English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English Persian
exofficio از لحاظ تصدی مقام و غیره
Other Matches
advowson حق تعیین مقام برای تصدی اموروقفی کلیسا
grafts پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
grafted پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
graft پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
charge تصدی
charges تصدی
venturing تصدی
tenure حق تصدی
tenure تصدی
undertaking تصدی
tenure of office تصدی
take over in charge تصدی
ventured تصدی
inning تصدی
commissions تصدی
incumbency تصدی
venture تصدی
commissioning تصدی
commission تصدی
ventures تصدی
innings دوره تصدی
period of office دوره تصدی
termtime دوره تصدی
during his incumbency دردوره تصدی او
during his tenure of office درمدت تصدی او
non serverign acts اعمال تصدی دولت
ferriage تصدی کشتی گذاره
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
confidential است نه اعمال تصدی موجودباشد
curatorship تصدی کتابخانه وموزه ومانندان
advowee کسیکه حق دارد اشخاصی رابرای تصدی مقامات وقفی کلیسامعرفی کند
with a view to از لحاظ
with the view of از لحاظ
perspectives لحاظ
viewpoints لحاظ
viewpoint لحاظ
for purposes of از لحاظ
perspective لحاظ
point of view لحاظ
in the light of از لحاظ
every way از هر لحاظ
points of view لحاظ
materialistically از لحاظ مادیت
in every respect ازهر لحاظ
modally از لحاظ چگونگی
juridically از لحاظ حقوقی
orthographically از لحاظ املا
juristically از لحاظ حقوقی
municipally از لحاظ شهرداری
exofficio از لحاظ سمت
morbid anatomy از لحاظ ناخوشی
to all intents and purposes ازهر لحاظ
juridically از لحاظ قضائی
sanitarily از لحاظ بهداشت
medically از لحاظ طبی
sexually از لحاظ جنس
from an economical standpoint از لحاظ اقتصاد
for brevity's sake از لحاظ اختصار
in all respects ازهر لحاظ
theologically از لحاظ الهیات
technically speaking از لحاظ فنی
economically از لحاظ اقتصاد
professionally از لحاظ پیشه
politically از لحاظ سیاسی
pro forma از لحاظ فاهر
of از طرف از لحاظ
surgically از لحاظ جراحی
criminally از لحاظ جنائی
nationally از لحاظ ملی
socially از لحاظ اجتماعی
militarily از لحاظ نظامی
phases لحاظ پایه
phased لحاظ پایه
qualitatively از لحاظ کیفیت
phase لحاظ پایه
totaliarian state دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
hierarchically از لحاظ رئیسی و مرئوسی
politically active از لحاظ سیاسی پرتحرک
mineralogically از لحاظ کان شناسی
therapeutically از لحاظ درمان شناسی
theoretically از لحاظ فرض علمی
on principle از لحاظ قیود اخلاقی
internationally از لحاظ بین المللی
politically involved از لحاظ سیاسی پرتحرک
strategically از لحاظ سوق الجیشی
nautically از لحاظ کشتی رانی
geologically از لحاظ زمین شناسی
ornamentally از لحاظ تزئین منباب زینت
wood craft جنگل شناسی از لحاظ شکار
ornamentallyr از لحاظ تزئین میناب زینت
nutrient ماده مقوی از لحاظ غذایی
symmetry allowed reaction واکنش مجاز از لحاظ تقارن
nutrients ماده مقوی از لحاظ غذایی
popularly از لحاظ توده مردم بزبان ساده
baseball throw مسابقه پرتاب توپ از لحاظ مسافت
to rely on somebody for your income از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
Mentally retarded children. کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
white wool [مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
exegeses تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
cleanest شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
clean شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
cleans شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
cleaned شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
exegesis تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
embassage مقام سفارت مقام ایلچی سفارت
psychological moment موقعی که از لحاظ روان شناسی مقتضی برای کارکردن باشد
unlimited وسیله مسابقه بدون محدودیت از لحاظ حجم یا نوع موتور
advantaged کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
historcicism فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
whatnot غیره
grainer و غیره
etcetera و غیره
exoskeleton مو و غیره
queued صف اتوبوس و غیره
queueing صف اتوبوس و غیره
queue صف اتوبوس و غیره
queues صف اتوبوس و غیره
collective goods پارک و غیره
fallow غیره مزروع
etc مخفف و غیره
track and field دیسک و غیره
smudgier پوشیده از کثافت یا گل و غیره
infrastucture راه اهن و غیره
kymograph انقباض عضلات و غیره
nieces دختربرادر یا خواهر و غیره
pitter-patter چک چک باران و غیره ضربان
pitter patter چک چک باران و غیره ضربان
niece دختربرادر یا خواهر و غیره
webby پر ازتار عنکبوت و غیره
smudgiest پوشیده از کثافت یا گل و غیره
smudgy پوشیده از کثافت یا گل و غیره
to make out نوشتن [چک یا نسخه و غیره]
unexpected غیره مترقبه غیرمنتظره
odometer کیلومتر شماراتومبیل و غیره
to draw up نوشتن [چک یا نسخه و غیره]
eviscerate روده یا چشم و غیره رادراوردن
venom زهر مار و عقرب و غیره
wheal ورم جای شلاق و غیره
whippletree تیر مال بنددرشکه و غیره
ushers راهنمایا کنترل سینماو غیره
take-home pay مزد پس از کسر مالیات و غیره
ushered راهنمایا کنترل سینماو غیره
ushering راهنمایا کنترل سینماو غیره
inner tube لاستیک تویی اتومبیل و غیره
inner tubes لاستیک تویی اتومبیل و غیره
Do not admit any outsiders. افراد غیره را راه ندهید
upholsterer خیاط رومبلی و پرده و غیره
needles سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
needle سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
dTbGcles سقوط ناگهانی حکومت و غیره
silo مخزن زیرزمینی غلات و غیره
needling سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
usher راهنمایا کنترل سینماو غیره
debacle سقوط ناگهانی حکومت و غیره
bake پختن [نان و کیک غیره]
keratosis شاخی شدن پوست و غیره
dialed گرفتن تلفن یارادیو و غیره
dialled گرفتن تلفن یارادیو و غیره
dials گرفتن تلفن یارادیو و غیره
clogging گرفتگی [سوراخ یا لوله و غیره ]
debacles سقوط ناگهانی حکومت و غیره
dial گرفتن تلفن یارادیو و غیره
needled سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
battering ram میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
battering rams میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
plating روکشی با سیم و زر و غیره ابکاری فلزی
depigmentation کاهش رنگ دانه درپوست و غیره
nutshell پوست فندق و بادام و غیره مختصرا
deferred maintenance قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
canvasser پروپاکاندچی انتخابات و غیره رای جمع کن
play نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
played نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
playing نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
plays نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
wreckage piece تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
cellulose الیاف سلولز [در پنبه کنف و غیره]
emergency امر فوق العاده و غیره منتظره
emergencies امر فوق العاده و غیره منتظره
goodies چیز خوردنی مغز گردو و غیره
goody چیز خوردنی مغز گردو و غیره
subsidized accommodation منزل با کمک هزینه [کرایه و غیره]
main motion [at a party conference etc.] دادخواست اصلی [در همایش حزبی و غیره]
rack روی چنگک گذاردن لباس و غیره
racked روی چنگک گذاردن لباس و غیره
racks روی چنگک گذاردن لباس و غیره
wracked روی چنگک گذاردن لباس و غیره
wracks روی چنگک گذاردن لباس و غیره
ghost چون روح بر خانه ها و غیره سرزدن
veneer چوب مخصوص روکش مبل و غیره
blimey حرف ندا به نشان تعجب و غیره
reest دود زدن ماهی و غیره پوسیدن
emergence امر فوق العاده و غیره منتظره
grillage زمینه و طرح مشبک توری و غیره
vol-au-vent نان پر شده از گوشت مرغ و غیره
gigot ران گوسفند و غیره که پخته باشد
vol-au-vents نان پر شده از گوشت مرغ و غیره
wheeler-dealer دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
wheeler-dealers دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
malfunction [ اندام یا ماشین و غیره ] درست کار نکردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com