English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (7 milliseconds)
English Persian
offensively ازراه تهاجم
Other Matches
assault تهاجم
inburst تهاجم
inruption تهاجم
offense تهاجم
inroad تهاجم
incursion تهاجم
incursions تهاجم
assaulted تهاجم
assaults تهاجم
irruption تهاجم
invasions تهاجم
invasion تهاجم
tailbacks بک تهاجم
tailback بک تهاجم
invasions تهاجم استیلا
fair game <idiom> موضوع تهاجم
aggro تعدی و تهاجم
incursive تهاجم کننده
agression تجاوز تهاجم
inbreak تهاجم تاراج
invasion تهاجم استیلا
forays تهاجم تاراج
foray تهاجم تاراج
invasion تاراج تهاجم
invasions تاراج تهاجم
offense,etc تهاجم زیان
offensiveness حالت تهاجم یا حمله
offensives تهاجم تهاجمی حمله عمومی
foray تهاجم کردن بیغما بردن
forays تهاجم کردن بیغما بردن
offensive تهاجم تهاجمی حمله عمومی
pervertible ازراه در رو
strong safety مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
lock forward هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
inferentially ازراه استنباط
controversially ازراه مباحثه
demonstratively ازراه اثبات
diagnostically ازراه تشخیص
exegetically ازراه تفسیر
foully ازراه خیانت
gymnastically ازراه ورزش
heretically ازراه رفض
interrogatively ازراه پرسش
introspectively ازراه خودنگری
interposingly ازراه مداخله
posteriori ازراه استقرار
paraphrastically ازراه تفسیر
conjugally ازراه زناشویی
inquiringly ازراه بازجویی
intuitively ازراه برهانی
intuitively ازراه کشف
intuitively ازراه انتقال
algebraically ازراه جبر
by courtesy ازراه التفات
by ear ازراه گوش
by indirection ازراه تقلب
by sea ازراه دریا
inquiringly ازراه استفسار
catechist ازراه پرسش
encouragingly ازراه تشویق
basophobia هراس ازراه رفتن
catechization ازراه سئوال وجواب
foully ازراه نادرستی بطورغیرعادلانه
ingratiatingly ازراه خود شیرینی
inferentially ازراه نتیجه گیری
professionally ازراه پیشه یاکسب
philosophically ازراه حکمت دوستی
glozingly ازراه عیب پوشی
hieroglyphically ازراه تصویرنگاری بطورمرموزیاغیرخوانا
to break a way موانع را ازراه خودبرداشتن
long distance ازراه دور تلفن کردن
withdrawals تخلیه مواضع ازراه هوا
polemically ازراه مجادله یا سیتزه بطورمباحثه
withdrawal تخلیه مواضع ازراه هوا
rje ورود برنامه ازراه دورEntry ob
long-distance ازراه دور تلفن کردن
endermic ازراه پوستی از ورا پوست
gnosticize ازراه عرفان تشریح کردن
air movements حرکت دادن ازراه هوا
debaueh ازراه درکردن گمراه کردن
concretionary تشکیل شده ازراه تحجریاانجماد
patronizingly ازروی بزرگ منشی ازراه تشویق
intriguingly با دوز و کلک ازراه عشقبازی نهانی
gamogenesis زاد و ولد ازراه جفت گیری
telecommunications access method روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
refutation اثبات اشتباه کسی ازراه استدلال
demonstratively با اقامه دلیل ازراه نشان دادن
impo کاریکه بدانش اموزان ازراه تنبیه میدهند
parrotry بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی
parasyntheton واژهای که ازراه اشتقاق وترکیب درست شود
bobbing ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bobs ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bob ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
catechetical مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
break the bank <idiom> بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
sand crack ترکی که ازراه رفتن روی ریگ گرم درپای انسان پیداشود
optophone الت تبدیل روشنایی بصدابدانگونه که کوران موادچاپی را ازراه به گوش بخواند
structuralism بخشی از روانشناسی که ازراه تعقل وتفکر وضع روحی فرد را مورد مطالعه قرارمیدهد
invaded تهاجم کردن حمله کردن بر
invades تهاجم کردن حمله کردن بر
invading تهاجم کردن حمله کردن بر
invade تهاجم کردن حمله کردن بر
remote control کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com