Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
Not to know what one is talking about.
از موضوع ( مرحله )پرت بودن
Other Matches
phased array
ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
specialising
مط العه و خبره بودن در یک موضوع
specializes
مط العه و خبره بودن در یک موضوع
specialises
مط العه و خبره بودن در یک موضوع
specialize
مط العه و خبره بودن در یک موضوع
specializing
مط العه و خبره بودن در یک موضوع
to be in the loop
<idiom>
در جریان بودن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
to be in the loop
<idiom>
آگاه بودن از
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
creeps
مرحله به مرحله جلو رفتن
sequenced ejection
سیستم پرتاب مرحله به مرحله
creep
مرحله به مرحله جلو رفتن
sophistication
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
queues
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queued
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
boost phase
مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
red herring
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
leapfrogged
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrog
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogs
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogging
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
assembler
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
reversing
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
circular
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circulars
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
inflight phase
مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
phasing
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
combat phase
مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
phased attack
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
stroke
مرحله
stroked
مرحله
strokes
مرحله
stroking
مرحله
grades
مرحله
grade
مرحله
stage
مرحله
creeping attack
تک مرحله به مرحله
processes
مرحله
phases
مرحله
process
مرحله
phased
مرحله
instar
مرحله
phased attack
تک مرحله به مرحله
scenes
مرحله
scene
مرحله
phase
مرحله
step
مرحله
rung
مرحله
stepping
مرحله
stages
مرحله
induction stroke
مرحله مکش
intake stroke
مرحله تنفس
intake stroke
مرحله مکش
inextremis
در اخرین مرحله
recovery phase
مرحله رونق
primordium
مرحله نخست
buffer stage
مرحله میانگیر
latency
مرحله پنهانی
phased
مرحله عملیات
driver
مرحله تحریک
macro stage
مرحله کلان
drivers
مرحله تحریک
milestones
مرحله برجسته
stages
درجه مرحله
recovery phase
مرحله شکوفائی
assault phase
مرحله هجوم
milestone
مرحله برجسته
oedipal stage
مرحله ادیپی
an anxious time
مرحله پر اضطراب
one step operation
عمل تک مرحله
oral stage
مرحله دهانی
modulator
مرحله تحمیل گر
output stage
مرحله خروجی
power stroke
مرحله قدرت
stage
درجه مرحله
phases
مرحله عملیات
initiation sequence
مرحله اغازی
phase
مرحله عملیات
anal stage
مرحله مقعدی
job step
مرحله برنامه
point
مرحله قله
point
جهت مرحله
propagation sequence
مرحله انتشار
phallic stage
مرحله التی
developmental stage
مرحله پیشرفت
developmental stage
مرحله تکوینی
induction stroke
مرحله تنفس
fission process
مرحله انشقاق
period
نوبت مرحله
differential stage
مرحله تفاضلی
periods
نوبت مرحله
imprimis
در مرحله نخست
speed stage
مرحله سرعت
genital phase
مرحله تناسلی
termination stage
مرحله پایانی
termination phase
مرحله پایانی
larval stage
مرحله کرمی
grade
مرحله گراد
grades
مرحله گراد
speed level
مرحله سرعت
stepping
مرحله رتبه
in the egg
در مرحله نخستین
process
مرحله جریان
exhaust stroke
مرحله تخلیه
nth
در مرحله چند
exhaust stroke
مرحله اگزوز
execute phase
مرحله اجرا
fetch phase
مرحله واکشی
in the first instance
در مرحله اول
training cycle
مرحله اموزش
processes
مرحله جریان
home stretch
مرحله نهایی
stepping
مرحله پایه
step
مرحله رتبه
solidifying process
مرحله انجماد
step
مرحله پایه
staping
مرحله بندی
incipient
اولیه مرحله ابتدایی
ticks
سخت ترین مرحله
first audio stage
مرحله صوتی نخست
qualifying
رسیدن به مرحله بعد
milestones
مرحله مهمی اززندگی
diastolic phase
مرحله انبساطی قلب
entelechy
مرحله تشکیل وتحقق
stadiums
میدان ورزش مرحله
creeping barrage
سد اتش مرحله به مرحله سد اتش خیز به خیز
fire for effect
مرحله تیر موثر
ticked
سخت ترین مرحله
tick
سخت ترین مرحله
noviciate
مرحله تازه کاری
novitiate
مرحله تازه کاری
cladding process
مرحله روکش کاری
milestone
مرحله مهمی اززندگی
karyokinesis
مرحله تقسیم سلولی
process
جریان عمل مرحله
ossification
مرحله تشکیل استخوان
anal expulsive stage
مرحله مقعدی دفعی
anal retentive stage
مرحله مقعدی ضبطی
in leading
در مرحله شاگردی یا نوچگی
stadium
میدان ورزش مرحله
stage
پرده گاه مرحله
processes
جریان عمل مرحله
preverbal phase
مرحله پیش کلامی
stadia
میدان ورزش مرحله
pettifog
از مرحله پرت کردن
stages
پرده گاه مرحله
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
to have short views
د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contains
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
walk through
بررسی هر مرحله از یک نرم افزار
declined
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
monestrous
دارای یک مرحله فحلیت درسال
modulated amplifier
مرحله فزون ساز تحمیلی
turning point
مرحله قاطع نقطه تحول
single stepping
در یک مرحله انجام دادن یا شدن
turning points
مرحله قاطع نقطه تحول
declines
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
metestrus
مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
metoestrus
مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
rate determining step
مرحله تعیین کننده سرعت
decline
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
embryos
گیاهک تخم مرحله بدوی
declining
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
power amplifier stage
مرحله فزون ساز توان
phasing
مرحله بندی کردن عملیات
gastrula
مرحله رویانی اولیه پس از بلاستولا
phased conversion
تبدیل مرحله بندی شده
stages
مرحله دار شدن اشکوب
subcritical
زیر مرحله خطرناک وبحرانی
stage
مرحله دار شدن اشکوب
embryo
گیاهک تخم مرحله بدوی
outnumbered
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumber
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
up to it/the job
<idiom>
مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
to be in one's right mind
دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
correspond
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponded
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbers
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbering
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to mind
مراقب بودن
[مواظب بودن]
[احتیاط کردن]
corresponds
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
job lots
مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
job lot
مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
finallist
کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
prisere
مرحله سیر تکاملی ایجادنباتات در زمین
the next process is weaving
عمل یا مرحله بعداز بافتن است
prophase
مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
showdown
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
showdowns
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com