Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (9 milliseconds)
English	Persian
flightily	ازروی تلون مزاج
Search result with all words
inconstantly	ازروی تلون مزاج بطور تغییرپذیر
Other Matches
fickleness	تلون مزاج
fitfulness	تلون مزاج
flightiness	تلون مزاج
capriciousness	تلون مزاج
whims	تلون مزاج
whim	تلون مزاج
whimseys	تلون مزاج
whimsies	تلون مزاج
whimsy	تلون مزاج
whigmaleerie	تلون مزاج وهم
whigmaleery	تلون مزاج وهم
whimsey	هوس تلون مزاج
inconstancy	بی ثباتی تلون مزاج
capriciously	از روی تلون مزاج بوالهوسانه
injudiciously	بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
fast and loose	ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
pusillanimously	ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
impartially	ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
discerningly	ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
pig headedly	ازروی کله شقی ازروی کودنی
expertly	ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
mutability	تلون
mutabilty	تلون
phraseologically	ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
blood	مزاج
kidney	مزاج
temperament	مزاج
disposition	مزاج
temperaments	مزاج
kidneys	مزاج
phlegmy	بلغمی مزاج
phlegmatic temperament	مزاج بلغمی
constrictions	قبض مزاج
constriction	قبض مزاج
hotheaded	تند مزاج
queazy	لطیف مزاج
quick tempered	تند مزاج
spleenful	اتش مزاج
hot	تند مزاج
bilious	صفرایی مزاج
bilious	سودایی مزاج
cyclothyme	دمدمی مزاج
hotter	تند مزاج
d. constitution	ضعف مزاج
hottest	تند مزاج
iracund	اتش مزاج
hot liver	مزاج شهوانی
irascible	اتشی مزاج
queasy	لطیف مزاج
acidulent	تند مزاج
tetchy	تند مزاج
atrabilious	سست مزاج
good health	صحت مزاج
had health	علت مزاج
brainish	اتشی مزاج
choleric	سودایی مزاج
phlegmatic	بلغمی مزاج
lax	لینت مزاج
wholesome	خوش مزاج
hot-blooded	اتشی مزاج
vigorous health	مزاج قوی
hot-headed	آتشی مزاج
passionate	اتشی مزاج
health	سلامت مزاج
hot blooded	اتشی مزاج
temperamental	تند مزاج
fiery	اتشی مزاج
temperamentally	تند مزاج
tetchyŠetc	تند مزاج
crabbed	تند مزاج
pipping	اختلال مزاج خال
peevish	تند مزاج ناراضی
tempers	مخلوط کردن مزاج
dejecta	کارکردن مزاج مریض
temper	مخلوط کردن مزاج
indisposition	بهم خوردگی مزاج
tempered	مخلوط کردن مزاج
passage	رویداد کارکردن مزاج
inflamable	زبانه کش اتش مزاج
passages	رویداد کارکردن مزاج
bill of health	گواهی صحت مزاج
biliousness	مزاج صفرائی یاسودائی
indispositions	بهم خوردگی مزاج
weathercock	ادم دمدمی مزاج
weathercocks	ادم دمدمی مزاج
dyschezia	خشکی مزاج [پزشکی]
costiveness	خشکی مزاج [پزشکی]
constipation	خشکی مزاج [پزشکی]
pip	اختلال مزاج خال
pipped	اختلال مزاج خال
mettlesome	اتش مزاج سرکش
To be hot tempered.	آتشی(مزاج) بودن
capricious	دمدمی مزاج بوالهوس
pepper box	ادم اتشی مزاج
evacuates	تخلیه مزاج کردن
wholesomeness	خوش مزاج سرحال
evacuating	تخلیه مزاج کردن
spleeny	اتش مزاج تندخو
to establish one's health	تقویت مزاج کردن
sanguine temperament	مزاج خونی یا دموی
alcoholism	تاثیر الکل در مزاج
to re establish ons's health	تقویت مزاج کردن
evacuated	تخلیه مزاج کردن
evacuate	تخلیه مزاج کردن
obsequiousness	تملق مزاج گویی
pliant	دمدمی مزاج تاشو
constitutions	نظام نامه مزاج
pips	اختلال مزاج خال
constitution	نظام نامه مزاج
embonpoint	دارای مزاج سالم و خوب
flighty	دمدمی مزاج متلون المزاج
irritable	تند مزاج تحریک پذیر
as changeable as a weathercock <idiom>	مثل بوقلمون [دمدمی مزاج]
taeniasis	بدی مزاج بواسطه کرم کدو
constitutionalize	برای بهداشت مزاج گردش کردن
weather cock	باد نما ادم دمدمی مزاج
erratic	غیرقابل پیش بینی دمدمی مزاج
light o love	زن سبک مزاج و دمدمی یکجور رنگ رقص
airsick	مبتلا بکسالت و بهم خوردگی مزاج در اثر پرواز
from	ازروی
heretically	ازروی فسادعقیده
glozingly	ازروی مداهنه
headily	ازروی خودسری
frivolously	ازروی نادانی
fractiously	ازروی کج خلقی
emulously	ازروی هم چشمی
fatuously	ازروی بیشعوری
flatulently	ازروی نفخ
facetiously	ازروی شوخی
experientially	ازروی تجربه
excursively	ازروی بی ترتیبی
egotistically	ازروی خودبینی
flatulently	ازروی لاف
evadingly	ازروی تجاهل
flightily	ازروی بوالهوسی
equivocally	ازروی ایهام
enterprisingly	ازروی توکل
floutingly	ازروی استهزاء
floutingly	ازروی اهانت
finically	ازروی وسواس
blamelessly	ازروی بی گناهی
hurry scurry	ازروی دستپاچگی
irefully	ازروی تندی
irreligiously	ازروی بی دینی
irresolutely	ازروی بی تصمیمی
irreverently	ازروی بی حرمتی
muddily	ازروی گیجی
mystically	ازروی تصوف
open mindldly	ازروی بی تعصبی
perfidiously	ازروی خیانت
pettishly	ازروی کج خلقی
querulousy	ازروی کج خلقی
politicly	ازروی مصلحت
powerlessly	ازروی ضعف
profligately	ازروی هرزگی
purposelessly	ازروی بی مقصودی
submissively	ازروی فروتنی
insesately	ازروی بی عاطفگی
insesately	ازروی بیحسی
hurry skurry	ازروی دستپاچگی
ill humouredly	ازروی بد خویی
ill humouredly	ازروی بدخلقی
ill humouredness	ازروی بد خلقی
ill naturedly	ازروی بد خویی
illy	ازروی بد خواهی
immorally	از ازروی بد اخلاقی
in the abstract	ازروی تجرید
inconstantly	ازروی بی ثباتی
incontinently	ازروی بی عفتی
indecently	ازروی بی شرمی
indecisively	ازروی دو دلی
indelicately	ازروی بی نزاکتی
inexactly	ازروی بی دقتی
obedienlv	ازروی فرمانبرداری
to get off	برخاستن ازروی
pessimistically	ازروی بد بینی
flippantly	ازروی سبکی
grammatically	ازروی دستور
circumspectly	ازروی احتیاط
brotherly	ازروی دوستی
glaringly	ازروی خودنمائی
inexorably	ازروی سنگدلی
cold heartedly	ازروی بی عاطفگی
courageously	ازروی جرات
dissolute	ازروی هرزگی
inquisitively	ازروی کنجکاوی
empirically	ازروی شارلاتانی
considerately	ازروی ملاحظه
preponderantly	ازروی فضیلت
constrainedly	ازروی اجبار
by the book	ازروی کتاب
by i	ازروی ندانستگی
blunderingly	ازروی اشتباه
inadequately	ازروی بی کفایتی
constantly	ازروی ثبات
inefficiently	ازروی بی کفایتی
inefficiently	ازروی بی عرضگی
stupidly	ازروی نادانی
joyfully	ازروی خوشحالی
huffily	ازروی زودرنجی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com