English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
non destructive test ازمایش بدون خرابی
Other Matches
failure free بدون خرابی
cleans بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
cleanest بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
clean بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
cleaned بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
uptime پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
posts بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post- بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posted بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
use testing ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
tryout ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
pilot method عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
assay محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assays محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
flight test ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
continous immersion test ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
test element دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
insulation test ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
soil examination بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
service test ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
flight test ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
creep test ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
confident test ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
environmental test ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
tube tester دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
smashes خرابی
smash خرابی
wrecks خرابی
desolation خرابی
fault خرابی
wrecking خرابی
faulted خرابی
faults خرابی
breakdown خرابی
eversion خرابی
breakdowns خرابی
wreck خرابی
dilapidation خرابی
disrepair خرابی
godsend خرابی
demolition خرابی
demolitions خرابی
devastation خرابی
ruining خرابی
malfunction خرابی
ruination خرابی
malfunctioned خرابی
malfunctions خرابی
destruction خرابی
failures خرابی
havoc خرابی
rottenness خرابی
failure خرابی
ruins خرابی
ruin خرابی
wreckage خرابی
page fault خرابی صفحه
fail softly با خرابی تدریجی
fail soft با خرابی تدریجی
to do execution خرابی وارداوردن
disk crash خرابی دیسک
crashingly شکستگی خرابی
fail soft با خرابی ملایم
crashing شکستگی خرابی
failure rate نرخ خرابی
crashes شکستگی خرابی
equipment failure خرابی تجهیزاتی
crashed شکستگی خرابی
crash شکستگی خرابی
the mischief of it is that' خرابی ان اینست که
failure rate میزان خرابی
transient failure خرابی گذرا
insulation fault خرابی نارسانا
fail softly با خرابی ملایم
power failure خرابی برق
defect description توضیح خرابی
wrack خرابی بدبختی
fault description توضیح خرابی
decay خرابی تنزل
decayed خرابی تنزل
decaying خرابی تنزل
decays خرابی تنزل
car breakdown خرابی اتومبیل
description of error توضیح خرابی
error description توضیح خرابی
fail safe با خرابی امن
collapse mechanism مکانیزم خرابی
catastrophic failure خرابی فجیع
fail-safe با خرابی امن
power failures خرابی برق
reliability ایمنی در برابر خرابی
ravaging خرابی وارد اوردن
failure safety ایمنی در برابر خرابی
failure prediction پیش بینی خرابی
ravaged خرابی وارد اوردن
ravages خرابی وارد اوردن
drinking was his ruin باعث خرابی اوشد
ravage خرابی وارد اوردن
failure logcing ثبت وقوع خرابی
terminals خرابی که قابل تعمیر نیست
mean time between failures زمان میانگین بین دو خرابی
machine خطای ناشی از خرابی قطعه
terminal خرابی که قابل تعمیر نیست
machines خطای ناشی از خرابی قطعه
wrackful خراب کننده مسبب خرابی
machined خطای ناشی از خرابی قطعه
autos تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
degradation کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
auto تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
cable ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
detritus چیزی که در نتیجه خرابی بدست اید
destruct خرابی عمدی موشک قبل ازپرتاب ان
corrective maintenance جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
bent اسم رمز برای خرابی وسایل
bomb خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bombed خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
on line fault tolerant system سیستم تحمل خرابی درون خطی
bombed out خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bombs خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
maintainability ویژگی مربوط به جداسازی وتعمیر یک خرابی
failures خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
failure خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
it spells ruin to the workmen متضمن خانه خرابی کارگران است
machined خطای ناشی خرابی سخت افزار
standbys که در صورت خرابی آماده استفاده است
machine خطای ناشی خرابی سخت افزار
cabled ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
standby که در صورت خرابی آماده استفاده است
machines خطای ناشی خرابی سخت افزار
fails سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
cacogenics رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
mtbf زمان میانگین بین دو خرابی Failures Between eanTime
failed سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
fail سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
structural damage خسارت ناشی از خرابی یاترک خوردگی ساختمان
maintenance مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
shut off mechanism وسیلهای که در صورت بروز خرابی فرایند را متوقف میکند
it tends to ruin him وسائل خانه خرابی یاهلاکت اورافراهم میکند منجرمیشودبهلاکت او
redundancy تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
maintainability توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی
standby قطعه پشتبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
glitch خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
contingency plan برنامه دوم که در صورت خرابی اولی انجام خواهد شد
glitches خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
redundancies تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
standbys قطعه پشتبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
MTF متوسط زمانی که یک وسیله تا پیش از خرابی کار میکند
oddest روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
service توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
odder روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
odd روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
rerun محلی دربرنامه که اجرا ازآنجا شروع میشود پس از توقف یا خرابی
hitting دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hits دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hit دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
mean مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند
serviced توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
meaner مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند
meanest مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند
graceful degradation اجازه دادن به بخشهایی از سیستم برای کار کردن پس از خرابی یک بخش
throw the baby out with the bathwater <idiom> (تروخشک باهم میسوزد)کل چیزی رادور ریختن به خاطر خرابی یک قسمت آن
powering منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powered منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powers منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
experimented ازمایش
tested ازمایش
testing ازمایش
experimentation ازمایش
assay ازمایش
assays ازمایش
experiment ازمایش
checking ازمایش
vetting ازمایش
examen ازمایش
experiments ازمایش
experimenting ازمایش
tests ازمایش
g ازمایش
shy ازمایش
shyer ازمایش
shyest ازمایش
screening ازمایش
trials ازمایش
shying ازمایش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com