Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (11 milliseconds)
English	Persian
unroot	از ریشه دراوردن یا کندن
Other Matches
grub	جان کندن ازریشه کندن یا دراوردن
grubbed	جان کندن ازریشه کندن یا دراوردن
grubs	جان کندن ازریشه کندن یا دراوردن
outroot	از ریشه کندن
supplants	از ریشه کندن
supplanting	از ریشه کندن
supplanted	از ریشه کندن
supplant	از ریشه کندن
to grub the ground	ریشه های زمینی را کندن
irradicate	از ریشه دراوردن
to root up	از ریشه دراوردن
to pull up by the roots	از ریشه دراوردن
enucleate	هسته دراوردن کندن
displant	ازریشه کندن ازبن دراوردن
shells	پوست کندن از مغز میوه را دراوردن
shelling	پوست کندن از مغز میوه را دراوردن
shell	پوست کندن از مغز میوه را دراوردن
rhizogenetic	تولید کننده ریشه ریشه اور
radicate	ریشه گرفتن ریشه دار شدن
rhizogenic	تولید کننده ریشه ریشه اور
to take root	ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
to strike root	ریشه گرفتن ریشه دواندن
pulls	کندن پشم کندن از
peels	پوست کندن کندن
pull	کندن پشم کندن از
plaiting	[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
pug	کندن
evulsion	کندن
plucking	کندن
graved	کندن
raise	از جا کندن
scours	کندن
scoured	کندن
pugs	کندن
trench	کندن
pick-ups	کندن
divulsion	کندن
trenches	کندن
pluck	کندن
to put off	کندن
plucked	کندن
scour	کندن
pick-up	کندن
gnaw	کندن
gouge	کندن
picks	کندن
pick	کندن
insculp	کندن
gnaws	کندن
cut out	کندن
incises	کندن
incised	کندن
channelize	کندن
mined	کندن
gouged	کندن
quill	پر کندن از
gnawed	کندن
quills	پر کندن از
avulse	از جا کندن
gouging	کندن
strip	کندن
gouges	کندن
to pick off	کندن
incise	کندن
hair pulling	کندن مو
carve	کندن
mine	کندن
to take off	کندن
elevators	از جا کندن
mines	کندن
channeling	کندن
elevator	از جا کندن
dig , in	کندن
take off	کندن
raises	از جا کندن
channeled	کندن
discerption	کندن
channel	کندن
tearoff	کندن از
carved	کندن
channelled	کندن
tweeze	کندن مو
to break off	کندن
tweese	کندن مو
plucks	کندن
carvings	کندن
channels	کندن
carves	کندن
to chip off	کندن
depth of face	ریشه
harle	ریشه
thrum	ریشه
rhizogenic	ریشه زا
rhizogenetic	ریشه زا
fibreless	بی ریشه
rhizogenous	ریشه زا
homoousian	از یک ریشه
rootless	بی ریشه
stubbed	ریشه
harl	ریشه
tie [knot]	ریشه
stubbing	ریشه
stubs	ریشه
tassel	ریشه
rootlet	ریشه چه
stub	ریشه
fimbria	ریشه
root	ریشه
cognate	هم ریشه
paronymous	هم ریشه
radical	ریشه
radicals	ریشه
fimbriation	ریشه
frange	ریشه
scab	ریشه
scabs	ریشه
extraction	ریشه
roots	ریشه
cama	ریشه
expansion scab	ریشه
stumps	ریشه
stumping	ریشه
fringes	ریشه
stumped	ریشه
fringe	ریشه
stump	ریشه
tassels	ریشه
radix	ریشه
radicle	ریشه چه
flense	پوست کندن
flench	پوست کندن
trenches	سنگر کندن
cut a groove	کوم کندن
slipe	پوست کندن از
doffs	لباس کندن
doffing	لباس کندن
dig , in	سنگ کندن
gripping	نهر کندن
doff	لباس کندن
ablate	از بیخ کندن
deplume	پر و بال را کندن
To dig the earth.	زمین را کندن
gripped	نهر کندن
peels	پوست کندن
peel	پوست کندن
grips	نهر کندن
to pick a hole in	سوراخ کندن در
peel to	پوست کندن
to die hard	دیرجان کندن
abandonment	واگذاری دل کندن
to dig out	کندن ودراوردن
trench	سنگر کندن
to drill a well	چاه کندن
debark	پوست کندن از
to bore a tunnel	تونل کندن
pelted	پوست کندن
grip	نهر کندن
fags	جان کندن
uproots	ازریشه کندن
dehorn	شاخ را کندن
uprooting	ازریشه کندن
uprooted	ازریشه کندن
uproot	ازریشه کندن
decorticate	پوست کندن از
pelts	پوست کندن
fag	جان کندن
pelt	پوست کندن
undressing	لباس کندن
to strip something off	کندن [پوست]
pares	پوست کندن
flays	پوست کندن از
To tear oneself away from something .	دل از چیزی کندن
flaying	پوست کندن از
flayed	پوست کندن از
to scoop out	با بیل کندن
strikes	چادر را از جا کندن
mortise	کام کندن
excorticate	پوست کندن
unhusk	پوست کندن
entrench	سنگر کندن
dig	کنایه کندن
digs	کنایه کندن
hulls	پوست کندن
barking	پوست کندن
extirpate	ازبن کندن
barked	پوست کندن
bark	پوست کندن
durdge	جان کندن
doffed	لباس کندن
undress	لباس کندن
hull	پوست کندن
grave	قبر کندن
graves	قبر کندن
gravest	قبر کندن
flay	پوست کندن از
undresses	لباس کندن
rib	نهر کندن
scalps	پوست کندن از سر
scalp	پوست کندن از سر
strike	چادر را از جا کندن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com