Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
school doctor
استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
Other Matches
scholastic theology
الهیات قرنهای میانه
mediaeval ages
قرنهای میانه
pavis
سپربزرگی که در قرنهای میانه بکارمیبرندوسرتاپارامی پوشانید
academies
دانشگاه اموزشگاه
As a university professor , his performance stank.
طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !
donnish
وابسته به یا همانند استاد دانشگاه
mediaevalist
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
She is not well disposed towards me . She is not on particularly . fricndly terms with me .
با من میانه یی ( میانه خوبی ؟ میانه چندانی ) ندارد
Master of Arts
صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
Masters of Arts
صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
In the course of the past centuries.
درطی قرنهای گذشته
divinity
الهیات
theology
الهیات
divinities
الهیات
theologian
متخصص الهیات
theolog
متخصص الهیات
theologically
از لحاظ الهیات
theologians
متخصص الهیات
physico theology
الهیات طبیعی
dogmatics
علم الهیات نظری
theology
علم دین الهیات
theologize
درعلم الهیات بحث کردن
theologue
متخصص الهیات دانشمند علم دین
school
اموزشگاه
almamater
اموزشگاه
schools
اموزشگاه
education center
اموزشگاه
preparatory schools
اموزشگاه امادگی
principal of a school
مدیر اموزشگاه
comprehensive schools
اموزشگاه جامع
school report
گزارش اموزشگاه
comprehensive school
اموزشگاه جامع
parochial school
اموزشگاه کلیسایی
private schools
اموزشگاه خصوصی
night schools
اموزشگاه شبانه
night school
اموزشگاه شبانه
dogo
اموزشگاه جودو
dominie
رئیس اموزشگاه
head master
مدیر اموزشگاه
hedge school
اموزشگاه پست
interscholastic competition
مسابقه اموزشگاه ها
private school
اموزشگاه خصوصی
foundation school
اموزشگاه موقوف
nongraded school
اموزشگاه بی دانشپایه
preparatory school
اموزشگاه امادگی
technical school
اموزشگاه فنی
schoolmistresses
مدیره اموزشگاه
training school
اموزشگاه حرفهای
special school
اموزشگاه استثنایی
schoolmistress
مدیره اموزشگاه
vocational school
اموزشگاه حرفهای
truants
از اموزشگاه گریززدن
truant
از اموزشگاه گریززدن
schoolhouses
ساختمان یاعمارت اموزشگاه
conservatoire
اموزشگاه هنرهای زیبا
boarding school
اموزشگاه شبانه روزی
schoolhouse
ساختمان یاعمارت اموزشگاه
lockups
تعطیل کردن اموزشگاه
school slang
اصطلاح ویژه اموزشگاه
school
پیروان یک مکتب اموزشگاه
schools
پیروان یک مکتب اموزشگاه
school pence
پول هفتگی اموزشگاه
manege
اموزشگاه اسب سواری
lockup
تعطیل کردن اموزشگاه
boarding schools
اموزشگاه شبانه روزی
school fee
ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
craftsmaster
استاد
skilful
استاد
professor
استاد
wright
استاد
maestros
استاد
maestro
استاد
professors
استاد
instructors
استاد
instructor
استاد
adept
استاد
interscholastic
واقع شونده درمیان اموزشگاه ها
to play the truant
از رفتن به اموزشگاه طفره زدن
industrial school
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
past master
استاد قدیمی
past masters
استاد پیشین
past masters
استاد قدیمی
past master
استاد پیشین
handier
استاد در کارخود
chess master
استاد شطرنج
adjoint
معاون استاد
master off
استاد شمشیربازی
mastered
ارباب استاد
mastered
استاد شطرنج
tutors
استاد راهنما
tutored
استاد راهنما
tutor
استاد راهنما
masters
ارباب استاد
masters
استاد شطرنج
handiest
استاد در کارخود
master
استاد شطرنج
master
ارباب استاد
master workman
استاد کار
handy
استاد در کارخود
elaborates
ساخت استاد
elaborated
ساخت استاد
elaborating
ساخت استاد
elaborate
ساخت استاد
ragged school
اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
grandmaster
استاد بزرگ شطرنج
grandmasters
استاد بزرگ شطرنج
analyst
استاد تجزیه روانکاو
analysts
استاد تجزیه روانکاو
practice makes perfect
کارکن تا استاد شوی
philologist
استاد زبان شناسی
full timer
بچهای که درهمه ساعات اموزشگاه دراموزشگاه میما
international master
استاد بین المللی شطرنج
To be a master of ones craft.
درفن خود استاد بودن
black belt
کمربند سیاه استاد جودو
he is a past master in
او در استاد یا کهنه کار است
regius professor
استاد منصوب ازطرف پادشاه
black belts
کمربند سیاه استاد جودو
mixed school
اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
prefectoral
مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
brown major
براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
donned
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
The professor knows what he is talking about.
استاد ازروی اطلاع صحبت می کند
to live in
پیش استاد یا کارفرمای خودغذا خوردن
The professor stepped into the classroom.
استاد بداخل کلاس قدم گذاشت
don
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
donning
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
dons
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
colleges
دانشگاه
universities
دانشگاه
academy
دانشگاه
university
دانشگاه
Univ
دانشگاه
college
دانشگاه
Freemason
[استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
Chancellors
رئیس دانشگاه
Chancellor
رئیس دانشگاه
academical
دانشجوی دانشگاه
polytechnic
دانشگاه فناوری
University of Applied Sciences
[UAS]
دانشگاه فناوری
technical university
دانشگاه فنی
president
رئیس دانشگاه
presidents
رئیس دانشگاه
state university
دانشگاه دولتی
academy
دانشگاه هنر
staff college
دانشگاه جنگ
state university
دانشگاه ایالتی
the institution of a universit
تاسیس دانشگاه
senior technical college
دانشگاه فناوری
college of
[music, technology,...]
دانشگاه فناوری
intermedial
میانه
of a middling quality
میانه
mesocephalic
میانه سر
center piece
میانه
meanest
میانه
fairish
میانه
median line
میانه
mesne
میانه
meaner
میانه
mesosomatic
میانه تن
moderated
میانه رو
mezzo
میانه
temperate
میانه رو
middle weight
میانه
mean
میانه
moderate
میانه رو
meant
میانه
tolerable
میانه
frugal
میانه رو
intermediate
میانه
so-so
میانه
median
میانه
mn
میانه
medium
میانه
owl light
میانه
allegretto a
میانه
moderating
میانه رو
sober
میانه رو
mediums
میانه
soberly
میانه رو
moderates
میانه رو
middle-of-the-road
میانه رو
chaired
کرسی استادی در دانشگاه
chairing
کرسی استادی در دانشگاه
oxonian
وابسته به دانشگاه اکسفورد
chairs
کرسی استادی در دانشگاه
matriculant
قبول شده در دانشگاه
war college
دانشگاه عالی جنگ
proctor
مدیر اجرایی دانشگاه
chair
کرسی استادی در دانشگاه
vice chancellor
معاون رئیس دانشگاه
vice-chancellor
معاون رئیس دانشگاه
extramural
مربوط به خارج از دانشگاه
rectors
رئیس دانشگاه رهبر
semesters
دوره 61 هفتهای دانشگاه
vice-chancellors
معاون رئیس دانشگاه
semester
دوره 61 هفتهای دانشگاه
rector
رئیس دانشگاه رهبر
moderateness
میانه روی
moderated
میانه رو مناسب
average
میانه متوسط
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com