English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
Ask each and every one of them . ازیک یک آنها بپرسید
Other Matches
youmay well ask حق دارید بپرسید
ask him if he likes to go از او بپرسید "میل دارید بروید یا نه "
ask him if he likes to go از او بپرسید ایا میل دارد برودیا نه
coincidence function پردازش دو یا چند سیگلنال ورودی و خروجی آنها تابع AND آنها باشند
salami technique کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects. در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
managers برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
manager برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
regenerating 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
lost cluster تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
on one hand ازیک طرف
from pillar to post ازیک دربدردیگر
uniparental ازیک ولی
osmosis ازیک پرده
ex parte ازیک طرف
of the same leaven ازیک جنس
dual استفاده ازیک جفت
from stem to stern ازیک سربسر دیگر
consubstantiate ازیک جنس شدن
to lose an eye ازیک چشم نابیناشدن
to solicit an office درخواست ازیک شرکت
extravaganza ازیک شخصیت خیالی
itineration ازیک جابجایی دیگر
extravaganzas ازیک شخصیت خیالی
aliunde ازیک جای دیگر
personal computing استفاده ازیک کامپیوتر شخصی
lobectomy برداشتن قسمتی ازیک عضو
gybe ازیک سوبسوی دیگرجنبیدن تغییرجهت دادن
it is useful in a way ازیک جهت سودمنداست تاندازهای مفیداست
out fall محلی که اب ازیک مجرابه مجرای بزرگترمیریزد
nutcracker تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
nutcrackers تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
replays خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replay خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replaying خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replayed خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
retrospective search جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
reconstitution site قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
polyoestrous دارای بیش ازیک وهله جفت گیری در سال
entrance head بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
eponymy اشتقاق اسم قبیله یا شخص یاعشیره ازیک کلمه
relocate انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocating انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
round robin (meeting or discussion) <idiom> جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
relocated انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
Sept دسته یا اجتماعی که افرادش معتقداند ازیک جد یا نیا بوجودامده اند
relocates انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
metastasize گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
reproduce کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
scrimmage بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
reproduced کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproduces کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
roll forward تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
reproducing کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
outdegree تعداد رئوس جهت داری که ازیک گره خارج می شوند
paragram جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
scrimmages بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
distortions اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
systematic theology بخشی از علوم الهی که مذاهب مختلفه را جزئی ازیک حقیقت کل میداند
distortion اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
retrieval عمل جستجو, محل دادن وبهبود اطلاعات ازیک فایل یا رسانه ذخیره سازی
concatenate بیشتر ازیک فایل یامجموعهای ازداده ها که باهم ترکیب می شوند تا مجموعهای را تشکیل دهند
open loop system مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
ferryboats قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferryboat قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
emission theory فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
branch در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branches در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
ferries گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
amphibrach شعر و نثری مرکب ازیک هجای بلند بین دو هجای کوچک
ferried گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
accent mark علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
ferrying گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferry گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
relay ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
imethod روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relays ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relayed ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
cross modulation مدولاسیون ناخواسته که ازیک کاریر به کاریر دیگر درهمان گیرنده تاثیر میگذارد
single transposition نوعی تبدیل به رمز که فقط ازیک نوع کلید رمز استفاده میشود
verification بررسی تایپ صحیح داده یا سمت ارسال داده ازیک رسانه به دیگری
slewing سرعت حرکت ابزارهای ماشینی کنترل شده عددی ازیک محل به محل دیگر
to vote plump رای خود را بیک تن دادن جایی که بتوان برای بیش ازیک تن رای داد
uniservice متشکل ازیک نوع یکان یا یک نوع نیروی مسلح
on their part <adv.> از طرف آنها
themselves [for their part] <adv.> از طرف آنها
for their part <adv.> از طرف آنها
channels یچ کردن بین آنها
channelled یچ کردن بین آنها
I need them urgently. من آنها را فوری میخواهم.
channel یچ کردن بین آنها
in such a way as to enable them به طوری که آنها بتوانند
rules وعملیات روی آنها
channeling یچ کردن بین آنها
channeled یچ کردن بین آنها
Send them in two at a time . آنها رادو تا دوتابفرست تو
I need them tonight. من آنها را امشب میخواهم.
I need them today. من آنها را امروز میخواهم.
They held me culpable for the accident. آنها من را مقصر آن پیشامد دانستند.
keep these separate from those. اینها را از آنها جدا نگاهدار
logical مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها
When will they be ready? چه وقت آنها حاضر میشود؟
I need them before friday. من آنها را قبل از جمعه میخواهم.
They became estranged . They fell out . میانه آنها بهم خورد
description لیست داده ها و خصوصیات آنها
descriptions لیست داده ها و خصوصیات آنها
They gave me permission by way of an exception ... آنها به من استثنأ اجازه دادند ...
They cannot hold a candle to him . سگش می ارزد بهمه آنها
BCC و لیست آنها را نشان نمیدهد
They were all alike. همه آنها یکی بودند.
transponder تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
take sides <idiom> حفافت ازیک طرف به طرف دیگر
catalogue لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
They were all either kI'lled ou taken prisoners . همگی آنها کشته یا گرفتا رشدند
Their names are as follows . اسامی آنها بقرار زیر است
downsize که در آنها ایستگاههای کاری هوشمند هستند.
cataloguing لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
catalogs لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
double vault [دو طاق با فضای خالی بین آنها]
list لیست توابع یا دستورات و حل آنها در برنامه
microcomputing مربوط به ریز کامپیوتر و استفاده آنها
cataloged لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
cataloging لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
catalogues لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
catalogued لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
schematic نمایش قط عات سیستم و نحوه اتصال آنها
chronological order ترتیب رکوردها و فایل ها با توجه به تاریخ آنها
bytes که کامپیوتر در یک واحد روی آنها کار میکند
They were all dreesd in black. تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
references لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه
reference لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه
byte که کامپیوتر در یک واحد روی آنها کار میکند
I cant see much difference in them. فرق زیادی بین آنها نمی بینم
There they were in all their finery. آنجا آنها در تمام زر و زیور خود بودند.
Bantu وابسته به مردم بانتو و زبانها و فرهنگهای آنها
They were devastated by the news. این خبر آنها را بسیار پریشان کرد.
hash لیست ورودی ها طبق شماره hash آنها
Nothing was said between them. هیچ کلمه ای بین آنها رد و بدل نشد.
They are openly seeking his being sacked. آنها آشکارا به دنبال اخراج شدن او هستند.
job خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها
They live abroad for the greater part of the year. آنها بخش بیشتری از سال را در خارج زندگی می کنند.
jobs خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها
not give someone the time of day <idiom> تنفر به اندازهای که از دیدن آنها چشم پوشی کنید
Theyre twins and it is impossible to know one from the other . آنها دو قلو هستند ومعلوم نیست کدوم کدومه
signalled پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signaled پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
pass یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
reads 1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2-
read 1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2-
signal پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
passed یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
passes یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
range مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
They were dressed all in black. همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
point که تقسیم بین واحد کامل و بخش کسری آنها
ranged مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
ranges مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
optical و آنها را به حالتی تبدل میکند که کامپیوتر پردازش کند
de bounce مدار الکترونیکی که ازانتخاب بیش ازیک کلید که بیش از یک سیگنال ایجاد میکند جلوگیری میکند
from pillar to post ازیک وسیله به وسیله دیگر
They must give not less than 2 weeks' notice. آنها باید این را کم کمش دو هفته قبلش آگاهی بدهند.
Their eyes met. آنها به هم زل زدند. [همینطور به معنی گفتگوی بدون مکالمه یا عشق به هم]
cross reference generator متغیر ها و اعداد ثابت با محل آنها در برنامه ایجاد میکند
FAQ الات عمومی و پاسخ آنها درباره یک موضوع مربوطه استphantom
edited ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
linkage ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
linkages ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
edit ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
hash لیست همه ورودیهای یک فایل با آدرس کلید hash آنها
frauds پور درآوردن با کلک زدن به مردم یا دروغ گفتن به آنها
fraud پور درآوردن با کلک زدن به مردم یا دروغ گفتن به آنها
signal تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signaled تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
magnetic و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند
signalled تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
hoppers وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد
trap نرم افزاری که سیگنال وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
priority لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
interrupting نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
priorities لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
peg میله چوبی با نوک تیز [برای محکم بستن چیزی به آنها]
conversions لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
weighting مرتب کردن کاربران , برنامه ها یا تاریخ با توجه به اهمیت یا اولویت آنها
changed چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند
pinout شرح محل سوزن ها در مدار مجتمع به همراه کار و سیگنال آنها
It is all over between them . They are thru with each other . بین آنها چیزی باقی نمانده ( را بطه یا تماسی وجود ندارد )
conversion لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
changing چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند
hopper وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد
change چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند
changes چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند
paging که آدرس به آنها اختصاص داده میشود و در صورت نیاز فراخوانی می شوند
logic ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
doubled up صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
doubled صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
c استفاده از کامپیوتر برای آموزش به دانش آموزان و برآورد پیشرفت آنها
interrupts نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com