Dictiornary-Farsi | از روی اعتقاد به تصور وخیال | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
idealistically	از روی اعتقاد به تصور وخیال


Other Matches

disillusion	بیداری از خواب وخیال
disillusioning	بیداری از خواب وخیال
disillusions	بیداری از خواب وخیال
dreamland	سرزمین خواب وخیال
animism	اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
It was just a passing fancy.	یک فکر وخیال زود گذری بود
imaginal	تصور کردنی قابل تصور
imaginable	تصور کردنی قابل تصور
credence	اعتقاد
believing	با اعتقاد
confidence	اعتقاد
confidences	اعتقاد
unbelieving	بی اعتقاد
belief	اعتقاد
faith	اعتقاد
faiths	اعتقاد
misbeliever	بی اعتقاد
determinism	اعتقاد به جبر
fatalism	اعتقاد به سرنوشت
anomie	اعتقاد به بی نظمی
ism	اعتقاد رویه
misbelief	اعتقاد خطا
trinitarianism	اعتقاد به تثلیت
relativism	اعتقاد به نسبیت
misbelieve	بی اعتقاد شدن
hylicism	اعتقاد به مادیات
fairyism	اعتقاد به جن و پری
fetishism	اعتقاد به طلسم
creationism	اعتقاد به افرینش
crediting	اعتقاد کردن
credited	اعتقاد کردن
credibly	از روی اعتقاد
credit	اعتقاد کردن
demonism	اعتقاد بدیو
credits	اعتقاد کردن
theism	اعتقاد بخدا
trusts	اعتقاد اعتبار
trusted	اعتقاد اعتبار
trust	اعتقاد اعتبار
convictions	اعتقاد راسخ
conviction	اعتقاد راسخ
cloaca theory	اعتقاد به مقعدزایی
evolutionism	اعتقاد به تکامل
anomy	اعتقاد به بی نظمی
supposition	تصور
fancying	تصور
presumption	تصور
presumptions	تصور
visualization	تصور
fancy	تصور
suppositions	تصور
notional	تصور
conception	تصور
imaginativeness	تصور
conceptions	تصور
fancied	تصور
fancies	تصور
ideas	تصور ها
fanciest	تصور
supposal	تصور
tablature	تصور
imaginations	تصور
idea	تصور
ideas	تصور
notions	تصور
conceptualization	تصور
notion	تصور
visions	تصور
concept	تصور
fictions	تصور
internal conception	تصور
brainchild	تصور
fiction	تصور
concepts	تصور ها
vision	تصور
imagination	تصور
to believe in ghosts	اعتقاد داشتن به ارواح
to believe in something	به چیزی اعتقاد داشتن
denominationalism	اعتقاد به تفکیک و تقسیم
spiritualism	اعتقاد به احضار ارواح
misbelieve	اعتقاد خطا پیداکردن
historical determinism	اعتقاد به جبر تاریخ
factionalism	اعتقاد به سیستم حزبی
to put [place] credence in something	به چیزی اعتقاد کردن
unbelievin	بی اعتقاد دیر باور
to give credence to something	به چیزی اعتقاد کردن
vampirism	اعتقاد بوجود vampire
theodicy	اعتقاد بعدالت خدایی
vitalism	اعتقاد به اصالت حیات
nicene creed	اعتقاد نامه نیسن
monotheism	اعتقاد به خدای واحد
monism	اعتقاد وحدت خدا
unbelievers	بی اعتقاد دیر باور
unbeliever	بی اعتقاد دیر باور
immortalism	اعتقاد به ماندگاری روح
article of faith	اعتقاد و عقیده باطنی
to form a notion	تصور کردن
to picture to oneself	تصور کردن
trow	تصور کردن
coneive	تصور کردن
conceptive	تصور کننده
whirligig	تصور واهی
unpremediated	تصور نشده
ween	تصور کردن
suppose	تصور کردن
conceivability	قابلیت تصور
the power of imagination	قوه تصور
legal fiction	تصور حقوقی
image force	قوه تصور
ideate	تصور کردن
phantasm	تصور خام
poetical imagination	تصور شاعرانه
prefiguration	تصور قبلی
psychological make up	تصور باطنی
public image	تصور عمومی
to get the idea	تصور کردن
imaginative faculty	قوه تصور
inconceivable	تصور نکردنی
picturing	تصور وصف
stereotyping	تصور قالبی
imagined	تصور کردن
pictures	تصور وصف
if	فرض تصور
imagining	تصور کردن
pictured	تصور وصف
picture	تصور وصف
concept	تصور کلی
stereotypes	تصور قالبی
stereotype	تصور قالبی
plotted	رسم تصور
inconceivable	تصور ناپذیر
conceivable	تصور کردنی
visions	خیال تصور
plot	رسم تصور
plots	رسم تصور
misconceptions	تصور غلط
visionaries	تصور غیرعملی
visionary	تصور غیرعملی
vision	خیال تصور
concepts	تصور کلی
fancied	تصور کردن
fancying	تصور کردن
imagines	تصور کردن
misconception	تصور غلط
supposes	تصور کردن
image	تصور خیالی
imagine	تصور کردن
fancy	تصور کردن
supposing	تصور کردن
image	تصور سیما
images	تصور خیالی
fancies	تصور کردن
images	تصور سیما
fanciest	تصور کردن
disbelieves	اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
adventism	اعتقاد بدوباره امدن مسیح
immaterialism	عدم اعتقاد به ماده تجرد
disbelieving	اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
casualism	اعتقاد به شانس و تصادف تصادفا"
ultra individualism	اعتقاد به اصالت فرد در حد افراط
triune	اعتقاد بوجود سه شخصیت در خدا
salvationism	اعتقاد بلزوم رستگاری از گناه
syncretism	اعتقاد به توحید عقاید همتایی
disbelieved	اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
disbelieve	اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
prejudication	تصدیق بلا تصور
supposable	تصور کردنی مفروض
misconceive	تصور غلط کردن
prefiguring	از پیش تصور کردن
preconceive	قبلا تصور کردن
prefigures	از پیش تصور کردن
porenotion	تعصب بلا تصور
porenotion	تصور پیش از وقت
prefigured	از پیش تصور کردن
to from an idea of something	چیزیرا تصور کردن
prefigure	از پیش تصور کردن
pejudgement	تصدیق بلا تصور
preconceptions	تصدیق بلا تصور
imaginably	بطور قابل تصور
incogitable	غیر قابل تصور
prejudgment	تصدیق بلا تصور
inconceivability	غیرقابل تصور بودن
inconceivably	بطور غیرقابل تصور
gimcrack	تصور واهی نخودهراش
idealization	تطبیق یا تطابق با تصور
ideologist	متخصص علم تصور
preconception	تصدیق بلا تصور
born-again	دارای اعتقاد بازیافته نسبت به چیزی
sabbatarianism	اعتقاد به تعطیل کار و عبادت دریکشنبه ها
liberalism	اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
guild socialism	اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
factionalism	اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
finality	اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
unitarianism	وحدت گرایی اعتقاد بوحدت وجود
utilitarianism	کاربرد گرایی اعتقاد باینکه نیکی
infallibilism	اعتقاد باین اصل که پاپ خطانمیکند
millenarianism	اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
tritheism	سه خدایی اعتقاد باقانیم ثلاثه مسیحیت
activism	اعتقاد بلزوم عملیات حاد وشدید
traditionalism	سنت پرستی اعتقاد برسوم باستانی