Dictiornary-Farsi | ازنوشتن نامه بمادرت غافل نشو | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
Dont neglect writing to your mother .	ازنوشتن نامه بمادرت غافل نشو


Other Matches

draws	Write After Read Direct خواندن مستقیم پس ازنوشتن
draw	Write After Read Direct خواندن مستقیم پس ازنوشتن
off ones guard	غافل
guardless	غافل
little knowing that	غافل ازاینکه
To neglect something . To pay no attention ( heed ) to something .	از چیزی غافل شدن
i was taken unawares	غافل گیر شدم
Beware of the pickpockets!	از جیب برها غافل نشو
To neglect ones studies .	از تحصیل خود غافل ماندن ( شدن )
post script	مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent	تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley	جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler	جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts	بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libelling	هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling	هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled	هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled	هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel	هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels	هجو نامه یا توهین نامه افترا
credential	گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement	موافقت نامه پیمان نامه
certificates	رضایت نامه شهادت نامه
certificate	رضایت نامه شهادت نامه
affidavits	شهادت نامه قسم نامه
to a. letter	روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
testacy	دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
recredential	نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
carriers	نامه بر
epistles	نامه
letter	نامه
letters	نامه
epistle	نامه
manifesting	نامه
manifested	نامه
post boy	نامه بر
manifest	نامه
carrier	نامه بر
breve	نامه
correspoundence	نامه ها
manifests	نامه
testimonials	تصدیق نامه
testimonials	گواهی نامه
treaties	عهد نامه
treaties	موافقت نامه
billet doux	نامه عاشقانه
treaty	عهد نامه
treaty	موافقت نامه
testimonial	گواهی نامه
bill of sale	بیع نامه
glossary	لغت نامه
testimonial	تصدیق نامه
bill of lading	بار نامه
acknowledgment	شهادت نامه
bail bond	ضمانت نامه
wordbook	لغت نامه
bacchanalian song	ساقی نامه
word book	لغت نامه
lexicon [dictionary]	لغت نامه
bill of divorce	طلاق نامه
bill of exception	اعتراض نامه
bill of indicment	ادعا نامه
summonsed	ابلاغ نامه
summonses	ابلاغ نامه
summonsing	ابلاغ نامه
prospectus	اینده نامه
prospectus	اطلاع نامه
prospectuses	اینده نامه
prospectuses	اطلاع نامه
summons	ابلاغ نامه
rental	اجاره نامه
love letters	نامه عاشقانه
certificate	شهادت نامه
certificate	گواهی نامه
certificate	تصدیق نامه
certificates	شهادت نامه
certificates	گواهی نامه
certificates	تصدیق نامه
love letter	نامه عاشقانه
covering letter	نامه پوششی
covering letter	نامه توضیحی
open letter	نامه سر گشاده
open letters	نامه سر گشاده
protocol	پیوند نامه
protocols	پیوند نامه
credentials	اعتبار نامه
herbal	گیاه نامه
covering letters	نامه پوششی
covering letters	نامه توضیحی
letter	معرفی نامه
letters	معرفی نامه
missive	نامه رسمی
missives	نامه رسمی
dictionary	لغت نامه
threnod	سوگ نامه
swamped with letters	غرق نامه
letter no	نامه شماره 5
letter of a	اگاهی نامه
letter of a	اطلاع نامه
surety bond	تضمین نامه
stemma	نسب نامه
letter of indemnity	ضمانت نامه
letter of indemnity	غرامت نامه
letter of introduction	معرفی نامه
letter of invitation	دعوت نامه
letter missive	امر نامه
letter de chancellerie	نامه رسمی
swearing formula	قسم نامه
threnddy	سوگ نامه
the original letter	عین نامه
l/c	اعتبار نامه
tenency agreement	اجاره نامه
lease contract	اجاره نامه
leetter writing	نامه نگاری
sylva	درخن نامه
leter of condolenee	تعزیت نامه
letter book	رونوشت نامه
swearing formula	سوگند نامه
letter of recommendation	سفارش نامه
letter of recommendation	توصیه نامه
recognizance	تعهد نامه
questionary	پرسش نامه
mailer	نامه رسان
marriage bed	عقد نامه
marriage contract	عقد نامه
pursuivant	نامه رسان
memorandum of understanding	تفاهم نامه
pigeongram	نامه کبوتر
passionary	مصیبت نامه
passionary	شهادت نامه
recognizance	التزام نامه
light list	چراغ نامه
registered letter	نامه سفارشی
letter writer	نامه نگاری
letter writer	نامه نویس
letter writing	نامه نگاری
statement of a claim	افهار نامه
road book	راه نامه
letters of administration	قیم نامه
letters of procurator	وکالت نامه
warrant of attorney	وکالت نامه
letters patent	نامه سرگشوده
letters patent	نامه سرگشاده
packet boat	کشتی نامه بر
threnode	سوگ نامه
wordbook	واژه نامه
epistoler	نامه نویس
concordat	موافقت نامه
corrigenda	غلط نامه
Are there any letters for me?	من نامه ای ندارم؟
credential	استوار نامه
hear from <idiom>	دریافت نامه
Registered mail.	نامه سفارشی
concessionary agreement	امتیاز نامه
concession deed	امتیاز نامه
collins	نامه پر سود
word book	واژه نامه
lexicon [dictionary]	واژه نامه
glossary	واژه نامه
by low	ایین نامه
byelaw	ایین نامه
bylaw	ایین نامه
bylaws	ایین نامه
dictionary	واژه نامه
certificate of incorporation	شرکت نامه
circular letter	نامه اداری
decameron	داستان نامه
deed of conveyance	صلح نامه
log book	رخداد نامه
written contract	پیمان نامه
formulary	دستور نامه
gender tree	شجره نامه
wordbook	واژه نامه
genealogical tree	شجره نامه
genealogical tree	نسب نامه
word hoard	لغت نامه
waybill	راه نامه
waybill	بار نامه
log books	رخداد نامه
storybook	داستان نامه
deed of endowment	وقف نامه
deed of gift	هبه نامه
deed of sale	بیع نامه
deed of transfer	انتقال نامه
demand note	مطالبه نامه
Letter of recommendation.	توصیه نامه
escape chit	امان نامه
Did you carry (deliver) the letter ?	نامه را بردی یا نه ؟
guaranty	ضمانت نامه
balance sheets	تراز نامه
warrant of attorney	اختیار نامه
license	اجازه نامه
licensing	گواهی نامه
licensing	اجازه نامه
dissertation	پایان نامه
dissertations	پایان نامه
power of attorney	وکالت نامه
mandate	وکالت نامه
mandated	وکالت نامه
mandates	وکالت نامه