Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
English
Persian
surmount
ازمیان برداشتن
surmounted
ازمیان برداشتن
surmounting
ازمیان برداشتن
surmounts
ازمیان برداشتن
to sweep away
ازمیان برداشتن
To co away with . To remove. To eliminate .
ازمیان برداشتن
Search result with all words
to get anything out of the way
کاری را ازمیان برداشتن
Other Matches
transcribe
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
from among
ازمیان
wiping
ازمیان بردن
from the dead
ازمیان مردگان
To be lost . To disappear .
ازمیان بر افتادن
to pass off
ازمیان رفتن
wipes
ازمیان بردن
wipe
ازمیان بردن
across
ازمیان ازوسط
abolish
ازمیان بردن
abrogate
ازمیان بردن
wiped
ازمیان بردن
chiasma
امیزش ازمیان یا از پهنا
abrogates
ملغی ازمیان بردن
abolishes
ازمیان بردن منسوخ کردن
abolishing
ازمیان بردن منسوخ کردن
embryoctony
ازمیان بردن یافاسدکردن جنین درزهدان
to wriggle one's way
بزحمت ازمیان گروهی بیرون امدن
slewing rate
نرخ عبور یک کاغذ سفید ازمیان چاپگر
demoratize
بی جرات کردن ازمیان بردن حس شهامت وانتظامات ارتش
hard up
جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
hard-up
جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
e f t a (european free trade association
فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
to walk the chalk
بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
logogriph
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
pickup
برداشتن
ingather
برداشتن
moistening
نم برداشتن
include
در برداشتن
includes
در برداشتن
takes
برداشتن
take
برداشتن
pick up
برداشتن
deletes
برداشتن
countertrace
برداشتن از
deleting
برداشتن
deleted
برداشتن
delete
برداشتن
flaws
مو برداشتن
glom
برداشتن
flaw
مو برداشتن
ingether
برداشتن
lifted
برداشتن
to mop up
برداشتن
lifting
برداشتن
lift
برداشتن
take up
برداشتن
to run away with
برداشتن
to pull off
برداشتن
to pick up
برداشتن
lifts
برداشتن
sublate
برداشتن
removing
برداشتن
removing
از جا برداشتن
removes
از جا برداشتن
removes
برداشتن
to take up
برداشتن
remove
از جا برداشتن
remove
برداشتن
decoded
برداشتن رمز
decode
برداشتن رمز
unhood
سرپوش برداشتن از
uncap
سر پوش برداشتن از
uncap
کلاه از سر برداشتن
twist
تاب برداشتن
twists
تاب برداشتن
twisting
تاب برداشتن
transcribed
رونوشت برداشتن
transcribes
رونوشت برداشتن
resign
دست برداشتن
desist
دست برداشتن
cease
دست برداشتن
to come at a bound
<idiom>
خیز برداشتن
transcribing
رونوشت برداشتن
transcribe
رونوشت برداشتن
decodes
برداشتن رمز
flaw
ترک برداشتن
picturize
فیلم برداشتن از
emarginate
برداشتن حاشیه از
to d. the cloth
رومیزی را برداشتن
to carry arms
سلاح برداشتن
give up
دست برداشتن از
shuffle off
به عجله برداشتن
ingether
خرمن برداشتن
make a copy of
رونوشت برداشتن
off take rudder
سکان برداشتن
snap up
تند برداشتن
remove slag
سرباره را برداشتن
dequeue
برداشتن اقلام یک صف
demountable
قابل برداشتن
flaws
ترک برداشتن
to take the photograph of
عکس برداشتن از
feet
پاچنگال برداشتن
heave
خیز برداشتن
heaved
خیز برداشتن
to take off
برداشتن بردن
to receive a wound
زخم برداشتن
break step
غلط پا برداشتن
to break step
غلط پا برداشتن
to have one's p taken
عکس برداشتن
to fly to arms
سلاح برداشتن
run away with
برداشتن و در رفتن
machined
براده برداشتن
machine
براده برداشتن
maps
نقشه برداشتن از
warped
تاب برداشتن
warp
تاب برداشتن
warps
تاب برداشتن
spoon
با قاشق برداشتن
removes
برداشتن مهر
remove
برداشتن مهر
eliding
ازاخر برداشتن
elides
ازاخر برداشتن
map
نقشه برداشتن از
unveils
حجاب برداشتن
machines
براده برداشتن
elide
ازاخر برداشتن
elided
ازاخر برداشتن
clearance
برداشتن مانع
unveiling
حجاب برداشتن
unveiled
حجاب برداشتن
unveil
حجاب برداشتن
list
سیاهه برداشتن
spooned
با قاشق برداشتن
polled
نمونه برداشتن
cracks
شکاف برداشتن
poll
نمونه برداشتن
unmasked
نقاب برداشتن از
unmasking
نقاب برداشتن از
unmasks
نقاب برداشتن از
crack
شکاف برداشتن
removing
برداشتن مهر
spoons
با قاشق برداشتن
spooning
با قاشق برداشتن
gait
گام برداشتن
polls
نمونه برداشتن
unmask
نقاب برداشتن از
stepping
گام برداشتن
step
قدم برداشتن
step
گام برداشتن
stepping
قدم برداشتن
overcrop
زیاد حاصل برداشتن از
to have two strings to one bow
با یک دست دو هندوانه برداشتن
to lift up one's hand
دست بدعا برداشتن
to lift one's hand
دست به سوگند برداشتن
to whisk away or off
تند بردن برداشتن
ingather
انباشتن خرمن برداشتن
paces
شیوه گام برداشتن
to run away with
برداشتن ودر رفتن
to sel a person a pup
کلاه کسیرا برداشتن
multiplicate
چندین نسخه برداشتن از
pace
شیوه گام برداشتن
disburden
بار از دوش برداشتن
paced
شیوه گام برداشتن
to take notes of
یاد داشت برداشتن از
fracturing
مو برداشتن قطعات و وسایل
decontrol
دست از کنترل برداشتن
untread
بعقب گام برداشتن
fractures
مو برداشتن قطعات و وسایل
work in
مشکلات را از میان برداشتن
withdraws
عقب کشیدن برداشتن
remove the seal from
مهر چیزی را برداشتن
leave alone
<idiom>
دست از سر کسی برداشتن
cracks
شکاف برداشتن ترکیدن
crack
شکاف برداشتن ترکیدن
withdraw
عقب کشیدن برداشتن
yerk
هل دادن شکاف برداشتن
defuse
فیوز بمب را برداشتن
defused
فیوز بمب را برداشتن
curls
تاب برداشتن فردادن
curled
تاب برداشتن فردادن
curl
تاب برداشتن فردادن
defuses
فیوز بمب را برداشتن
defusing
فیوز بمب را برداشتن
To pluck ones eyebrows.
زیر ابرو برداشتن
fractured
مو برداشتن قطعات و وسایل
fracture
مو برداشتن قطعات و وسایل
racing of motor
دور برداشتن موتور
racing of generator
دور برداشتن مولد
buckle
تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
buckled
تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
take off
برداشتن پرواز کردن هواپیما
buckles
تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
to relieve one of a load
باراز دوش کسی برداشتن
to keep pace with any one
گام های برابرباکسی برداشتن
weeded
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
weeding
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
forborne
دست برداشتن تحمل کردن
spread oneself too thin
<idiom>
با یک دست چند هندوانه برداشتن
pick up
<idiom>
برداشتن چیزی ازروی زمین
To overstep the limits. To overreach oneself . To become impudent.
دور برداشتن ( جسور شدن )
vorlage
خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
turbary
حق برداشتن خاک از زمین غیر
to throw off the mask
پرده از روی کار برداشتن
split
ترک برداشتن تقسیم کردن
to take a step forward
گامی سوی جلو برداشتن
to rob peter to pay paul
از ریش برداشتن و بسیل گذاشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com