Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
exofficio
از لحاظ تصدی مقام و غیره
Other Matches
advowson
حق تعیین مقام برای تصدی اموروقفی کلیسا
grafts
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
grafted
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
graft
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
charge
تصدی
charges
تصدی
venturing
تصدی
tenure
حق تصدی
tenure
تصدی
undertaking
تصدی
tenure of office
تصدی
take over in charge
تصدی
ventured
تصدی
inning
تصدی
commissions
تصدی
incumbency
تصدی
venture
تصدی
commissioning
تصدی
commission
تصدی
ventures
تصدی
innings
دوره تصدی
period of office
دوره تصدی
termtime
دوره تصدی
during his incumbency
دردوره تصدی او
during his tenure of office
درمدت تصدی او
non serverign acts
اعمال تصدی دولت
ferriage
تصدی کشتی گذاره
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
confidential
است نه اعمال تصدی موجودباشد
curatorship
تصدی کتابخانه وموزه ومانندان
advowee
کسیکه حق دارد اشخاصی رابرای تصدی مقامات وقفی کلیسامعرفی کند
with a view to
از لحاظ
with the view of
از لحاظ
perspectives
لحاظ
viewpoints
لحاظ
viewpoint
لحاظ
for purposes of
از لحاظ
perspective
لحاظ
point of view
لحاظ
in the light of
از لحاظ
every way
از هر لحاظ
points of view
لحاظ
materialistically
از لحاظ مادیت
in every respect
ازهر لحاظ
modally
از لحاظ چگونگی
juridically
از لحاظ حقوقی
orthographically
از لحاظ املا
juristically
از لحاظ حقوقی
municipally
از لحاظ شهرداری
exofficio
از لحاظ سمت
morbid anatomy
از لحاظ ناخوشی
to all intents and purposes
ازهر لحاظ
juridically
از لحاظ قضائی
sanitarily
از لحاظ بهداشت
medically
از لحاظ طبی
sexually
از لحاظ جنس
from an economical standpoint
از لحاظ اقتصاد
for brevity's sake
از لحاظ اختصار
in all respects
ازهر لحاظ
theologically
از لحاظ الهیات
technically speaking
از لحاظ فنی
economically
از لحاظ اقتصاد
professionally
از لحاظ پیشه
politically
از لحاظ سیاسی
pro forma
از لحاظ فاهر
of
از طرف از لحاظ
surgically
از لحاظ جراحی
criminally
از لحاظ جنائی
nationally
از لحاظ ملی
socially
از لحاظ اجتماعی
militarily
از لحاظ نظامی
phases
لحاظ پایه
phased
لحاظ پایه
qualitatively
از لحاظ کیفیت
phase
لحاظ پایه
totaliarian state
دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
hierarchically
از لحاظ رئیسی و مرئوسی
politically active
از لحاظ سیاسی پرتحرک
mineralogically
از لحاظ کان شناسی
therapeutically
از لحاظ درمان شناسی
theoretically
از لحاظ فرض علمی
on principle
از لحاظ قیود اخلاقی
internationally
از لحاظ بین المللی
politically involved
از لحاظ سیاسی پرتحرک
strategically
از لحاظ سوق الجیشی
nautically
از لحاظ کشتی رانی
geologically
از لحاظ زمین شناسی
ornamentally
از لحاظ تزئین منباب زینت
wood craft
جنگل شناسی از لحاظ شکار
ornamentallyr
از لحاظ تزئین میناب زینت
nutrient
ماده مقوی از لحاظ غذایی
symmetry allowed reaction
واکنش مجاز از لحاظ تقارن
nutrients
ماده مقوی از لحاظ غذایی
popularly
از لحاظ توده مردم بزبان ساده
baseball throw
مسابقه پرتاب توپ از لحاظ مسافت
to rely on somebody for your income
از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
Mentally retarded children.
کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
white wool
[مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
exegeses
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
cleanest
شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
clean
شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
cleans
شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
cleaned
شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
exegesis
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
embassage
مقام سفارت مقام ایلچی سفارت
psychological moment
موقعی که از لحاظ روان شناسی مقتضی برای کارکردن باشد
unlimited
وسیله مسابقه بدون محدودیت از لحاظ حجم یا نوع موتور
advantaged
کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
historcicism
فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
whatnot
غیره
grainer
و غیره
etcetera
و غیره
exoskeleton
مو و غیره
queued
صف اتوبوس و غیره
queueing
صف اتوبوس و غیره
queue
صف اتوبوس و غیره
queues
صف اتوبوس و غیره
collective goods
پارک و غیره
fallow
غیره مزروع
etc
مخفف و غیره
track and field
دیسک و غیره
smudgier
پوشیده از کثافت یا گل و غیره
infrastucture
راه اهن و غیره
kymograph
انقباض عضلات و غیره
nieces
دختربرادر یا خواهر و غیره
pitter-patter
چک چک باران و غیره ضربان
pitter patter
چک چک باران و غیره ضربان
niece
دختربرادر یا خواهر و غیره
webby
پر ازتار عنکبوت و غیره
smudgiest
پوشیده از کثافت یا گل و غیره
smudgy
پوشیده از کثافت یا گل و غیره
to make out
نوشتن
[چک یا نسخه و غیره]
unexpected
غیره مترقبه غیرمنتظره
odometer
کیلومتر شماراتومبیل و غیره
to draw up
نوشتن
[چک یا نسخه و غیره]
eviscerate
روده یا چشم و غیره رادراوردن
venom
زهر مار و عقرب و غیره
wheal
ورم جای شلاق و غیره
whippletree
تیر مال بنددرشکه و غیره
ushers
راهنمایا کنترل سینماو غیره
take-home pay
مزد پس از کسر مالیات و غیره
ushered
راهنمایا کنترل سینماو غیره
ushering
راهنمایا کنترل سینماو غیره
inner tube
لاستیک تویی اتومبیل و غیره
inner tubes
لاستیک تویی اتومبیل و غیره
Do not admit any outsiders.
افراد غیره را راه ندهید
upholsterer
خیاط رومبلی و پرده و غیره
needles
سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
needle
سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
dTbGcles
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
silo
مخزن زیرزمینی غلات و غیره
needling
سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
usher
راهنمایا کنترل سینماو غیره
debacle
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
bake
پختن
[نان و کیک غیره]
keratosis
شاخی شدن پوست و غیره
dialed
گرفتن تلفن یارادیو و غیره
dialled
گرفتن تلفن یارادیو و غیره
dials
گرفتن تلفن یارادیو و غیره
clogging
گرفتگی
[سوراخ یا لوله و غیره ]
debacles
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
dial
گرفتن تلفن یارادیو و غیره
needled
سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
battering ram
میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
battering rams
میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
plating
روکشی با سیم و زر و غیره ابکاری فلزی
depigmentation
کاهش رنگ دانه درپوست و غیره
nutshell
پوست فندق و بادام و غیره مختصرا
deferred maintenance
قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
canvasser
پروپاکاندچی انتخابات و غیره رای جمع کن
play
نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
played
نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
playing
نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
plays
نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
wreckage piece
تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
cellulose
الیاف سلولز
[در پنبه کنف و غیره]
emergency
امر فوق العاده و غیره منتظره
emergencies
امر فوق العاده و غیره منتظره
goodies
چیز خوردنی مغز گردو و غیره
goody
چیز خوردنی مغز گردو و غیره
subsidized accommodation
منزل با کمک هزینه
[کرایه و غیره]
main motion
[at a party conference etc.]
دادخواست اصلی
[در همایش حزبی و غیره]
rack
روی چنگک گذاردن لباس و غیره
racked
روی چنگک گذاردن لباس و غیره
racks
روی چنگک گذاردن لباس و غیره
wracked
روی چنگک گذاردن لباس و غیره
wracks
روی چنگک گذاردن لباس و غیره
ghost
چون روح بر خانه ها و غیره سرزدن
veneer
چوب مخصوص روکش مبل و غیره
blimey
حرف ندا به نشان تعجب و غیره
reest
دود زدن ماهی و غیره پوسیدن
emergence
امر فوق العاده و غیره منتظره
grillage
زمینه و طرح مشبک توری و غیره
vol-au-vent
نان پر شده از گوشت مرغ و غیره
gigot
ران گوسفند و غیره که پخته باشد
vol-au-vents
نان پر شده از گوشت مرغ و غیره
wheeler-dealer
دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
wheeler-dealers
دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
malfunction
[ اندام یا ماشین و غیره ]
درست کار نکردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com