English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
mystically ازروی تصوف
Other Matches
sufism تصوف
mysticism تصوف
mystics اهل تصوف
mystic اهل تصوف
injudiciously بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
neo platonism فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
fast and loose ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
discerningly ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
pig headedly ازروی کله شقی ازروی کودنی
pusillanimously ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
impartially ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
expertly ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
from ازروی
excursively ازروی بی ترتیبی
evadingly ازروی تجاهل
enterprisingly ازروی توکل
equivocally ازروی ایهام
emulously ازروی هم چشمی
experientially ازروی تجربه
facetiously ازروی شوخی
fatuously ازروی بیشعوری
floutingly ازروی استهزاء
ill humouredly ازروی بدخلقی
finically ازروی وسواس
flatulently ازروی نفخ
flatulently ازروی لاف
flightily ازروی بوالهوسی
egotistically ازروی خودبینی
doubliy ازروی تزویر
cold heartedly ازروی بی عاطفگی
considerately ازروی ملاحظه
contextually ازروی قراین
contumaciously ازروی سرکشی
corruptly ازروی تباهی
crookedly ازروی نادرستی
deridingly ازروی ریشخند
discontentedly ازروی نارضایتی
discursively ازروی استدلال
disgustedly ازروی بیزاری
dishonorable ازروی بی شرمی
disingenuously ازروی تزویر
disobilgingly ازروی نامهربانی
constrainedly ازروی اجبار
dissolutely ازروی هرزگی
distastefully ازروی بی رغبتی
dizzily ازروی گیجی
circumspectly ازروی احتیاط
floutingly ازروی اهانت
insesately ازروی بیحسی
insesately ازروی بی عاطفگی
irefully ازروی تندی
irreligiously ازروی بی دینی
irresolutely ازروی بی تصمیمی
irreverently ازروی بی حرمتی
muddily ازروی گیجی
obedienlv ازروی فرمانبرداری
open mindldly ازروی بی تعصبی
perfidiously ازروی خیانت
pettishly ازروی کج خلقی
querulousy ازروی کج خلقی
politicly ازروی مصلحت
powerlessly ازروی ضعف
profligately ازروی هرزگی
purposelessly ازروی بی مقصودی
submissively ازروی فروتنی
inexactly ازروی بی دقتی
indelicately ازروی بی نزاکتی
fractiously ازروی کج خلقی
frivolously ازروی نادانی
glozingly ازروی مداهنه
headily ازروی خودسری
heretically ازروی فسادعقیده
hurry scurry ازروی دستپاچگی
hurry skurry ازروی دستپاچگی
ill humouredly ازروی بد خویی
ill humouredness ازروی بد خلقی
ill naturedly ازروی بد خویی
illy ازروی بد خواهی
immorally از ازروی بد اخلاقی
in the abstract ازروی تجرید
inconstantly ازروی بی ثباتی
incontinently ازروی بی عفتی
indecently ازروی بی شرمی
indecisively ازروی دو دلی
to get off برخاستن ازروی
by the book ازروی کتاب
distractedly ازروی گیجی
impatiently ازروی بی صبری
sure ازروی یقین
courageously ازروی جرات
rakishly ازروی هرزگی
huffily ازروی کج خلقی
despondently ازروی افسردگی
empirically ازروی شارلاتانی
pessimistically ازروی بد بینی
subtly ازروی زیرکی
surer ازروی یقین
puerilely ازروی بچگی
shabbily ازروی پستی
inquisitively ازروی کنجکاوی
lightly ازروی بی علاقگی
glaringly ازروی خودنمائی
brotherly ازروی دوستی
economically ازروی اقتصاد
dissolute ازروی هرزگی
flippantly ازروی سبکی
childishly ازروی بچگی
inadequately ازروی بی کفایتی
blamelessly ازروی بی گناهی
irritably ازروی تندمزاجی
basely ازروی پستی
huffily ازروی زودرنجی
impatiently ازروی ناشکیبایی
constantly ازروی ثبات
irritably ازروی تندی
blunderingly ازروی اشتباه
despondingly ازروی افسردگی
by i ازروی ندانستگی
surest ازروی یقین
grammatically ازروی دستور
inexorably ازروی سنگدلی
inefficiently ازروی بی کفایتی
inefficiently ازروی بی عرضگی
stupidly ازروی نادانی
joyfully ازروی خوشحالی
antagonistically ازروی رقابت
preponderantly ازروی فضیلت
genealogically ازروی نسبت نامه
bucks ازروی خرک پریدن
get over ازروی چیزی گذشتن
ground observation دیدبانی ازروی زمین
perspicaciously بفراست ازروی فراست
phonologically ازروی صدا شناسی
buck ازروی خرک پریدن
hat in hand چاپلوسانه ازروی پستی
inexpertly ازروی ناشی گری
inertly ازروی بیحالی یا تنبلی
nattily ازروی زبر دستی
feignedly ازروی بهانه باتزویر
out of mere freak صرفا ازروی بوالهوسی
papistically ازروی پاپ پرستی
in a partisan spirit طرفدارانه ازروی تعصب
immodestly ازروی بی حیایی گستاخانه
perfidiously ازروی پیمان شکنی
systematically ازروی یک اسلوب معین
iniquitously ازروی بی عدالتی بناحق
impatiently ازروی بیطاقتی باشتیاق
peaceably ازروی صلح جویی
inexpertly ازروی کار ناشناسی
by the piece ازروی کار کرد
duty call دیدنی ازروی اجباریاوفیفه
glibly ازروی چرب زبانی
disputatiously ازروی ستیزه جویی
vanally ازروی پستی مزدوروار
inadvertenly ازروی عدم توجه
petulantly ازروی تندی یا کج خلقی
adherently هواخواهانه ازروی تابعیت
well advised ازروی عقل و منطق
crassly ازروی زمختی یاکودنی
with a bad grace به اکراه ازروی بی میلی
To jump across the stream. ازروی نهر آب پریدن
contritely ازروی توبه وپشیمانی
commandingly باتوانایی ازروی قدرت
cockily ازروی گستاخی یاخودبینی
the quilt slipped off the bed لحاف ازروی رختخواب
endophagous تغذیه کننده ازروی
flashily ازروی خودنمایی یاخودفروشی
piggishly ازروی خوک منشی
fierily ازروی اتش مزاجی
flightily ازروی تلون مزاج
fictitiously ازروی جعل بطورعاریتی
rancorously ازروی کینه وبغض
cravenly ازروی ترس وپستی
roguishly ازروی بد ذاتی یاشیطنت
flauntingly باجلوه ازروی خودنمایی
fractiously ازروی سرکشی عبوسانه
He did it out of friendship. ازروی دوستی اینکار راکرد
hurdle مسابقه پرش ازروی مانع
pick up <idiom> برداشتن چیزی ازروی زمین
hurdles مسابقه پرش ازروی مانع
exclaim ازروی تعجب فریاد زدن
intemperately ازروی افراط با زیاده روی
contemptuously بطوراهانت امیز- ازروی استهزاوتحقیر
He obeyed from fear. ازروی ترس اطاعت کرد
persuasion نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
to raise the v توری یانقاب ازروی برداشتن
persuasions نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
passive obedience فرمانبرداری ازروی بردباری یا بی ارادگی
distractedly اشفته وار ازروی حیرت
overbearingly ازروی تشخص یا تکبر متکبرانه
politicly مدبرانه ازروی کاردانی یا زیرکی
with a powder ازروی بی پروایی تند ناگهان
philanthropically ازروی نوع پرستش یا بشردوستی
exclaimed ازروی تعجب فریاد زدن
sympathetically ازروی همدردی یا هم فکری غمخوارانه
phonographer متخصص تندنویسی ازروی صدا
scurry حرکت ازروی دست پاچگی
disinterestedly ازروی بی طرفی یابی علاقگی
scurrying حرکت ازروی دست پاچگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com