Dictiornary-Farsi | از موعد گذشته منقضی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
overdue	از موعد گذشته منقضی


Other Matches

the bill has come to maturity	موعد پرداخت برات منقضی شده است
expired	گذشته از موعد
elasped	منقضی
overdue	منقضی
elapsed	منقضی
expired	منقضی
elapses	منقضی شدن
expiring	منقضی شدن
expires	منقضی شدن
expire	منقضی شدن
terminates	منقضی شدن
terminates	منقضی کردن
elapse	منقضی شدن
terminated	منقضی کردن
terminate	منقضی شدن
elapsing	منقضی شدن
terminate	منقضی کردن
expired	منقضی شده
overdue	منقضی شدن
out of date	منقضی شده
terminated	منقضی شدن
lapse	منقضی شدن
lapsing	منقضی شدن
lapses	منقضی شدن
lose	منقضی شدن باختن
loses	منقضی شدن باختن
date of maturity	موعد
deadline	موعد
maturity	موعد
date	موعد
maturity date	موعد
deadlines	موعد
dates	موعد
The prescribed time - limit expires tomorrow .	مهلت مقرر فردا منقضی می شود
the bill is overdraw	سر رسید برات منقضی شده است
overdue	گذشتن موعد
agreed time	موعد مقرر
relevant time	موعد مقرر
to fall due	موعد رسیدن
overdue	موعد رسیده
defaults	در موعد مقرر
due date	موعد مقرر
defaulting	در موعد مقرر
date of maturity	موعد پرداخت
default	در موعد مقرر
date of payment	موعد پرداخت
premature	پیش از موعد
defaulted	در موعد مقرر
due	بدهی موعد پرداخت
mature	به موعد چیزی رسیدن
matures	به موعد چیزی رسیدن
schedule date	موعد طبق برنامه
maturity	وعده یا موعد پرداخت
reddendum	موعد یا مهلت پرداخت اجاره
fall due	فرارسیدن موعد پرداخت دین
premature labour	زاییمان پیش از موعد طبیعی
date on which a bill falls due	موعد پرداخت برات یا سفته
anticipation	سبقت وقوع قبل از موعد مقرر پیشدستی
cash discount	تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد
due out	از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
deferred expense	هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
not to speak of <conj.>	گذشته از
to say nothing of <conj.>	گذشته از
and certainly not <conj.>	گذشته از
spun or span	گذشته
oldest	گذشته
older	گذشته
agone	گذشته
beyoned the pale	از حد گذشته
last a	گذشته
last night	شب گذشته
foretime	گذشته
forepast	گذشته
foreby	گذشته
due out	گذشته
forepassed	گذشته
What is past is past . what is gone is gone .	گذشته ها گذشته
over with	گذشته
yesternight	شب گذشته
gone by	گذشته
bypast	گذشته
let [leave] alone <conj.>	گذشته از
not to mention <conj.>	گذشته از
by gone	گذشته
old	گذشته
aside from	گذشته از
asides	گذشته از
bygone	گذشته
past	گذشته
departed	گذشته
preceded	گذشته
historical	گذشته
aside	گذشته از
upheld	گذشته uphold
over and above <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
what is more <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
on to <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
beyond that <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
on top of that <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
moreover <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
further on	از این گذشته
furthermore	از این گذشته
besides <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
forby <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
furthermore <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
further [moreover] <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
in addition <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
outdid	گذشته outdo
the preterite tense	زمان گذشته
the present and the past	گذشته و حال
the present and the past	حال و گذشته
the present and the past	اکنون و گذشته
the past tense	زمان گذشته
the year past	سال گذشته
bled	گذشته Bleed
pt	زمان گذشته
whish	بسرعت گذشته
ultimo	در ماه گذشته
ultimo	ماه گذشته
sware	گذشته swear
also [moreover] <adv.>	از این گذشته
additionally <adv.>	از این گذشته
on to <adv.>	گذشته از این
on top of that <adv.>	گذشته از این
beyond that <adv.>	گذشته از این
what is more <adv.>	گذشته از این
over and above <adv.>	گذشته از این
forby <adv.>	از این گذشته
on top of this <adv.>	گذشته از این
moreover <adv.>	گذشته از این
in addition <adv.>	گذشته از این
further [moreover] <adv.>	گذشته از این
forby <adv.>	گذشته از این
aside from that <adv.>	گذشته از این
additionally <adv.>	گذشته از این
aside from that <adv.>	از این گذشته
besides <adv.>	از این گذشته
further [moreover] <adv.>	از این گذشته
aside from that <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
also [moreover] <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
additionally <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
on top of this <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
on to <adv.>	از این گذشته
on top of that <adv.>	از این گذشته
beyond that <adv.>	از این گذشته
retrospective view [on]	نگاه به گذشته
what is more <adv.>	از این گذشته
over and above <adv.>	از این گذشته
on top of this <adv.>	از این گذشته
moreover <adv.>	از این گذشته
in addition <adv.>	از این گذشته
also [moreover] <adv.>	گذشته از این
over-	گذشته اضافی
retrospect	شامل گذشته
retrospect	نگاه به گذشته
late	تازه گذشته
furthermore <adv.>	از این گذشته
retroactive	معطوف به گذشته
by gone	قدیمی گذشته ها
by gone	چیزهای گذشته
desperado	از جان گذشته
ex post	به اعتبار گذشته
over	گذشته اضافی
in a. to this	گذشته ازاین
in the p	درزمان گذشته
last sunday	یکشنبه گذشته
furthermore <adv.>	گذشته از این
last week	هفته گذشته
next week	هفته گذشته
last year	سال گذشته
regression	بازگشت به گذشته
bygone	چیزهای گذشته
desperate	از جان گذشته
exposed	سر راه گذشته
back	عقبی گذشته
backs	عقبی گذشته
besides <adv.>	گذشته از این
yesteryear	سال گذشته
sprang	گذشته gnirps
past	گذشته از ماورای
also	گذشته از این
rode	گذشته ride
swore	گذشته sweatr
out of date	از تاریخ گذشته
nostalgia	حسرت گذشته
belated	ازموقع گذشته
belatedly	ازموقع گذشته
past tense	زمان گذشته
yesterday	زمان گذشته
lastmonth	ماه گذشته
sup.latest or last	تازه گذشته
over and above	گذشته ازاین
stale cheque	چک تاریخ گذشته
redolence	خاطرات گذشته
retrospective falsification	تحریف گذشته
past years	سالهای گذشته
self giving	از خود گذشته
self devoted	از خود گذشته
to be due	مقرر بودن [موعد بودن]
came	گذشته فعل امدن