاخه مانند
ram's horn hook قلاب دو شاخه
prong شاخه رودیانهر
prongs شاخه رودیانهر
passerine شاخه نشین
provine شاخه خوابانده
battery charging plug دو شاخه باتری پر کن
ramify شاخه دادن
arborescent شاخه مانند
field شاخه [دانشی]
bifurcate دو شاخه شدن
intersection leg شاخه یک همبر
branch شاخه [دانشی]
lamin شاخه پردهای
Dont break that branch off. آن شاخه رانشکن
forked شاخه دار
linear portion شاخه خطی
ramify شاخه بستن
twigs : شاخه کوچک
tow level forked junction دو شاخه ناهمکف
disbranch بی شاخه کردن
triradiate سه شاخه سه شعاعی
branchy شاخه دار
boughed شاخه دار
spray شاخه کوچک
blind alley شاخه بن بست
blind alleys شاخه بن بست
distributary رود شاخه
sprayed شاخه کوچک
twigged شاخه دار
twiggy شاخه دار
dog leg شاخه فرعی
alleyways شاخه ماز
branching شاخه گزینی
tow level forked junction دو شاخه دو ترازه
offshoots شاخه نورسته
offshoot شاخه نورسته
cable connector دو شاخه کابل
ramification شاخه شاخگی
traverse leg شاخه پیمایش
ramifications شاخه شاخگی
topper شاخه زن سوهان
toppers شاخه زن سوهان
branchlet شاخه کوچک
alley شاخه ماز
alleys شاخه ماز
easing out line شاخه شل کننده
sprays شاخه کوچک
link شاخه رابط
affluent شاخه رود
line of business شاخه پیشه
subshrub شاخه کوچک
tributary شاخه رود
tributary شاخه انشعاب
tributaries شاخه رود
tributaries شاخه انشعاب
female plug دو شاخه ماده
branches شاخه دراوردن
winging شاخه شعبه
wing شاخه شعبه
sprouts جوانه شاخه
sprouted جوانه شاخه
sprout جوانه شاخه
branch شاخه دراوردن
spraying شاخه کوچک
biramous دارای دو شاخه
sprit جوانه یا شاخه کوچک
strick شاخه درخت کتان
tine نوک شاخه یاسیخ
cluster bomb اویز چند شاخه
cluster bombs اویز چند شاخه
utensil plug دو شاخه وسایل برقی
two pin plug دو شاخه وسایل برقی
twin plug دو شاخه وسایل برقی
clusters اویز چند شاخه
wind component شاخه سمتی باد
To cut off a branch . شاخه ای را قطع کردن
tri corn کلاه سه گوشه سه شاخه
pruning knife چاقوی شاخه زنی
legs شاخه مسیر حرکت
layer رگه شاخه خوابانده
layers رگه شاخه خوابانده
dog-leg [شاخه فرعی پله]
deadwood شاخه خشکیده درخت
deflection component of trail شاخه سمتی مسیر
hierarchical communications system شاخه ها و زیر دایرکتوری ها
cluster اویز چند شاخه
leg شاخه مسیر حرکت
bifurcation شکاف گاه شاخه
to lop off a branch [from a tree] شاخه ای را [از درختی] بریدن
percher مرغ شاخه نشین
pricket شمعدان شاخه دار
bayou شاخه فرعی رودخانه
bifurcation تقسیم بدو شاخه
frame کنترل هایی
unplugged خارج کردن دو شاخه از سوکت
trifurcate بسه شاخه تقسیم شدن
subshrub شاخه فرعی گیاه کوچک
unplugging خارج کردن دو شاخه از سوکت
divided magnetic circuit مدار مغناطیسی چند شاخه
unplugs خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplug خارج کردن دو شاخه از سوکت
tridentate نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
trident نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
pallet jack جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com