English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (7 milliseconds)
English Persian
therewith از ان بابت علاوه بر این
Other Matches
withil به علاوه علاوه بر این
extra علاوه
extra- علاوه
extras علاوه
as well as <idiom> به علاوه
extra <adj.> علاوه
in addition to <prep.> به علاوه
special <adj.> علاوه
aside from that <adv.> علاوه بر این
to boot <idiom> همچنین ،به علاوه
in a. to this علاوه براین
moreover <adv.> علاوه بر این
on to <adv.> علاوه بر این
on top of that <adv.> علاوه بر این
beyond that <adv.> علاوه بر این
forby <adv.> علاوه بر این
furthermore <adv.> علاوه بر این
over and above <adv.> علاوه بر این
coupled with this علاوه براین
further [moreover] <adv.> علاوه بر این
on top of this <adv.> علاوه بر این
also [moreover] <adv.> علاوه بر این
augmenting علاوه کردن
in addition <adv.> علاوه بر این
augments علاوه کردن
additionally <adv.> علاوه بر این
augment علاوه کردن
besides <adv.> علاوه بر این
augmented علاوه کردن
what is more <adv.> علاوه بر این
And whats more hes a lair. تازه (علاوه برهمه چیز ) دروغگوهم هست
particular redemption بابت
thereupon <adv.> از آن بابت
thereat <adv.> از آن بابت
subsequently <adv.> از آن بابت
consequently <adv.> از آن بابت
for this reason <adv.> از آن بابت
as a result <adv.> از آن بابت
thereat از ان بابت
whereat که از ان بابت
at that [at that provocation] <adv.> از آن بابت
in this respect <adv.> از آن بابت
for that reason <adv.> از آن بابت
by impl <adv.> از آن بابت
behalf بابت
therein از ان بابت
particulars بابت
item بابت
items بابت
insofar <adv.> از آن بابت
in so far <adv.> از آن بابت
in this sense <adv.> از آن بابت
concern بابت
concerns بابت
as a consequence <adv.> از آن بابت
hence <adv.> از آن بابت
in this way <adv.> از آن بابت
whereby <adv.> از آن بابت
therefore <adv.> از آن بابت
thus [therefore] <adv.> از آن بابت
by implication <adv.> از آن بابت
in this manner <adv.> از آن بابت
in consequence <adv.> از آن بابت
as a result of this <adv.> از آن بابت
in this vein <adv.> از آن بابت
in this wise <adv.> از آن بابت
paraphernalia دارایی شخصی زن که بعد ازمرگ شوهر علاوه بر جهیزیه و منضمات ان به وی می رسد
on this score از این بابت
regard بابت باره
regarded بابت باره
regards بابت باره
paticular خصوصی بابت
on my own account بابت خودم
In this matter در این بابت [قضیه]
sickleave مرخصی بابت ناخوشی
for ones own hand بابت خود شخص
gigabyte یک هزار میلیون بابت
cover charges مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charge مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
social security contributions پرداختی بابت تامین اجتماعی
i am impatient for it ازان بابت بیطاقت هستم
on the score of neglect بعنوان غفلت ازاین بابت
vindictive damages مقدار غرامتی که دادگاه علاوه بر خسارت واقعی وارد برخواهان از خوانده به منظورتنبیه او وصول میکند
I feel relieved because of that issue! خیال من را از این بابت راحت کردی!
is he a the wiser for it ایا ازاین بابت عاقل تراست
pillotage وجوهی که بابت راهنمایی کشتی وصول میشود
dead freight هزینه حمل بابت فرفیت استفاده نشده
kelly قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
loading for contingencies کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
coupon payments منظورپرداختهای ثابت بابت بهره اوراق قرضه است
forwarding merchant کسی که بابت دریافت ورساندن مال التجاره به صاحب ان
toll thorough وجهی که بابت گذشتن ازمعابر عمومی یا شاهراههاپرداخت میشود
pewage پولی که بابت نشستن درجاهای خانوادگی یانیمکتهای چندنفری درکلیسامیدهند
bat allowance فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
groundage حقی که بابت ایستادن کشتی درلنگرگاه گرفته میشود حق لنگراندازی
I'm doing it on my own account, not for anyone else. این را من فقط بابت خودم میکنم و نه برای کسی دیگر.
asset جمع دارایی شخص که بایستی بابت دیون او پرداخت گردد
transit duty حقی که بابت عبور کالایی ازکشوری گرفته میشود حق تراتزیت
bat money فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
capitalized expense هزینهای که علاوه بر به حساب امدن در حساب سود وزیان
aliases نام دیگری که علاوه بر نام کاربر استفاده میشود
alias نام دیگری که علاوه بر نام کاربر استفاده میشود
withholding tax مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
salvages نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
accrued benefit پولی که شرکت به یکی از کارمندان بدهکار است بخصوص بابت بازنشستگی
salvaging نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
withholding taxes مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
salvaged نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
table money فوق العادهای که بابت هزینه مهمان داری به افسران ارشد داده میشود
haulage پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
backlog کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlogs کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
Mercerization مرسیزاسیون [این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
restoration احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
murage مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
surcharges هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
stock dividend سهام صادره بابت سود سهام
upward compatible اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
tenant right حقی است که درانقضای مهلت مقرر بابت تغییراتی که مستاجر در عین مستاجره داده و انتفاع ازانها ناتمام مانده است به وی تعلق می گیرد
in this regard در این باب از این بابت
on your own account بابت خود [بحساب خود]
pay as you go principle اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
to concern something مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com