Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (6 milliseconds)
English
Persian
disfiguration
ازشکل افتادگی
Other Matches
contortions
ازشکل اندازی
deforms
ازشکل انداختن
deform
ازشکل انداختن
botching
ازشکل انداختن
botches
ازشکل انداختن
botched
ازشکل انداختن
marring
ازشکل انداختن
marred
ازشکل انداختن
deforming
ازشکل انداختن
mar
ازشکل انداختن
contortion
ازشکل اندازی
disfashion
ازشکل انداختن
botch
ازشکل انداختن
distort
ازشکل طبیعی انداختن
distorts
ازشکل طبیعی انداختن
defaced
ازشکل انداختن محو کردن
defacing
ازشکل انداختن محو کردن
defaces
ازشکل انداختن محو کردن
deface
ازشکل انداختن محو کردن
arrearage
پس افتادگی
enthralment
افتادگی
humility
افتادگی
lag
پس افتادگی
retardation
پس افتادگی
languor
از پا افتادگی
self effacement
افتادگی
lags
پس افتادگی
lagged
پس افتادگی
drop out
از قلم افتادگی
prolapsus
پایین افتادگی
cultural lag
پس افتادگی فرهنگی
commonplaceness
پیش پا افتادگی
backwardness
عقب افتادگی
forward slip
پیش افتادگی
forwardness
پیش افتادگی
prolapsus
بیرون افتادگی
pretermission
از قلم افتادگی
ommission
از قلم افتادگی
prosiness
پیش پا افتادگی
retard time
عقب افتادگی
social lag
پس افتادگی اجتماعی
lap seam
رویهم افتادگی
to humble oneself
افتادگی نمودن
prolapse
پایین افتادگی
impaction
گیر افتادگی
falling of the womb
پائین افتادگی
omissions
از قلم افتادگی
defeat
از شکل افتادگی
obsolescence
ازرواج افتادگی
modestly
با افتادگی با تواضع
breakdown
از کار افتادگی
breakdowns
از کار افتادگی
omission
از قلم افتادگی
defeats
از شکل افتادگی
defeated
از شکل افتادگی
disfavour
از نظر افتادگی
disfavor
از نظر افتادگی
paralysis
ازکار افتادگی
overlapping
روی هم افتادگی
banality
پیش پا افتادگی
humbly
از روی افتادگی
disfigurements
از شکل افتادگی
defeating
از شکل افتادگی
disfigurement
از شکل افتادگی
retard time
زمان عقب افتادگی
lead of phase
پیش افتادگی فاز
lapped
زیرکار رویهم افتادگی
deflection
پایین افتادگی واخمش
deflections
پایین افتادگی واخمش
lap
زیرکار رویهم افتادگی
prosaicness
پیش پا افتادگی سادگی
meekly
از روی فروتنی یا افتادگی
angle of lead
زاویه پیش افتادگی
downtime
مدت از کار افتادگی
lead angle
زاویه پیش افتادگی
down time
مدت از کار افتادگی
missing parts test
ازمون افتادگی وار
leeway
عقب افتادگی راه گریز
overlap of distillat curves
رویهم افتادگی منحنیهای تقطیر
falling of the womb
سقوط کردن پائین افتادگی
sweeny
از کار افتادگی یا فلج عضلات کتف
one-upmanship
سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
one upmanship
سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
sweeney
ازکار افتادگی یا فلج عضلات کتف
forward slip
جلو افتادگی لغزش به سمت جلو
advance
پیش افتادن پیش افتادگی
advancing
پیش افتادن پیش افتادگی
advances
پیش افتادن پیش افتادگی
synthetic dyes
رنگینه های شیمیایی
[این رنگ ها که جدیدا وارد بازار فرش شده اند، اصالت فرش اصیل را خدشه دار نموده اند. بدلیل ثبات و درخشندگی جا افتادگی فرش را می گیرند ولی در عوض سهولت دسترسی باعث استقابل شده است.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com