Dictiornary-Farsi | ازروی بی طرفی یابی علاقگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
disinterestedly	ازروی بی طرفی یابی علاقگی


Other Matches

lightly	ازروی بی علاقگی
inelegantly	ازروی بی فرافتی یابی ذوقی
contumeliously	ازروی اهانت یابی حرمتی مغرورانه
injudiciously	بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
discerningly	ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
fast and loose	ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
impartially	ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
pig headedly	ازروی کله شقی ازروی کودنی
pusillanimously	ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
involution	توان یابی قوه یابی
secund	یک طرفی
one tideness	یک طرفی
one sidedness	یک طرفی
impartiality	بی طرفی
neutrality	بی طرفی
cubical	سه طرفی
expertly	ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically	ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
Do you know who you are dealing with?	میدانی با کی طرفی ؟
triacontahedral	سی رویه سی طرفی
yon	شخص ان طرفی
neutralism	سیاست بی طرفی
neutralism	روش بی طرفی
neutralism	حفظ بی طرفی سیاسی
athwart	از طرفی بطرف دیگر
neutral state	حالت بی طرفی سیاسی
stupidness	بی علاقگی
emotionlessness	بی علاقگی
apathy	بی علاقگی
unconcern	بی علاقگی
disinterestedness	بی علاقگی
apathy	بی علاقگی
inappetence	بی علاقگی
indifference	بی علاقگی
list lessly	از روی بی علاقگی
listlessness	بی علاقگی بی میلی
half hearted	از روی بی علاقگی
incivism	بی علاقگی به میهن
indifferently	از روی خونسردی یا بی علاقگی
lethargy	خواب مرگ بی علاقگی
stupidity	کند ذهنی بی علاقگی
stupidities	کند ذهنی بی علاقگی
to get a word in edgewise	طرفی را میان صحبت شخص پرچانه دیگر انداختن
indifference to any thing	خون سردی یا بی علاقگی نسبت به چیزی
horizontal	دراز کشیدن به صورت تخت یا حرمت از طرفی به طرف دیگر و نه از بالا به پایین
to roll one's eyes <idiom>	نشان دادن بی میلی [بی علاقگی] به انجام کاری [اصطلاح مجازی]
sofar	سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
localization	موضع یابی
castaway	عمق یابی
castaways	عمق یابی
ranging	مسافت یابی
quadricycle	چهارچرخه یابی
extrapolation	برون یابی
trapping	غلط یابی
levelling	ارتفاع یابی
termination	پایان یابی
obstacle sense	حس مانع یابی
range finding	مسافت یابی
orientation	جهت یابی
patterning	طرح یابی
edgings	حاشیه یابی
extrapolations	برون یابی
orientate	جهت یابی
interpolations	میان یابی
interpolations	درون یابی
interpolation	میان یابی
interpolation	درون یابی
edging	حاشیه یابی
knowledge acquisition	آگاهی یابی
orientates	جهت یابی
orientating	جهت یابی
position finding	موقعیت یابی
mark sensing	نشان یابی
surveyed	زمینه یابی
surveys	زمینه یابی
access	دست یابی
accessed	دست یابی
accesses	دست یابی
accessing	دست یابی
attainment	دست یابی
attainments	دست یابی
fringing	ریشه یابی
goniometry	زاویه یابی
positioning	موقع یابی
survey	زمینه یابی
error detection	خطا یابی
factoring	عامل یابی
fault detection	عیب یابی
fault diagnosis	عیب یابی
location	مکان یابی
locations	مکان یابی
fault finding	عیب یابی
acquisition	هدف یابی
acquisitions	هدف یابی
matchmaking	زوج یابی
troubleshooting	اشکال یابی
troubleshooting	عیب یابی
summation	مجموع یابی
i. and evdevolution	توان یابی
cost finding	ارزش یابی
sourcing	منابع یابی
signal detection	علامت یابی
addressing	نشانی یابی
achievement	دست یابی
achievements	دست یابی
calibration	خصلت یابی
insinuation	رخنه یابی
debugger	اشکال یابی
marketing	بازار یابی
direction finding	جهت یابی
marginal costing	هزینه یابی نهائی
direction finding aerial	انتن جهت یابی
item scaling	مقیاس یابی پرسشها
absurdities test	ازمون مهمل یابی
acoustic minehunting	مین یابی صوتی
aerial target aquisition	هدف یابی هوایی
excitor	عصب یابی محرک
attitude survey	زمینه یابی نگرش
direction finding station	پست جهت یابی
job costing	هزینه یابی کار
frigid manners	اطوارخنک یابی مزه
direction finding	سمت یابی کردن
direction finding	جهت یابی کردن
locate mode	باب مکان یابی
marginal costing	هزینه یابی نهایی
cost unit	واحد هزینه یابی
plumb	ژرف یابی کردن
cost centre	مرکز هزینه یابی
localization of function	موضع یابی کارکرد
continuous levelling	تراز یابی پیوسته
ranging	مسافت یابی کردن
flash ranging	مسافت یابی نوری
extender board	وسیله عیب یابی
sound	عمق یابی کردن
detail	یات و مسیر یابی
detailing	یات و مسیر یابی
space orientation	موقعیت یابی فضایی
sound ranging	مسافت یابی صوتی
interpolate	درون یابی کردن
interpolated	درون یابی کردن
interpolates	درون یابی کردن
interpolating	درون یابی کردن
ranging pole	شاخصهای مسافت یابی
extrapolate	برون یابی کردن
random processing	با دست یابی تصادفی
extrapolated	برون یابی کردن
spatial orientation	موقعیت یابی فضایی
survey tests	ازمونهای زمینه یابی
sounded	عمق یابی کردن
soundest	عمق یابی کردن
sounds	عمق یابی کردن
spot	مسافت یابی کردن
spots	مسافت یابی کردن
three dimensional direction finding	جهت یابی فضایی
target aquisition	سیستم هدف یابی
extrapolates	برون یابی کردن
extrapolating	برون یابی کردن
trace	رد یابی کردن نشان
traced	رد یابی کردن نشان
traces	رد یابی کردن نشان
maximum direction finding	جهت یابی حداکثر
parallel access	با دست یابی موازی
radio direction finding	جهت یابی بی سیم
quick access	با دست یابی تند
performance evaluation	ارز یابی کارایی
from	ازروی
tomnoddy	ادم خرف یابی کله
echo sounding	عمق یابی انعکاس صوت
knotty pate	ادم خرف یابی کله
dumb barge	کرجی بی بادبان یابی موتور
snipped	ادم کوچک یابی اهمیت
costing and pricing	هزینه یابی و قیمت گذاری
snipping	ادم کوچک یابی اهمیت
snip	ادم کوچک یابی اهمیت
paramorphous	دارای خاصیت تغییر یابی
stramline flow	جریان موازی یابی ممانعت
eventration	جنین بی شکم یابی روده
an unerring aim	نشان درست یابی خطا
paramorphic	دارای خاصیت تغییر یابی
experientially	ازروی تجربه
facetiously	ازروی شوخی
perfidiously	ازروی خیانت
finically	ازروی وسواس
excursively	ازروی بی ترتیبی
glozingly	ازروی مداهنه
inexactly	ازروی بی دقتی
muddily	ازروی گیجی
fractiously	ازروی کج خلقی
open mindldly	ازروی بی تعصبی
obedienlv	ازروی فرمانبرداری
flatulently	ازروی لاف
flightily	ازروی بوالهوسی
floutingly	ازروی استهزاء
flatulently	ازروی نفخ
mystically	ازروی تصوف
fatuously	ازروی بیشعوری
floutingly	ازروی اهانت
frivolously	ازروی نادانی
pettishly	ازروی کج خلقی
immorally	از ازروی بد اخلاقی