Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (9 milliseconds)
English
Persian
Since I left school.
ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
Other Matches
What have I done to offend you?
من چه کارت کردم؟
[من چطور تو را دلخور کردم؟]
I was keeping my fingers crossed .
خدا خدا می کردم ( دعامی کردم )
It slipped my mind.
آن را فراموش کردم.
the trusty is that i forgot it
فراموش کردم
i asked him a question
پرسشی از او کردم
I am freezing ( to death) .
از سرمایخ کردم
eureka
>من کشف کردم <
iwas late
دیر کردم
I made a mistake . I was wrong.
من اشتباه کردم
i knocked at the door
دق الباب کردم
i hid my self
را پنهان کردم
I am late.
من دیر کردم.
i managed to do it
ان کار را درست کردم
i had a quiet read
فرصت پیدا کردم
What have I done to offend you?
من چطور تو را ناراحت کردم؟
i was too indulgent to him
زیاد به او گذشت کردم
i made him go
او را وادار کردم برود
i a the beauties of nature
من از زیبائیهای طبیعت حظ کردم
I've run out of petrol.
بنزین تمام کردم.
I have a reservation.
من قبلا رزرو کردم.
Much as I tried , I couldnt do it . I simply couldnt do it .
هر چه سعی کردم نشد
i did that of my own free will
این کار را کردم
i profited by his advice
از نظر او استفاده کردم
I incurred a heavy loss.
ضرر زیادی کردم
i forgot all about it
به کلی فراموش کردم
i am through with my work
ازکارفراغت پیدا کردم
I invited her to lunch . I stood her a lunch .
ناهار مهمانش کردم
i made him go
او راوادار به رفتن کردم
schoolmates
هم مدرسه
schoolmate
هم مدرسه
school age
سن مدرسه
schools
مدرسه
school
مدرسه
school mate
هم مدرسه
academy
مدرسه
academies
مدرسه
school fellow
هم مدرسه
I have entangled myself with the banks .
خودم را گرفتار بانک ها کردم
Whichever way I did it ,It came out(turned out)wrong.
هر طور کردم غلط درآمد
I had a long talk with him.
با ایشان مفصلا" صحبت کردم
If I find the time .
اگر وقت کنم ( کردم )
I was a fool ( naïve enough) to believe her .
من را بگه که حرفهایش را باور کردم
I thought so.
منم همینطور فکر کردم.
i stated the facts
چگونگی را بدانسان که بودبیان کردم
the trusty is that i forgot it
حقیقا امراینست که فراموش کردم
i saw him off the premises
کردم تا ازعمارت بیرون رفت
the two books are a like
با هردو یک جور معامله کردم
i repaid his kindress in kind
مهربانی او را عینا` تلافی کردم
I stayed up reading until midnight.
تا نصف شب بیدارماندم ومطالعه کردم
i provided for his safety
وسائل سلامت او را فراهم کردم
i did my best
منتهای کوشش خود را کردم
I sent him packing.
دست به سرش کردم.
[اصطلاح]
i did all in my power
انچه در توانم بود کردم
schoolteacher
معلم مدرسه
schoolgirls
دختر مدرسه
schoolteachers
معلم مدرسه
schoolgirl
دختر مدرسه
satchel
کیف مدرسه
satchels
کیف مدرسه
janitor
فراش مدرسه
janitor
راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
drop out (of school)
<idiom>
ترک مدرسه
janitors
فراش مدرسه
unschooled
مدرسه نرفته
janitors
راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
truancy
مدرسه گریزی
trade school
مدرسه حرفهای
schoolyard
حیاط مدرسه
schoolyard
محوطهی مدرسه
school
تحصیل در مدرسه
schools
تحصیل در مدرسه
schoolwork
درس مدرسه
school shooting
تیراندازی در مدرسه
schoolyards
محوطهی مدرسه
trade schools
مدرسه حرفهای
technical school
مدرسه فنی
prep
مدرسه مقدماتی
preliminary school
مدرسه ابتدائی
philosophy of the lyceum
فلسفه مدرسه
grade school
مدرسه ابتدایی
grammar school
مدرسه ابتدایی
grammar schools
مدرسه ابتدایی
head master
مدیر مدرسه
school counselor
مشاور مدرسه
schooling
مدرسه رفتن
senior high school
مدرسه متوسطه
secondery school
مدرسه متوسطه
private school
مدرسه ملی
schoolmarm
مدیره مدرسه
private schools
مدرسه ملی
schoolma'am
مدیره مدرسه
schoolyards
حیاط مدرسه
summer school
مدرسه تابستانی
summer schools
مدرسه تابستانی
school truancy
مدرسه گریزی
school phobia
مدرسه هراسی
I have settled all my accounts.
همه حساب هایم را صاف کردم
I found a hair in the soup .
توی سوپ یک موبود (پیدا کردم )
I weighed myself today .
امروز خودم را کشیدم ( وزن کردم )
I've shoveled snow all the morning.
من تمام صبح برف پارو کردم.
Upon reflection , I realized that …
دوباره که فکر کردم متوجه شدم که ...
I had a hell of a time to fix the engine.
پدرم درآمد موتور رادرست کردم
i made him my proxy
او رااز جانب خود وکیل کردم
i am & out
پنج لیره اشتباه حساب کردم
I stayed in concealment until the danger passed.
خودم را پنهان کردم با خطر گذشت
i did it for show
برای نمایش یا فاهر ان کاررا کردم
i gave up the idea
ازان خیال صرف نظر کردم
i did it only for your sake
تنها به خاطرشما این کار را کردم
i waved him nearer
با دست اشاره کردم که نزدیکتر بیا
I reckoned him as my friend.
اورا دوست خود حساب می کردم
play hooky
<idiom>
از مدرسه یا کار دررفتن
theological school
مدرسه علوم دینی
subprincipal
معاون رئیس مدرسه
schooltime
ساعات درس مدرسه
the school is out
مدرسه تعطیل است
school readiness
امادگی ورود به مدرسه
school of tecnology
مدرسه عالی فنی
reform school
مدرسه تهذیب اخلاقی
prep
مدرسه ابتدایی دبستان
junior college
مدرسه فوق دیپلم
technical college
مدرسه عالی فنی
high school
مدرسه متوسطه دبیرستان
high schools
مدرسه متوسطه دبیرستان
technical colleges
مدرسه عالی فنی
seminaries
مدرسه علوم دینی
He ran away from scool .
از مدرسه فرار کرد
These shoes dont fit me.
زنگ مدرسه خورده
faculties
اولیای مدرسه دانشکده
faculty
اولیای مدرسه دانشکده
scholastic
اقتصادی مدرسه ایها
finshing school
مدرسه تکمیلی دختران
The last school day.
آخرین روز مدرسه
seminary
مدرسه علوم دینی
i owe for all my books
پول همه کتابهای خود راقرض کردم
Did I say anything different?
مگر من چیز دیگری گفتم
[ادعا کردم]
؟
I areraged six hours a day.
روی هم رفته روزی شش ساعت کار کردم.
I stand corrected.
من اشتباه کردم.
[همه چیز را که گفتم پس می گیرم.]
I ran away lest I should be seen .
فرار کردم رفتم که مبادا دیده بشوم
I played every trick in the book .
هر کلکی را که فکر کنی سوار کردم ( زدم )
I stamped on the spider .
عنکبوت رابا پایم کوبیدم ( وله کردم )
I expended all my capital on equipment.
تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
I shared out the money among four persons.
پول را بین چهار نفر قسمت کردم
industrial school
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
I must take the kid to school .
باید بچه راببرم مدرسه
parochial school
مدرسه وابسته به کلیسای بخش
to be excused
[from work or school]
معاف بودن
[از کار یا مدرسه]
schoolmasters
نافم مدرسه مکتب دار
PTA
مخفف انجمن خانه و مدرسه
schoolmaster
نافم مدرسه مکتب دار
PTA's
مخفف انجمن خانه و مدرسه
alma mater
سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
It is some distance to the school .
تا مدرسه فاصله زیاد است
I have been deceived in you .
درمورد تو گول خورده بودم ( آن نبودی که فکر می کردم )
I was a thoussand tomans out of pocket in that transaction.
د رآن معامله هزارتومان هم از جیب دادم ( ضرر کردم )
I have thought long and hard about it.
خیلی عمیق و دراز مدت درباره اش فکر کردم.
The news shocked me.
این خبر مرا تکان داد (هول کردم )
I accidentally locked myself out of the house.
من به طور تصادفی خانه ام را روی خودم قفل کردم.
Children start school at the age of 7.
بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
It reminds me of my schooldays .
مرا بیاد دوران مدرسه می اندازد
nursery school
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
nursery schools
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
schoolmaster
مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
schoolmasters
مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
The boy is fresh from school.
پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
old school tie
کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
public school
دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
This is the site for a new scool .
اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
i lost my a
دار و ندار خود را گم کردم همه چیز از دستم رفت
i thanked him for his trouble
برای زحمتی که کشیده بود ازاو سپاس گزاری کردم
schoolman
پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
schoolastic
پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
alma mater
مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
grader
جاده صاف کن شاگرد مدرسه ابتدایی یامتوسطه
packed lunch
غذایی که به صورت بسته به مدرسه یا سر کار میبرید
whipping boy
بچه تازیانه خور بجای شاهزاده در مدرسه
advisee
کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car.
به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم .
juniorate
مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
I worked ten hours a day this week and my boss bit my head off for not doing my share of the work!
من این هفته روزی ده ساعت کار کردم، اما رئیسم بخاطر کم کاری توبیخم کرد!
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish.
اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed
چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
i thought of you
جای شما را خالی کردم همواره فکر شما را میکردم
i attmpted to sing
کوشش کردم که بخوانم خواستم بخوانم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com