Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
resistor
اسباب مقاوم دربرابر برق
resistors
اسباب مقاوم دربرابر برق
resister
اسباب مقاوم دربرابر برق
resisters
اسباب مقاوم دربرابر برق
Other Matches
monel
الیاژی از نیکل و کبالت که دربرابر خوردگی مقاوم است
plasma plating
ضد خوردگی و مقاوم دربرابر سایش روی سطح توسط جریان بسیار داغ
brake lining
مادهای با کارایی خوب دربرابر اصطکاک و مقاومت دربرابر حرارت زیاد
hardened site
حفاظ مقاوم پایگاه مقاوم در مقابل تک ش م ر و اتمی
to take eggs for money
را با دربرابر
to
دربرابر
in contradistinction to
دربرابر
in contrast with
دربرابر
along side of
دربرابر
against
دربرابر
in d. from
دربرابر
on payment
دربرابر پول
copy protection
حفافت دربرابر کپی
contenders
مدعی دربرابر قهرمان
endured
بردباری کردن دربرابر
contender
مدعی دربرابر قهرمان
endures
بردباری کردن دربرابر
endure
بردباری کردن دربرابر
dure
بردباری کردن دربرابر
strength under tangential loading
مقاومت دربرابر عاملهای مماسی
ultimate compressive strength
حداکثر مقاومت دربرابر فشار
outdare
تحریک بجنگ کردن دوام اوردن دربرابر
outride
دربرابر طوفان ایستادگی کردن در مسابقه چیره شدن
to i.a person for his actions
کسیرا ازمسئولیت قانونی دربرابر کرده هایش رهاکردن
resistors
مقاوم
resistor
مقاوم
renitent
مقاوم
resister
مقاوم
refractory
مقاوم
plasma plating
مقاوم
resisters
مقاوم
tolerant
مقاوم
resistant
مقاوم
rigid cores
هستههای مقاوم
counterpoise
نیروی مقاوم
stand up
<idiom>
مقاوم بودن
water resistant
مقاوم در برابر اب
moment of resistence
لنگر مقاوم
hardened site
پایگاه مقاوم
weatherproof
مقاوم در برابرهوا
adamantly
مقاوم یکدنده
adamant
مقاوم یکدنده
forcing cone
مخروط مقاوم
resisting moment
لنگر مقاوم
stabile
مقاوم در برابرگرما
resistive force
نیروی مقاوم
resistance to cracking
مقاوم در برابر شکستگی
shell proof
مقاوم در مقابل گلوله
wear resistant
مقاوم در بربر سائیدگی
resistance to tempering
مقاوم در برابر بازپخت
resistant to heat
مقاوم در برابر گرما
passive earth pressure
رانش مقاوم خاک
torsion resistant
مقاوم در برابر پیچش
windproof
مقاوم در مقابل باد
lightfast
مقاوم در برابر نور
internal resisting moment
لنگر مقاوم درونی
swelling resistant
مقاوم در برابر تورم
resistance to failure
مقاوم در برابر ترک
drag chain conveyor
نقاله با زنجیر مقاوم
creep resistant
مقاوم در برابر خزش
heat resisting steels
فولادهای مقاوم حرارتی
passive earth pressure
فشار مقاوم خاک
heat fast paint
رنگ مقاوم گرما
drag force
نیروی مقاوم حرکت
defendants
مقاوم درمقابل زور و فشار
stainless steel
فولاد مقاوم در برابر خوردگی
fracture proof
مقاوم در برابر شکستگی نشکن
deadman
پایه استقرارسنگر دستک مقاوم
resistance to plastic deformation
مقاوم در برابر تغییر شکل
acid resistant
ماده مقاوم در برابر اسید
resistance to corrosion
مقاوم در برابر زنگ زدگی
insulant
ماده مقاومت کننده مقاوم
defendant
مقاوم درمقابل زور و فشار
earthquake proof foundation
غیر مقاوم درمقابل زلزله
thermistor
الت مقاوم درمقابل برق
resistance to deflaction
مقاوم در برابر تغییر شکل خمشی
acid fast
مقاوم در برابر رنگ بری اسید
phosphate esters
مایعات هیدرولیکی مقاوم در برابراتش و حرارت
cold wet clothing
لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
bomb proof
پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
incolen
الیاژهای مقاوم اهن و کرم با نیکل زیاد
pressure cabin
هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
cassettes
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
cassette
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
immune
مقاوم دربرابرمرض بر اثر تلقیح واکسن دارای مصونیت قانونی وپارلمانی
counterplot
دسیسه دربرابر دسیسه توط ئه متقابل
stiffest
مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiffer
مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiff
مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
photoresist
روش تبدیل تصاویر فتوگرافیک پس از تغییر فضاهای مقاوم نسبت به نور. در مسافت PCB به کار می رود
cylinder liner
رگکش سخت و مقاوم در برابرسایش در جدار داخلی سیلندراز جنس الیاژهای سبک یامواد نرم دیگر
carbon seal
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
dixings
اسباب
rig
اسباب
device
اسباب
apparel
اسباب
accouterment
اسباب
devices
اسباب
apparatus
اسباب
rigged
اسباب
instrument
اسباب
article
اسباب
fixings
اسباب
articles
اسباب
rigs
اسباب
tool
اسباب
free handed
بی اسباب
geap
اسباب
free hand
بی اسباب
gadgets
اسباب
freehand
بی اسباب
removers
اسباب کش
remover
اسباب کش
appliances
اسباب
appliance
اسباب
contraption
اسباب
contraptions
اسباب
valuables
اسباب
contrivance
اسباب
outfits
اسباب
traps
اسباب
whigmaleerie
اسباب
whigmaleery
اسباب
gadget
اسباب
contrivances
اسباب
doodad
اسباب
mountings
اسباب
instrumentally
با اسباب
lash up
اسباب
things
اسباب
rigging
اسباب
outfit
اسباب
tackling
اسباب
tackles
اسباب
tackled
اسباب
doodads
اسباب
tackle
اسباب
causes of revelation
اسباب نزول
gears
اسباب لوازم
caboodle
اسباب سفر
geared
اسباب لوازم
appurtenance
اسباب جهاز
gear
اسباب لوازم
inhalator
اسباب استنشاق
military device
اسباب ارتشی
fittings and fixtures
اسباب و اثاثه
exerciser
اسباب ورزش
enginery
اسباب جنگی
purofier
اسباب پاک کن
rectifier
اسباب تقطیر
discommodity
اسباب زحمت
disfurnish
بی اسباب کردن
resonator
اسباب ارتعاش
crimper
اسباب فردادن مو
stamper
اسباب کوبیدن
trocar
اسباب بزل
fishing gear
اسباب ماهیگیری
(be) put out
<idiom>
اسباب زحمت
Luggage
اسباب و اثاثیه
playthings
اسباب بازی
toys
اسباب بازی
plaything
اسباب بازی
paraphernalia
اسباب لوازم
slide
اسباب لغزنده
implement
اسباب اجراء
slides
اسباب لغزنده
implemented
اسباب اجراء
dumbbells
اسباب ورزشی
implementing
اسباب اجراء
implements
اسباب اجراء
inconveniencing
اسباب زحمت
thing
اسباب دارایی
appliance
اسباب کار
toy
اسباب بازی
drag
اسباب لایروبی
dumbbell
اسباب ورزشی
dragged
اسباب لایروبی
drags
اسباب لایروبی
spare
اسباب یدکی
spared
اسباب یدکی
appliances
اسباب کار
kit
اسباب کار
kits
اسباب کار
utensil
وسایل اسباب
utensils
وسایل اسباب
inconveniences
اسباب زحمت
malice
اسباب چینی
furniture
سامان اسباب
moves
اسباب کشی
impedimenta
اسباب تاخیرحرکت
moved
اسباب کشی
tools
اسباب کار
conspiracy
اسباب چینی
conspiracies
اسباب چینی
inconvenienced
اسباب زحمت
inconvenience
اسباب زحمت
engine
موتور اسباب
move
اسباب کشی
encumber
اسباب زحمت شدن
mathematical instrument
اسباب نگاره کشی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com