Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
dioptometer
اسبابی که قدرت تطابق وانکسار چشم را اندازه می گیرد
Other Matches
skiascope
اسبابی برای اندازه گیری قدرت انکسار نور در شبکیه
accomodation
قدرت تطابق چشم
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
eudiometer
اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
wind gauge
دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
amplitude
قدرت یا اندازه یک سیگنال
acoumetry
اندازه گیری قدرت حس شنوایی
zymoscope
دستگاه اندازه گیری قدرت تخمیر
bain index
شاخصی که بااستفاده از اختلاف بین قیمت و هزینه کل متوسط قدرت انحصار را اندازه گیری میکند
intensity
اندازه گیری قدرت سیگنال یا شدت نور منبع نور
penetrometer
وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
bolshevism
مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
reed
شانه
[وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
empowering
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
countershaft
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
correspoundence
تطابق
coincidences
تطابق
match
تطابق
coincidence
تطابق
accommodations
تطابق
justification
تطابق
accommodation
تطابق
accordance
تطابق
respondency
تطابق
matches
تطابق
justifications
تطابق
respondence
تطابق
drencher
اسبابی که با ان دوابجانوران میخوارانند
creativeness
قدرت خلاقه قدرت ابداع
vertical justification
تطابق عمودی
overlapped
تطابق کردن
matches
تطبیق تطابق
overlap
تطابق کردن
double coincidence of wants
تطابق دوطرفه
overlaps
تطابق کردن
incongrvent
عدم تطابق
full justification
تطابق کامل
accordion pleat
تطابق چین
accommodation coefficient
ضریب تطابق
parallelism
همانندی تطابق
match
تطبیق تطابق
partial adjustment
تطابق جزئی
phonendoscope
اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
aeroscope
اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
incongruousness
عدم موافقت یا تطابق
incoherence
عدم تطابق ناسازگاری
radar boresight
تطابق خط دید رادار
idealization
تطبیق یا تطابق با تصور
pantone matching system
سیستم تطابق پانتون
accomodation
تدارک جا اثاثیه تطابق
tecanicality
تطابق بااصول فنی
adaptive
دارای قوهء تطابق
inhalator
اسبابی که با ان بخاری رادرشش فرو برند
myocardiograph
اسبابی که حرکات قلب راترسیم میکند
metronomes
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
metronome
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
hemacytometer
اسبابی برای شمارش گویچههای خون
trigonometer
اسبابی که با ان سه گوشهای راست گوشه رامیسنجند
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
inventory reconciliation
تطابق موجودی با دارایی یکان
dichroscope
اسبابی برای ازمایش بلورهای دورنگ نما
turnspit
اسبابی که سیخ کباب را روی اتش میچرخاند
pulper
اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
corer
اسبابی که سیب یامیوه دیگر راازتخمدان ان جدامیکند
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
eidograph
اسبابی که بوسیله ان نقشه ایرابهرمقیاسی بخواهندبزرگ وکوچک میک
fanner
غربال یا اسبابی که اشغال وکاه را بوجاری میکند بادبزن
durometer
اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
swing bar
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
transmission
سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
phonopore
اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
transmissions
سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
humidistat
اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
gimbals
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
swing bell
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
engel's law
قانون عدم تطابق درامد با مقدار هزینه
angle
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it.
<proverb>
اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typefaces
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
gimmick
اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
gimmicks
اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
panopticon
نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
gimbal ring
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
light trap
اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
respirators
اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
respirator
اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
analog
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
radar discrimination
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
processor
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage
اندازه گیر اندازه گرفتن
gage
اندازه وسیله اندازه گیری
sizes
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
frictional unemployment
اطلاعات ناقص مربوط به فرصتهای شغلی و عدم توانائی اقتصاددر تطابق دادن هر چه سریعتر افراد با مشاغل میباشد
dress guard
اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
gas fittings
اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
measure
1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
it gives me the hump
جرم می گیرد
bit mapped screen
RA قرار گیرد
breadboard
می صورت گیرد
ballistic match
تطابق شرایط بالیستیکی خورند بالیستیکی
The fortune teller tells fortunes .
فالگیر فال می گیرد
what p do you receive?
چند درصد می گیرد
penful
انچه در یک قلم جا گیرد
Our affairs are shaping well.
کارها داردسروصورت می گیرد
what p do you receive?
صدی چندمی گیرد
bow arm
بازویی که کمان را می گیرد
laughter is infectious
خنده همه را می گیرد
gauge
اندازه اندازه گیر
gauged
اندازه اندازه گیر
gauges
اندازه اندازه گیر
footprints
فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
magnum
بطری که دو باده در ان جای گیرد
magnums
بطری که دو باده در ان جای گیرد
she is too p about her dress
زیاد درلباس دقت می گیرد
privat docent or zent
اموزگارمجازدردانشگاه که که مواجب ازدانشجویان می گیرد
He does not bite.
او
[مرد]
گاز نمی گیرد.
managers
و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
manager
و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
footprint
فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
deforciant
کسی که مالی را از دیگری بزور می گیرد
The poor fellow ( guy ) is restless.
بیچاره قرار نمی گیرد ( ندارد )
palmful
انقدرکه دریک کف دست جای گیرد
classes
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
classing
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
Unless the dog is trodden on the tail , it will no.
<proverb>
تا پا روى دم سگ نگذارى گاز نمى گیرد .
classed
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
class
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
Our organization is just standing on its own feet.
تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد
foundation pile
میله هایی که در فونداسیون قرار می گیرد
heuristic
آنچه از تجربیات گذشته درس گیرد
pyrophorus
چیزی که در مجاورت هواخودبخود اتش گیرد
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
measuring converter
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
priorities
شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
priority
شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
birthright
حقوقی که در اثر تولد بخص تعلق می گیرد
desktop
سیستم کامپیوتر کوچک که روی میز جا می گیرد
He is giving her French lessons in exchange for English lessons
به اودرس فرانسه می دهد ودرعوض انگیسی می گیرد
nuclear equipoise
گلوله اتمی که نبایستی مورداستفاده قرار گیرد
transmitters
وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
transmitter
وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
advisee
کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
Barking dogs seldom bite.
<proverb>
سگى که پارس مى کند بندرت گاز مى گیرد.
What is worth doing is worth doing well .
<proverb>
کارى ارزش دارد که خوب انجام گیرد .
tenors
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
He is a corrupt official .
مأمور فاسدی است ( رشوه می گیرد وغیره )
tenor
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
point four
رهبری این گونه ممالک را به دست گیرد
trainbearer
کسیکه دنباله لباس دیگری رامی گیرد
cartridges
درایوی که یک دیسک یا نوار را در کارتریج به کار می گیرد
cartridge
درایوی که یک دیسک یا نوار را در کارتریج به کار می گیرد
object ball
گویی که با گوی اصلی بیلیاردمورد ضربت قرار می گیرد
cycles
زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cycle
زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cpi
تعداد حروف چاپ شده که در فضای یک اینچ جا می گیرد
rent
ان چه که به زمین به عنوان یکی ازعوامل تولید تعلق می گیرد
cycled
زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
dutiable goods
کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
He always works best under pressure .
اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
shooting line
خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
nonoverlap processing
نوشتن و پردازش داخلی فقط در یک اسلوب سری صورت می گیرد
sprocket
چرخ دندانه دار که سوراخ شده یا پیاپی قرار می گیرد
jibstay
قسمت فوقانی تیر که بادبان یک گوشه روی ان قرار می گیرد
fly wheel
چرخ دندانه داروزینی که روی محور دواری قرار می گیرد
gradine
[پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
Gothic Revival
[پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
real time
عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود
sprocket wheel
چرخ دندانه دار که سوراخ شده یا پیاپی قرار می گیرد
hydrolyte
جسم یا مادهای که تحت تاثیر تجزیه بوسیله اب قرار گیرد
letter de chancellerie
نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
breasted drill
مته دستی که ته ان به شکل بیضی است و در سینه شخص قرار می گیرد
crankum
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crinkum
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crankle
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
real time
زمان عمل یا پردازش که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود.
Crinkle
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
teleinformatic services
هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
spot ball
گویی که از نقطه معین هدف ضربه با گوی اصلی بیلیاردقرار می گیرد
telesoftware
نرم افزاری که سرویس را از داده تصویری یا متن راه دور می گیرد
store
ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
defensive computing
روش برنامه سازی که همه نوع خطای ممکن را در نظر می گیرد
storing
ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
graphs
وسیله چاپ با قلم که داده را از کامپیوتر می گیرد و به صورت گرافیکی نمایش میدهد
condensation cloud
ابر یا بخار غلیظی از قطرات که اطراف گوی اتشین اتمی رامی گیرد
speech
وسیلهای که داده را از کامپیوتر می گیرد و آنرا به صورت کلمه صوتی خارج میکند
graph
وسیله چاپ با قلم که داده را از کامپیوتر می گیرد و به صورت گرافیکی نمایش میدهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com