Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (40 milliseconds)
English
Persian
peep
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
Other Matches
peeping
نگاه دزدکی طلوع
peep
نگاه دزدکی طلوع
peeped
نگاه دزدکی طلوع
peeps
نگاه دزدکی طلوع
breached
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
keek
باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
rise
طلوع کردن
arises
طلوع کردن
dawned
طلوع کردن
arise
طلوع کردن
dawning
طلوع کردن
dawns
طلوع کردن
arising
طلوع کردن
uprise
طلوع کردن
rises
طلوع کردن
dawn
طلوع کردن
arisen
قیام کردن طلوع
to pink out leather
چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
perforation
عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
pink
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinkest
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl
سوراخ سوراخ کردن دریدن
to crib
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to plagiarize
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to copy
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
ogling
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogled
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogles
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogle
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
cancellate
سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
riddle
سوراخ سوراخ کردن
riddles
سوراخ سوراخ کردن
to look up
نگاه کردن جستجو کردن
impaled
سوراخ کردن احاطه کردن
gimlet
سوراخ کردن مته کردن
gimlets
سوراخ کردن مته کردن
penetrate
رخنه کردن سوراخ کردن
penetrated
رخنه کردن سوراخ کردن
penetrates
رخنه کردن سوراخ کردن
penetract
رخنه کردن سوراخ کردن
impale
سوراخ کردن احاطه کردن
thrusts
سوراخ کردن رخنه کردن در
thrusting
سوراخ کردن رخنه کردن در
thrust
سوراخ کردن رخنه کردن در
punch
منگنه کردن سوراخ کردن
punched
منگنه کردن سوراخ کردن
punches
منگنه کردن سوراخ کردن
impaling
سوراخ کردن احاطه کردن
impales
سوراخ کردن احاطه کردن
perforates
سوراخ کردن نفوذ کردن
perforating
سوراخ کردن نفوذ کردن
perforate
سوراخ کردن نفوذ کردن
stick
سوراخ کردن نصب کردن
eyes
نگاه کردن
eying
نگاه کردن
squints
چپ نگاه کردن
squinted
چپ نگاه کردن
sees
نگاه کردن
eye
نگاه کردن
squint
چپ نگاه کردن
leer
نگاه کج کردن
eyeing
نگاه کردن
leered
نگاه کج کردن
leering
نگاه کج کردن
see
نگاه کردن
leers
نگاه کج کردن
dirty look
<idiom>
چپ چپ نگاه کردن
regard
نگاه کردن
regarded
نگاه کردن
regards
نگاه کردن
squinny
کج کج نگاه کردن
to watch
نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look.
چپ چپ نگاه کردن
stare
رک نگاه کردن
stared
رک نگاه کردن
to look daggers
چپ چپ نگاه کردن
stares
رک نگاه کردن
to look on with
نگاه کردن
to dwell on
نگاه کردن
to set eyes on
نگاه کردن
gaped
خیره نگاه کردن
gaped
باشگفتی نگاه کردن
glow
نگاه سوزان کردن
gape
خیره نگاه کردن
gape
باشگفتی نگاه کردن
glowed
نگاه سوزان کردن
gawks
احمقانه نگاه کردن
gapes
باشگفتی نگاه کردن
gapes
خیره نگاه کردن
glows
نگاه سوزان کردن
gloating
خیره نگاه کردن
glared
خیره نگاه کردن
peeking
زیرچشمی نگاه کردن
gloated
خیره نگاه کردن
gloat
خیره نگاه کردن
peeks
زیرچشمی نگاه کردن
glares
خیره نگاه کردن
gaping
خیره نگاه کردن
gaping
باشگفتی نگاه کردن
gawks
بی خیال نگاه کردن
gawking
احمقانه نگاه کردن
gawking
بی خیال نگاه کردن
look up
نگاه کردن مراجعهای
to have a look at something
بچیزی نگاه کردن
to look at each other
به یکدیگر نگاه کردن
to look a bout
بهر سو نگاه کردن
looks
نگاه کردن نگریستن
to stael a look
دزدانه نگاه کردن
looked
نگاه کردن نگریستن
look
نگاه کردن نگریستن
thumb one's nose
<idiom>
با تنفر نگاه کردن
pried
فضولانه نگاه کردن
pries
بادقت نگاه کردن
gawked
احمقانه نگاه کردن
gawked
بی خیال نگاه کردن
gawk
احمقانه نگاه کردن
gawk
بی خیال نگاه کردن
pry
فضولانه نگاه کردن
pry
بادقت نگاه کردن
pries
فضولانه نگاه کردن
look about
بهر سو نگاه کردن
to run through
نگاه اجمالی کردن در
stare
خیره نگاه کردن
to look down
با نگاه مطیع کردن
stares
خیره نگاه کردن
to look at somebody askance
به کسی چپ چپ نگاه کردن
to look forward
نگاه کردن انتظارداشتن
skew
منحرف کج نگاه کردن
goggle
چپ نگاه کردن گشتن
glowering
خیره نگاه کردن
goggled
چپ نگاه کردن گشتن
goggling
چپ نگاه کردن گشتن
gorgonize
خیره نگاه کردن
peered
با دقت نگاه کردن
glowered
خیره نگاه کردن
skewing
منحرف کج نگاه کردن
peering
با دقت نگاه کردن
peek
زیرچشمی نگاه کردن
glim
نگاه اجمالی کردن
stared
خیره نگاه کردن
glower
خیره نگاه کردن
skews
منحرف کج نگاه کردن
glare
خیره نگاه کردن
gazes
بادقت نگاه کردن
gazes
خیره نگاه کردن
gazed
بادقت نگاه کردن
gazed
خیره نگاه کردن
gaze
بادقت نگاه کردن
keek
نگاه دزدانه کردن
pried
بادقت نگاه کردن
peeked
زیرچشمی نگاه کردن
squinny
زیرچشمی نگاه کردن
gaze
خیره نگاه کردن
to make eyes at
عاشقانه نگاه کردن
glowers
خیره نگاه کردن
peer
با دقت نگاه کردن
gazing
خیره نگاه کردن
gazing
بادقت نگاه کردن
gloats
خیره نگاه کردن
to look behind
پشت سر را نگاه کردن
to look through ones fingers
نگاه دزدانه کردن
punch
سوراخ کردن
stab
سوراخ کردن
broaching
سوراخ کردن
stabbed
سوراخ کردن
foraminate
سوراخ کردن
delving
سوراخ کردن
stabs
سوراخ کردن
broached
سوراخ کردن
broaches
سوراخ کردن
punches
سوراخ کردن
perforates
سوراخ کردن
delved
سوراخ کردن
delves
سوراخ کردن
perforating
سوراخ کردن
to pick a hole in
سوراخ کردن
punched
سوراخ کردن
delve
سوراخ کردن
to poke a hole in any thing
سوراخ کردن
to punch a hole in
سوراخ کردن
to drill through
سوراخ کردن
perforate
سوراخ کردن
broach
سوراخ کردن
gores
سوراخ کردن
drills
سوراخ کردن
boring
سوراخ کردن
goring
سوراخ کردن
pool
سوراخ کردن
steek
سوراخ کردن
pooled
سوراخ کردن
scuttle
سوراخ کردن
drilled
سوراخ کردن
scuttled
سوراخ کردن
scuttles
سوراخ کردن
scuttling
سوراخ کردن
pools
سوراخ کردن
gore
سوراخ کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com