English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
Not to know what one is talking about. از موضوع ( مرحله )پرت بودن
Other Matches
phased array ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
specialising مط العه و خبره بودن در یک موضوع
specializes مط العه و خبره بودن در یک موضوع
specialises مط العه و خبره بودن در یک موضوع
specialize مط العه و خبره بودن در یک موضوع
specializing مط العه و خبره بودن در یک موضوع
to be in the loop <idiom> در جریان بودن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
to be in the loop <idiom> آگاه بودن از [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
creeps مرحله به مرحله جلو رفتن
sequenced ejection سیستم پرتاب مرحله به مرحله
creep مرحله به مرحله جلو رفتن
sophistication نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
queues فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queued فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
boost phase مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
red herring شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
leapfrogged پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrog پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogs پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogging پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
assembler اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
reversing روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
circular فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circulars فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
inflight phase مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
phasing مرحله بندی مرحله بندی عملیات
combat phase مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
phased attack تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
stroke مرحله
stroked مرحله
strokes مرحله
stroking مرحله
grades مرحله
grade مرحله
stage مرحله
creeping attack تک مرحله به مرحله
processes مرحله
phases مرحله
process مرحله
phased مرحله
instar مرحله
phased attack تک مرحله به مرحله
scenes مرحله
scene مرحله
phase مرحله
step مرحله
rung مرحله
stepping مرحله
stages مرحله
induction stroke مرحله مکش
intake stroke مرحله تنفس
intake stroke مرحله مکش
inextremis در اخرین مرحله
recovery phase مرحله رونق
primordium مرحله نخست
buffer stage مرحله میانگیر
latency مرحله پنهانی
phased مرحله عملیات
driver مرحله تحریک
macro stage مرحله کلان
drivers مرحله تحریک
milestones مرحله برجسته
stages درجه مرحله
recovery phase مرحله شکوفائی
assault phase مرحله هجوم
milestone مرحله برجسته
oedipal stage مرحله ادیپی
an anxious time مرحله پر اضطراب
one step operation عمل تک مرحله
oral stage مرحله دهانی
modulator مرحله تحمیل گر
output stage مرحله خروجی
power stroke مرحله قدرت
stage درجه مرحله
phases مرحله عملیات
initiation sequence مرحله اغازی
phase مرحله عملیات
anal stage مرحله مقعدی
job step مرحله برنامه
point مرحله قله
point جهت مرحله
propagation sequence مرحله انتشار
phallic stage مرحله التی
developmental stage مرحله پیشرفت
developmental stage مرحله تکوینی
induction stroke مرحله تنفس
fission process مرحله انشقاق
period نوبت مرحله
differential stage مرحله تفاضلی
periods نوبت مرحله
imprimis در مرحله نخست
speed stage مرحله سرعت
genital phase مرحله تناسلی
termination stage مرحله پایانی
termination phase مرحله پایانی
larval stage مرحله کرمی
grade مرحله گراد
grades مرحله گراد
speed level مرحله سرعت
stepping مرحله رتبه
in the egg در مرحله نخستین
process مرحله جریان
exhaust stroke مرحله تخلیه
nth در مرحله چند
exhaust stroke مرحله اگزوز
execute phase مرحله اجرا
fetch phase مرحله واکشی
in the first instance در مرحله اول
training cycle مرحله اموزش
processes مرحله جریان
home stretch مرحله نهایی
stepping مرحله پایه
step مرحله رتبه
solidifying process مرحله انجماد
step مرحله پایه
staping مرحله بندی
incipient اولیه مرحله ابتدایی
ticks سخت ترین مرحله
first audio stage مرحله صوتی نخست
qualifying رسیدن به مرحله بعد
milestones مرحله مهمی اززندگی
diastolic phase مرحله انبساطی قلب
entelechy مرحله تشکیل وتحقق
stadiums میدان ورزش مرحله
creeping barrage سد اتش مرحله به مرحله سد اتش خیز به خیز
fire for effect مرحله تیر موثر
ticked سخت ترین مرحله
tick سخت ترین مرحله
noviciate مرحله تازه کاری
novitiate مرحله تازه کاری
cladding process مرحله روکش کاری
milestone مرحله مهمی اززندگی
karyokinesis مرحله تقسیم سلولی
process جریان عمل مرحله
ossification مرحله تشکیل استخوان
anal expulsive stage مرحله مقعدی دفعی
anal retentive stage مرحله مقعدی ضبطی
in leading در مرحله شاگردی یا نوچگی
stadium میدان ورزش مرحله
stage پرده گاه مرحله
processes جریان عمل مرحله
preverbal phase مرحله پیش کلامی
stadia میدان ورزش مرحله
pettifog از مرحله پرت کردن
stages پرده گاه مرحله
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
to have short views د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contains در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
walk through بررسی هر مرحله از یک نرم افزار
declined مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
monestrous دارای یک مرحله فحلیت درسال
modulated amplifier مرحله فزون ساز تحمیلی
turning point مرحله قاطع نقطه تحول
single stepping در یک مرحله انجام دادن یا شدن
turning points مرحله قاطع نقطه تحول
declines مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
metestrus مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
metoestrus مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
rate determining step مرحله تعیین کننده سرعت
decline مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
embryos گیاهک تخم مرحله بدوی
declining مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
power amplifier stage مرحله فزون ساز توان
phasing مرحله بندی کردن عملیات
gastrula مرحله رویانی اولیه پس از بلاستولا
phased conversion تبدیل مرحله بندی شده
stages مرحله دار شدن اشکوب
subcritical زیر مرحله خطرناک وبحرانی
stage مرحله دار شدن اشکوب
embryo گیاهک تخم مرحله بدوی
outnumbered از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumber از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
up to it/the job <idiom> مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
to be in one's right mind دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
correspond بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponded بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbers از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbering از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to mind مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
corresponds بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
job lots مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
job lot مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
finallist کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
prisere مرحله سیر تکاملی ایجادنباتات در زمین
the next process is weaving عمل یا مرحله بعداز بافتن است
prophase مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
showdown مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
showdowns مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com