English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English Persian
flightily ازروی بوالهوسی
Search result with all words
dabbler دوستدارصنایع زیباکه ازروی بوالهوسی وبدون تمرکزانهارادنبال می
freakishly ازروی بوالهوسی بطورعجیب وغریب بوالهوسانه
out of mere freak صرفا ازروی بوالهوسی
Other Matches
injudiciously بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
fast and loose ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
pusillanimously ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
pig headedly ازروی کله شقی ازروی کودنی
discerningly ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
impartially ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
expertly ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
flightiness بوالهوسی
freakishness بوالهوسی
gee بوالهوسی
vagary بوالهوسی
skittishness بوالهوسی
crotchetiness بوالهوسی
crotchets بوالهوسی
whimsicality بوالهوسی
crotchet بوالهوسی
vagaries بوالهوسی
phraseologically ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
fancifully از روی بوالهوسی
whimsy بوالهوسی هوس
whimsies بوالهوسی هوس
whimseys بوالهوسی هوس
humoresque هوس بوالهوسی
fantasticality طبیعت خیالی یاوسواسی بوالهوسی
from ازروی
inconstantly ازروی بی ثباتی
crookedly ازروی نادرستی
deridingly ازروی ریشخند
discontentedly ازروی نارضایتی
discursively ازروی استدلال
disgustedly ازروی بیزاری
fatuously ازروی بیشعوری
contumaciously ازروی سرکشی
incontinently ازروی بی عفتی
blamelessly ازروی بی گناهی
by i ازروی ندانستگی
by the book ازروی کتاب
inexactly ازروی بی دقتی
circumspectly ازروی احتیاط
indelicately ازروی بی نزاکتی
cold heartedly ازروی بی عاطفگی
corruptly ازروی تباهی
indecisively ازروی دو دلی
indecently ازروی بی شرمی
considerately ازروی ملاحظه
blunderingly ازروی اشتباه
constrainedly ازروی اجبار
contextually ازروی قراین
basely ازروی پستی
dishonorable ازروی بی شرمی
facetiously ازروی شوخی
ill humouredness ازروی بد خلقی
ill humouredly ازروی بدخلقی
ill humouredly ازروی بد خویی
hurry skurry ازروی دستپاچگی
hurry scurry ازروی دستپاچگی
finically ازروی وسواس
heretically ازروی فسادعقیده
headily ازروی خودسری
flatulently ازروی نفخ
flatulently ازروی لاف
floutingly ازروی استهزاء
floutingly ازروی اهانت
glozingly ازروی مداهنه
fractiously ازروی کج خلقی
experientially ازروی تجربه
excursively ازروی بی ترتیبی
disingenuously ازروی تزویر
disobilgingly ازروی نامهربانی
in the abstract ازروی تجرید
dissolutely ازروی هرزگی
distastefully ازروی بی رغبتی
dizzily ازروی گیجی
doubliy ازروی تزویر
egotistically ازروی خودبینی
immorally از ازروی بد اخلاقی
emulously ازروی هم چشمی
illy ازروی بد خواهی
enterprisingly ازروی توکل
equivocally ازروی ایهام
evadingly ازروی تجاهل
ill naturedly ازروی بد خویی
frivolously ازروی نادانی
surer ازروی یقین
politicly ازروی مصلحت
querulousy ازروی کج خلقی
sure ازروی یقین
perfidiously ازروی خیانت
impatiently ازروی ناشکیبایی
impatiently ازروی بی صبری
pettishly ازروی کج خلقی
economically ازروی اقتصاد
lightly ازروی بی علاقگی
despondently ازروی افسردگی
despondingly ازروی افسردگی
irritably ازروی تندی
irritably ازروی تندمزاجی
powerlessly ازروی ضعف
profligately ازروی هرزگی
surest ازروی یقین
shabbily ازروی پستی
distractedly ازروی گیجی
preponderantly ازروی فضیلت
to get off برخاستن ازروی
dissolute ازروی هرزگی
inexorably ازروی سنگدلی
grammatically ازروی دستور
huffily ازروی کج خلقی
huffily ازروی زودرنجی
submissively ازروی فروتنی
constantly ازروی ثبات
purposelessly ازروی بی مقصودی
open mindldly ازروی بی تعصبی
inquisitively ازروی کنجکاوی
puerilely ازروی بچگی
irresolutely ازروی بی تصمیمی
irreligiously ازروی بی دینی
rakishly ازروی هرزگی
joyfully ازروی خوشحالی
irefully ازروی تندی
empirically ازروی شارلاتانی
pessimistically ازروی بد بینی
insesately ازروی بی عاطفگی
insesately ازروی بیحسی
inefficiently ازروی بی کفایتی
inefficiently ازروی بی عرضگی
stupidly ازروی نادانی
antagonistically ازروی رقابت
inadequately ازروی بی کفایتی
childishly ازروی بچگی
muddily ازروی گیجی
brotherly ازروی دوستی
courageously ازروی جرات
flippantly ازروی سبکی
glaringly ازروی خودنمائی
subtly ازروی زیرکی
mystically ازروی تصوف
obedienlv ازروی فرمانبرداری
irreverently ازروی بی حرمتی
ground observation دیدبانی ازروی زمین
vanally ازروی پستی مزدوروار
well advised ازروی عقل و منطق
inadvertenly ازروی عدم توجه
inexpertly ازروی ناشی گری
with a bad grace به اکراه ازروی بی میلی
To jump across the stream. ازروی نهر آب پریدن
iniquitously ازروی بی عدالتی بناحق
hat in hand چاپلوسانه ازروی پستی
nattily ازروی زبر دستی
the quilt slipped off the bed لحاف ازروی رختخواب
in a partisan spirit طرفدارانه ازروی تعصب
perfidiously ازروی پیمان شکنی
peaceably ازروی صلح جویی
phonologically ازروی صدا شناسی
immodestly ازروی بی حیایی گستاخانه
papistically ازروی پاپ پرستی
rancorously ازروی کینه وبغض
inexpertly ازروی کار ناشناسی
inertly ازروی بیحالی یا تنبلی
perspicaciously بفراست ازروی فراست
get over ازروی چیزی گذشتن
genealogically ازروی نسبت نامه
contritely ازروی توبه وپشیمانی
bucks ازروی خرک پریدن
impatiently ازروی بیطاقتی باشتیاق
endophagous تغذیه کننده ازروی
buck ازروی خرک پریدن
cravenly ازروی ترس وپستی
duty call دیدنی ازروی اجباریاوفیفه
by the piece ازروی کار کرد
roguishly ازروی بد ذاتی یاشیطنت
cockily ازروی گستاخی یاخودبینی
crassly ازروی زمختی یاکودنی
systematically ازروی یک اسلوب معین
feignedly ازروی بهانه باتزویر
fictitiously ازروی جعل بطورعاریتی
fierily ازروی اتش مزاجی
glibly ازروی چرب زبانی
fractiously ازروی سرکشی عبوسانه
flightily ازروی تلون مزاج
disputatiously ازروی ستیزه جویی
petulantly ازروی تندی یا کج خلقی
flauntingly باجلوه ازروی خودنمایی
piggishly ازروی خوک منشی
flashily ازروی خودنمایی یاخودفروشی
adherently هواخواهانه ازروی تابعیت
commandingly باتوانایی ازروی قدرت
exclaimed ازروی تعجب فریاد زدن
scurries حرکت ازروی دست پاچگی
exclaim ازروی تعجب فریاد زدن
hurdles مسابقه پرش ازروی مانع
exclaiming ازروی تعجب فریاد زدن
overwrought تهیه شده ازروی مهارت
scurried حرکت ازروی دست پاچگی
scurrying حرکت ازروی دست پاچگی
phonographer متخصص تندنویسی ازروی صدا
hieromancy طالع بینی ازروی قربانی
fiendishly ازروی دیوخویی یاشیطان صفتی
passive obedience فرمانبرداری ازروی بردباری یا بی ارادگی
overbearingly ازروی تشخص یا تکبر متکبرانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com