Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
through
از اغاز تا انتها کاملا
Other Matches
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
dawns
اغاز اغاز شدن
dawning
اغاز اغاز شدن
dawned
اغاز اغاز شدن
dawn
اغاز اغاز شدن
extremities
انتها
out
<adv.>
انتها
extremity
انتها
aeon
بی انتها
foreverness
بی انتها
forever
بی انتها
endwise
از انتها
tailing
انتها
terminal
انتها
terminals
انتها
endways
از انتها
infinite time
بی انتها
immortality
بی انتها
topless
بی انتها
termination
انتها
to the end
تا انتها
end
انتها
ended
انتها
ends
انتها
closest
انتها
closes
انتها
closer
انتها
endings
انتها
tag end
انتها
eternality
بی انتها
eternity
بی انتها
perpetuity
بی انتها
agelong
بی انتها
adinfinitum
بی انتها
extreme
انتها
sempiternity
بی انتها
close
انتها
supreme
انتها
infinite
بی انتها
open ended
بی انتها
timeless
بی انتها
open-ended
بی انتها
fathomless
بی انتها
outrance
انتها
ending
انتها
endless loop
حلقه بی انتها
over-
به انتها رسیدن
caudal
نزدیک به انتها
acrogenous
از انتها رسته
end mark
نشان انتها
endless form
ورقه بی انتها
finishes
به انتها رسیدن
head
انتها دماغه
over
به انتها رسیدن
epiphonema
حسن انتها
finish
به انتها رسیدن
open ended system
سیستم بی انتها
zillion
عدد بی انتها و معتنی به
end
در انتها یا پس از چندین مشکل
marginal
حداکثر نزدیک به انتها
ended
در انتها یا پس از چندین مشکل
tail end
قسمت نهایی انتها
ends
در انتها یا پس از چندین مشکل
finish
انجام دادن چیزی تا انتها
finishes
انجام دادن چیزی تا انتها
biased
داده یا رکوردی که به انتها اشاره میکند
region
محوطه بسیار وسیع وبی انتها
endings
عمل توقف چیزی یا به انتها رسیدن آن
regions
محوطه بسیار وسیع وبی انتها
ending
عمل توقف چیزی یا به انتها رسیدن آن
bicipital
تقسیم شونده بدو قسمت دریک انتها
initation
اغاز
beginnings
اغاز
outset
اغاز
commencement
اغاز
abinitio
از اغاز
originationu
اغاز
venues
اغاز
venue
اغاز
origin
اغاز
origins
اغاز
kick off
اغاز
onset
اغاز
terminus a que
اغاز
jump off
اغاز
inception
اغاز
initio
در اغاز
kick-offs
اغاز
beginning
اغاز
getaway
اغاز
instep
اغاز
incipience or ency
اغاز
exordium
اغاز
getaways
اغاز
entrancing
اغاز
inchoation
اغاز
entrances
اغاز
get away
اغاز
entranced
اغاز
entrance
اغاز
insteps
اغاز
initiation
اغاز
kick-off
اغاز
primordium
اغاز
scratch line
خط اغاز
authorship
اغاز
hang
وارد کردن حلقه بی انتها و پاسخ ندادن به دستورات بعدی
hangs
وارد کردن حلقه بی انتها و پاسخ ندادن به دستورات بعدی
loops
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
loop
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
looped
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
begin
اغاز شدن
begins
اغاز کردن
from a to izzard
از اغاز تا انجام
begins
اغاز شدن
initialed
واقع در اغاز
jump off
اغاز حمله
nodal point
نقطه اغاز
initial
واقع در اغاز
self initiated
خود اغاز
incept
اغاز کردن
alpha and omega
اغاز و فرجام
inaugurate
اغاز کردن
begin
اغاز کردن
takeoff
اغاز پرش
initialling
واقع در اغاز
initialled
واقع در اغاز
push off
اغاز کردن
to take to
اغاز نهادن
revivals
اغاز رونق
lead off
اغاز کردن
leadoff
اغاز ضربت
birth
اغاز کردن
births
اغاز زاد
alphas
اغاز شروع
alpha
اغاز شروع
initials
واقع در اغاز
takeoffs
اغاز پرش
uppermost
از اغاز از ابتدا
wire to wire
از اغاز تا فرجام
to push off
اغاز کردن
inaugurator
اغاز کننده
birth
اغاز زاد
launch
اغاز کردن
births
اغاز کردن
commencing
اغاز کردن
thru
از اغاز تاانتها
initiating
اغاز کردن
initiates
اغاز کردن
initialing
واقع در اغاز
initiated
اغاز کردن
initiate
اغاز کردن
prime
درجه یک اغاز
initial point
نقطه اغاز
start of taxt
اغاز متن
primed
درجه یک اغاز
launching
اغاز کردن
launches
اغاز کردن
revival
اغاز رونق
launched
اغاز کردن
primes
درجه یک اغاز
soft start
اغاز نرم
inchoate
اغاز کردن
som
اغاز پیام
start of message
اغاز پیام
start of heading
اغاز سرفصل
debut
اغاز کار
debuts
اغاز کار
incipit
شروع و اغاز
inaugurating
اغاز کردن
introductive
اغاز کننده
inaugurates
اغاز کردن
commence
اغاز کردن
inaugurated
اغاز کردن
at first
در اغاز کار
at the start
در اغاز کار
start bit
بیت اغاز
commenced
اغاز کردن
commences
اغاز کردن
double
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
sangraal
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
doubled
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
doubled up
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
sangrail
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
deque
صفی که در آن موضوعات جدید قابل اضافه شدن حتی در انتها هستند
the Holy Grail
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangreal
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
kickoff
ضربه اغاز بازی
multilaunching
اغاز بکار چندتایی
kick off
ضربه اغاز بازی
christmas tide
هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
new departure
اغاز رویه تازه
grid start
حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
guard line
خط اغاز مسابقه شمشیربازی
preface
اغاز پیش گفتار
prefaced
اغاز پیش گفتار
prefaces
اغاز پیش گفتار
prefacing
اغاز پیش گفتار
start bit
ذرهء اغاز نما
pullulate
اغاز توسعه نهادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com