English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 171 (9 milliseconds)
English Persian
iam p to of knowing him از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
Other Matches
iam proud to know him از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
glories افتخار
gloriation افتخار
honor افتخار
glory افتخار
battle honour نشان افتخار
loaded with honours غرق افتخار
insigne نشان افتخار
honor عزت افتخار
medal of honor مدال افتخار
medal of honor نشان افتخار
mense نزاکت افتخار
place of honor مکان پر افتخار
attribute شهرت افتخار
emblem نشان افتخار
rolls of honour لیست افتخار
emblems نشان افتخار
roll of honour لیست افتخار
attributes شهرت افتخار
I'm proud of you. من به تو افتخار می کنم.
attributing شهرت افتخار
insignia نشان افتخار
honorable service خدمت با افتخار
honorific افتخار امیز
honorifics افتخار امیز
I'm proud of you. من بهت افتخار می کنم.
My pleasure. باعث افتخار من است.
honorable service خدمت افتخار امیز
I'm proud of you. من بهت افتخار میکنم.
mark of d. نشان امتیازیا افتخار
It is a source lf pride . مایه افتخار است
With pleasure. باعث افتخار من است.
We consider it a great honor to have you here with us tonight. این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
head-shrinker کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinkers کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
I have a carton of cigarettes من یک ... دارم.
own a house خانهای دارم
I want to have a word with you . I want you . کارت دارم
I'm in a hurry. من عجله دارم.
i wish to stay here میل دارم ...
I have tobacco. من یک توتون دارم.
my a is 0 years من 04سال دارم
I am standing by you . I am right behind you . هوایت را دارم
it is in my recollection یاد دارم
close the door please خواهش دارم
I agree. قبول دارم.
I need my e من دوست دارم
I'm in a hurry. من عجله دارم
I have a question. من یک سئوال دارم.
I have a headache. من سر درد دارم.
I'm in doubt about it. من بهش شک دارم.
i intend to stay here خیال دارم که ...
i maintain عقیده دارم که ...
i am p to know him بوجود او افتخار می کنم بوجود او سرافراز یا مفتخرم
I'm on a diet. من رژیم غذایی دارم.
I am deae beat . I am tired out . از خستگی دارم غش می کنم
I am beginning to realize ( understand ) . کم کم دارم متوجه می شوم
I have cigar من یک سیگار برگ دارم.
I have an appointment with the dentist. با دندانساز قرار دارم
I owe her a grudge حق دارم که با اولج باشم
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
I am positive that ... من اطمینان کامل دارم که ...
I am over 50 years old. من ۵۰ سال بیشتر دارم.
I feel nauseated. حالت تهوع دارم.
I feel like throwing up. <idiom> دارم بالا میارم.
I believe in God. من به خدا ایمان دارم.
I am staying at the hotel. در هتل منزل دارم.
i am purposed to go در نظر دارم بروم
i am reluctant to go اکراه دارم از رفتن
i stand to it that جدا عقیده دارم که
i humbly request that خواهش عاجزانه دارم که ...
i have a hunch that سخت گمان دارم که
i am purposed to go قصد دارم بروم
i am on the wrong side of 0 من بیش از 05 سال دارم
i have a hunch that بیم یافن ان دارم که ...
i am famishing از گرسنگی دارم می میرم
i am busy at the moment اکنون کار دارم
I have a pain in my chest. سینه درد دارم
i am rials in pocket سه ریال در جیب دارم
i yearn for ارزوی استراحت دارم
iam ill bested موقعیت بدی دارم
i have a silk rug Štoo یک قالیچه ابریشمی هم دارم
i have a suit to the shah به شاه عرض دارم
I am in a great hurry . I am pressed for time . خیلی عجله دارم
i intend to stay here قصد دارم اینجا بمانم
i own to having done it اقرار دارم که ان کار را کرده ام
i have worse to tell you بدتر از این دارم که بشمابگویم
I would like to know the truth. من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
i heed your help به مساعدت شما احتیاج دارم
i have come on business کاری دارم اینجا امدم
i have a suit to the shah عریضه برای شاه دارم
much as I'd like to <idiom> با اینکه اینقدر دوست دارم
do tell me خواهش دارم بمن بگویید
i am in a hurry for it عجله دارم یا در شتاب هستم
I'm working on it. دارم روش کار میکنم.
It pleases me. دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
I like it. دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
please dont forget it خواهش دارم فراموش نکنید
I am going on twenty. دارم می روم توی 20سالگی ؟
I live a very regular life . زندگی خیلی منظمی دارم
I am thinding of going to Europe. خیال دارم به اروپ؟ بروم
I have to study من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
I have a steady monthly income. درآمد ماهیانه ثابتی دارم
thank tou for that book خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
I have all kinds of problems. هزار جور گرفتار ؟ دارم
I'll need a plot of land . یک قطعه زمین لازم دارم
He owes me some money. از او پول می خواهم (طلب دارم )
I love her with my whole being . با تمام وجود دوستش دارم
I have a date with my fiandee. با نامزدم قرار ملاقات دارم
I am very busy today . امروز خیلی کار دارم
i p to arrange an intrriew قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
i insist that he is innocent جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
I would like to learn the truth. من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
i please to do it خوش دارم که این کار را بکنم
I'm sure we can come to some arrangement. من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
I'm starving [to death] . از گرسنگی دارم میمیرم. [اصطلاح مجازی]
i insist on his innocence جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
I am looking for work ( ajob). دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
i have as many books as you کتاب شما دارید منهم دارم
i life that better انرا بیشتر از همه دوست دارم
I am working here non-stop. یک بند دارم اینجا کار می کنم
I have a son your age. پسری دارم بسن ( وسال) شما
I have a position ( post ) of great responsibility in this company . دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
I intend to buy a car . خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
pray consider my case خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
i rely solely on god... تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
Could I have a word with you ? عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
i intend my son for the bar خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
Can I go earlier today, just as a special exception? اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
My clothes are a witness to my poverty. لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
I have a free hand in this matter. دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
Is there enough time to change trains? آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
From your lips to God's ears! <idiom> امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
iam impatient to go دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix. بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
i insist on your being present جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings. عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
AFAIK خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
pan- در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pans در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
it is not t. برای این نیست که من این یکی را ازان بیشتردوست دارم
state tiger در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
request modify درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
i suffer from headache سردرد دارم دچار سردرد هستم
Now I'm starting to believe it. دارم یواش یواش قبولش میکنم.
I like to be friends with you. من دوست دارم با تو دوست باشم.
i know him by name از اسم او را می شناسم
i know that place by sight ببینم می شناسم
I know Tehran like the back of my hand . تهران رامثل کف دستم می شناسم
I don't know any German people other than you. من هیچ آلمانی به غیر از تو را نمی شناسم.
acquaintedness اشنایی
acquaintances اشنایی
friendships اشنایی
friendship اشنایی
familiarity اشنایی
orientation اشنایی
conversancy اشنایی کامل
i am not a with him با او اشنایی ندارم
to keep one's distance اشنایی نکردن
conversance اشنایی کامل
inwarness صمیمیت اشنایی
technologies اشنایی باصول فنی
technology اشنایی باصول فنی
to make friends with anyone با کسی اشنایی یا دوستی
to make an a of any one با کسی اشنایی کردن
strategics اشنایی به حیلههای جنگی
he has no friends او هیچ دوست و اشنایی ندارد
pickup هرچیز انتخاب شده اشنایی تصادفی
profession of arms شناخت رسته ها اشنایی با رسته ها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com