Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
philologist
استاد زبان شناسی
Other Matches
philology
زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
philology
زبان شناسی
linguistics
زبان شناسی
glossology
زبان شناسی
glottology
زبان شناسی
sociolinguistics
جامعه شناسی زبان
linguist
متخصص زبان شناسی
linguists
متخصص زبان شناسی
linguistic
وابسته به زبان شناسی
linguistically
وابسته به زبان شناسی
programming linguistics
زبان شناسی برنامه نویسی
to emphasize
تاکید کردن
[زبان شناسی]
to emphasize
تکیه کردن
[زبان شناسی]
philology
علم زبان لغت شناسی
glottology
علم زبان اصطلاح شناسی
glossology
علم زبان اصطلاح شناسی
philogical
وابسته به علم زبان یا لغت شناسی
phonological
وابسته به صوت شناسی یادگرگونی صدا در زبان
logical connective
رابط های منطقی
[ریاضی]
[زبان شناسی]
logical operators
رابط های منطقی
[ریاضی]
[زبان شناسی]
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
association for computers and humanities
یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
skilful
استاد
professor
استاد
professors
استاد
instructor
استاد
adept
استاد
wright
استاد
maestro
استاد
maestros
استاد
instructors
استاد
craftsmaster
استاد
translator
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
master workman
استاد کار
past masters
استاد پیشین
past masters
استاد قدیمی
handy
استاد در کارخود
handiest
استاد در کارخود
tutor
استاد راهنما
past master
استاد قدیمی
tutored
استاد راهنما
tutors
استاد راهنما
master off
استاد شمشیربازی
chess master
استاد شطرنج
handier
استاد در کارخود
mastered
ارباب استاد
elaborating
ساخت استاد
elaborate
ساخت استاد
master
استاد شطرنج
master
ارباب استاد
elaborated
ساخت استاد
mastered
استاد شطرنج
masters
ارباب استاد
past master
استاد پیشین
elaborates
ساخت استاد
adjoint
معاون استاد
masters
استاد شطرنج
snobol
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targetted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
entomology
حشره شناسی
[حشره شناسی]
[جانور شناسی]
[رشته دانشگاهی]
analyst
استاد تجزیه روانکاو
grandmaster
استاد بزرگ شطرنج
analysts
استاد تجزیه روانکاو
grandmasters
استاد بزرگ شطرنج
practice makes perfect
کارکن تا استاد شوی
To be a master of ones craft.
درفن خود استاد بودن
he is a past master in
او در استاد یا کهنه کار است
black belts
کمربند سیاه استاد جودو
As a university professor , his performance stank.
طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !
international master
استاد بین المللی شطرنج
regius professor
استاد منصوب ازطرف پادشاه
donnish
وابسته به یا همانند استاد دانشگاه
black belt
کمربند سیاه استاد جودو
modula
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
professional slang
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
bal
زبان ساده شده زبان اسمبلی
mealymouthed
ادم چرب زبان شیرین زبان
He is speechless (inarticulate).
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
psychbiology
علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
dons
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
The professor stepped into the classroom.
استاد بداخل کلاس قدم گذاشت
The professor knows what he is talking about.
استاد ازروی اطلاع صحبت می کند
donning
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
donned
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
to live in
پیش استاد یا کارفرمای خودغذا خوردن
don
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
bionomics
زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological
وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
Freemason
[استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
school doctor
استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
lateral meniscus
منیسک خارجی
[کالبد شناسی]
[زیست شناسی]
bacteriologic
مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
interpreted
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib
چرب زبان زبان دار
interpret
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic
زبان تازی زبان عربی
language
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
languages
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
immunogenetics
رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
following my lead
یک جور بازی که هر بازیکن را وادار میکنند هرکاری که استاد کرد او نیز بکند
scottish gaelic
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
karyology
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
zoo ecology
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
typology
گونه شناسی نوع شناسی
neurologic
وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
kinematics
حرکت شناسی جنبش شناسی
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
ornithology
پرنده شناسی
[جانور شناسی]
[پرنده شناسی]
Mohtasham design
طرح محتشمی
[اینگونه طرح ها منسوب به استاد محتشم کاشانی بافنده مشهور کاشان می باشد.]
laryngological
وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
pathologically
از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
oenology
می شناسی شراب شناسی
psychologically
از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
coach
کمک مربی کمک استاد
coaches
کمک مربی کمک استاد
coached
کمک مربی کمک استاد
oxtongue
گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
areodetic
مربوط به مریخ شناسی مریخ شناسی
language lab
زبان
languages
زبان ها
grss language
زبان جی پی اس اس
apl language
زبان ای پی ال
tongue
[language]
زبان
hound's tongue
سگ زبان
tongueless
بی زبان
tongue
زبان
languages
زبان
tongues
زبان
abusers
بد زبان
c++
زبان ++C
apt language
زبان ای پی تی
language
زبان
two tongued
زبان
glossa
زبان
as one man
با یک زبان
report progarm generator
زبان ار- پی- جی
abuser
بد زبان
language
زبان
rpg language
زبان ار پی جی
procedural language
زبان رویهای
declarative language
زبان تشریحی
dumb language
زبان بی زبانی
dactylology
زبان انگشتی
design language
زبان طراحی
neophasia
زبان اسکیزوفرنیایی
dysphasia
زبان پریشی
gramarey
دستور زبان
gift of the gab
روانی زبان
dancing language
زبان رقص
Celtic
زبان سلتی
glib tongued
چرب زبان
glossitis
ورم زبان
Dutch
زبان هلندی
philologist
زبان شناس
decompilation
به زبان اصلی
pl. language
زبان پی ال وان
gestural postural language
زبان اطواری
grammer
دستور زبان
pl/
زبان پی ال وان
portugese
زبان پرتغالی
portuguese
زبان پرتقالی
gaulish
زبان گال
declarative language
زبان اعلانی
glossal
مربوط به زبان
British
زبان انگلیسی
tartar
زبان تاتاری
glibness
طلاقت زبان
dumb language
زبان حال
tartars
زبان تاتاری
fabricated language
زبان ساختگی
enquiry language
زبان پرس و جو
source language
زبان اصلی
source language
زبان منبع
sophist
زبان باز
english speaking
انگلیسی زبان
snobol language
زبان اسنوبول
flemish
زبان فلاندرز
smooth tongued
چرب زبان
slip of the tongue
لغزش زبان
estonian
زبان استونی
philology
علم زبان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com