English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
morning glory اسب تندرو در تمرین ولی کنددر مسابقه
Other Matches
ponying همراهی کردن اسب غیرمسابقهای با اسب مسابقه برای تمرین
dry sum تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
emergency drill تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
skull practice کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
sack race مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
fasts تندرو
swiftest تندرو
fleet footed تندرو
swifts تندرو
swift of foot تندرو
swift footed تندرو
racers تندرو
racer تندرو
spankings تندرو
radical تندرو
radicals تندرو
spanking تندرو
extrimist تندرو
drastic <adj.> تندرو
extreme <adj.> تندرو
swifter تندرو
rapid تندرو
rigorous <adj.> تندرو
radical <adj.> تندرو
swiftly تندرو
swift تندرو
light of foot تندرو
fast تندرو
fasted تندرو
fastest تندرو
speedster تندرو
express train قطارویژه تندرو
wingfooted باد پا تندرو
quick time قدم تندرو
clipper طیاره تندرو
posthaste پیک تندرو
courser اسب تندرو
ocean greyhound کشتی تندرو
flyboat کرجی تندرو
opener مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
ocean grevhound کشتی مسافری تندرو
clipper اسب یا کشتی تندرو
pocket battleship رزمناو تندرو و سبک
frigates ناوچه جنگی تندرو دریایی
frigate ناوچه جنگی تندرو دریایی
expressage حمل یافرستادن باوسایل تندرو
whippet سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
whippets سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
senior مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
match play مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
hush ship کشتی جنگی که درجنگ بزرگ پیشین نهانی ساخته شده وبسیار کلان و تندرو بود
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
trains تمرین
exercises تمرین
work out تمرین
trained تمرین
drilled تمرین
drill تمرین
rehearsals تمرین
drills تمرین
train تمرین
drilling تمرین
rehearsal تمرین
exercised تمرین
actions تمرین
use تمرین
uses تمرین
practice تمرین
action تمرین
ure تمرین
exercise تمرین
training تعلیم و تمرین
experience تمرین دادن
workouts تمرین شدید
practice effect اثر تمرین
practice teaching تمرین معلمی
training time زمان تمرین
rehearsals تمرین از بر خواندن
rehearsal تمرین نمایش
service practice تمرین اموزشی
evolution تمرین عالی
rehearser تمرین کننده
rehearsal تمرین از بر خواندن
rehearsals تمرین نمایش
pratique تمرین عملی
practice period دوره تمرین
workout تمرین شدید
try-outs تمرین نهایی
mules اتومبیل تمرین
workshop practice تمرین کارگاهی
rehearsed تمرین کردن
training distance مسافت تمرین
rehearses تمرین کردن
rehearsing تمرین کردن
mule اتومبیل تمرین
warm down تمرین سبک
work out تمرین امادگی
wind sprint تمرین دو سریع
woodsheds تمرین کردن
woodshed تمرین کردن
try-out تمرین نهایی
practicing ورزش تمرین
practise ورزش تمرین
practises ورزش تمرین
practising ورزش تمرین
physical exercise تمرین ورزشی
physical exercise تمرین بدنی
mobilization exercise تمرین بسیج
overtrain تمرین بیش از حد
negative practice تمرین منفی
rehearse تمرین کردن
circuit training تمرین دایرهای
exercize تمرین تکلیف
field exercise تمرین رزمی
field exercise تمرین صحرایی
fore exercise تمرین مقدماتی
formal exercise تمرین صوری
gymnastical تمرین زورخانهای
joint exercise تمرین مشترک
fartlek تمرین دو استقامت
drilling تمرین نظامی
exercise تمرین دادن
exercise term اسم تمرین
exercise code word رمز تمرین
exercisable قابل تمرین
combat exercise تمرین رزمی
combatdrill تمرین رزمی
behavior rehearsal تمرین رفتار
battle drill تمرین رزم
practice ورزش تمرین
practice تمرین کردن
dry run تمرین جنگی
staging تمرین اب خاکی
staging تمرین کردن
exercised تمرین دادن
exercises تمرین دادن
mass practice تمرین فشرده
drills تمرین کردن
drilled تمرین مته
work out <idiom> تمرین کردن
drilled تمرین کردن
drill تمرین مته
drill تمرین کردن
unspaced practice تمرین بی فاصله
massed practice تمرین بی وقفه
maneuver تمرین نظامی
gunning تمرین تیراندازی
drills تمرین مته
experiencing تمرین دادن
experiences تمرین دادن
sand bag سستی عمدی در تمرین
combat firing تمرین تیراندازی رزمی
dojang سالن تمرین تکواندو
drill marching تمرین پیاده روی
rehearsals تمرین کردن عملیات
gyms محل تمرین بوکس
distributed practice تمرین فاصله دار
gym محل تمرین بوکس
directed exercise تمرین هدایت شده
skeet انداختن تمرین تیراندازی
controlled exercise تمرین کنترل شده
backboard دیوار تمرین تنیس
speedbag گلابی تمرین بوکس
punch ball گلابی تمرین بوکس
rehearsal تمرین کردن عملیات
command post exercise تمرین پاسگاه فرماندهی
big bag کیسه شن تمرین بوکس
heavy bag کیسه شن تمرین بوکس
practice ممارست تمرین کردن
shadow ball تمرین گوی اندازی
limber تمرین نرمش کردن
practicing ممارست تمرین کردن
toss ball against a wall تمرین ابشار با دیوار
head gear کلاه تمرین بوکس
headguard کلاه تمرین بوکس
headharness کلاه تمرین بوکس
exercise ورزش تمرین کردن
work out برنامه یک جلسه تمرین
triceps extension تمرین تقویت ماهیچه سه سر
live exercise تمرین رزمی حقیقی
multiple drill تمرین چندکاره یا مختلط
live exercise تمرین با تیر جنگی
drilling تمرین نظامی کردن
exercises ورزش تمرین کردن
multiple drill تمرین چند یکانی
flash card ورقه تمرین بصری
weight program تمرین وزنه برداری
mass practice تمرین بدون استراحت
practise ممارست تمرین کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com