English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
mnemonic استاندارد اختصار کلمه
Other Matches
device کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
devices کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
half مجموعه بیتتها که نیمی از کلمه استاندارد را می گیرند ولی به عنوان واحد مجزا قابل دسترسی اند
BOF متن نهایی که با استفاده از بخشهای استاندارد متن در یک کلمه پرداز در کنار هم قرار گرفته اند
boilerplate متن نهایی که با استفاده از بخشهای استاندارد متن در یک کلمه پرداز در کنار هم قرار گرفته اند
hyphen فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
ieee سیستم استاندارد شبکه Token Ring که توسط IBM به صورت استاندارد بیان شده
document روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documented روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documenting روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
worded تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
least significant bit رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
international standards organization طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
statute at large چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
prefix کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefixes کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
augments تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmenting تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmented تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augment تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
word نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
markers نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
worded نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
marker نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
Persian rug [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
extends گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extend گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
POSIX استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود
extending گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
to rime one word with another یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
compendium اختصار
simplifications اختصار
brevity اختصار
correption اختصار
reductional اختصار
compression اختصار
concise ness اختصار
clipping اختصار
compactness اختصار
briefness اختصار
brachylogy اختصار
conciseness اختصار
simplification اختصار
contractions اختصار
abbreviation اختصار
abridgement اختصار
abbreviations اختصار
terseness اختصار
contraction اختصار
shortness اختصار
abridgment اختصار
PHIGS برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
ring shift جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
reduction اختصار تبدیل
for brevity's sake از لحاظ اختصار
simplifcation تسهیل اختصار
synoptically بطریق اختصار
for brevity's sake برای اختصار
compend کوتاهی اختصار
reductions اختصار تبدیل
source استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند
for short برای رعایت اختصار
processor ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
hypertext روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
synonym کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllables جزء کلمه مقطع کلمه
synonyms کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllable جزء کلمه مقطع کلمه
lsb رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
enclitic متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
softest محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
keyword 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
softer محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
shift جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
softest حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
ODI واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
symbol اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
aux در DOS اختصار پورت یادرگاه کمکی است که پورت ارتباطات را در DOS به عنوان پیش فرض استفاده میکند
standards استاندارد
high and dry <idiom> استاندارد
canonical استاندارد
modulus استاندارد
standard استاندارد
table lamp لامپ استاندارد
standards استاندارد همگون
standards of living استاندارد زندگی
secondary standard استاندارد ثانویه
standardized استاندارد شده
nonstandard غیر استاندارد
basic standard cost قیمت استاندارد
traditional chess شطرنج استاندارد
substandard زیر استاندارد
primary standard استاندارد اولیه
standardizes استاندارد نمودن
standardizing استاندارد نمودن
magnetic standard اهنربای استاندارد
standard condition شرایط استاندارد
standard costs هزینههای استاندارد
standard error خطای استاندارد
atmosphere اتمسفر استاندارد جو
atmospheres اتمسفر استاندارد جو
frequency standard استاندارد فرکانس
silver standard استاندارد نقره
standard cell پیل استاندارد
standard candle شمع استاندارد
resistance standard مقاومت استاندارد
standard resistor مقاومت استاندارد
standard of living استاندارد زندگی
standardised استاندارد نمودن
dialects ی در زبان استاندارد
dialect ی در زبان استاندارد
standardises استاندارد نمودن
standardising استاندارد نمودن
standardize استاندارد نمودن
standard atmosphere اتمسفر استاندارد
standard bar میله استاندارد
standard interface واسطه استاندارد
standard interface رابط استاندارد
standard pitch گام استاندارد
standard price قیمت استاندارد
standard rate نرخ استاندارد
standard temperature and pressure شرایط استاندارد
normal temperature and pressure شرایط استاندارد
standard section پروفیل استاندارد
standard class درجه استاندارد
standard solution محلول استاندارد
standard استاندارد همگون
standard specification دستورات استاندارد
standard specification مقررات استاندارد
standardization استاندارد سازی
basic standard استاندارد اولیه
standard pascal پاسکال استاندارد
standard function تابع استاندارد
standard measure اندازه استاندارد
standard ohm اهم استاندارد
boilerplate متن استاندارد
standard penetration ازمایش نفوذی استاندارد
NDIS واسط دستور استاندارد
standard heat of formation گرمای تشکیل استاندارد
pop up menu منوی غیر استاندارد
standard oil company استاندارد اویل کمپانی
standard hydrogen electrode الکتورد هیدروژن استاندارد
standard electrode potential پتانسیل الکترود استاندارد
standard electrode potential پتانسیل استاندارد الکترود
standard oil company شرکت نفت استاندارد
standard product cost ارزش تولید استاندارد
standard conversion factor ضریب تبدیل استاندارد
standard oxidation potential پتانسیل اکسایش استاندارد
primary standard grade خلوص استاندارد اولیه
clark پیل استاندارد کلارک
ambient quality standard استاندارد کیفیت پرمون
calibration مین یک بررسی استاندارد
data encyption standard استاندارد حفافت داده
up to par/scratch/snuff/the mark <idiom> متناسب با استاندارد طبیعی
ansi کدهای استاندارد ANSI
cut the mustard <idiom> به حد استاندارد لازم رسیدن
ieee واسط استاندارد IEEE
per standard compass برحسب قطب نمای استاندارد
calibrating standard تنظیم شده به صورت استاندارد
current standard cost هزینه استاندارد و مورد قبول
metric اندازهای استاندارد یامعیارمتری متری
ieee استاندارد مون Token Bus
nibble نصف طول بایت استاندارد
nibbled نصف طول بایت استاندارد
nibbles نصف طول بایت استاندارد
nibbling نصف طول بایت استاندارد
raunchy پست تر از استاندارد یا میزان متداول
stp pressure temperatureand standardشرایط استاندارد
RJ connector استاندارد عمومی اتصال چهارسیمی
raunchiest پست تر از استاندارد یا میزان متداول
feed back اخذ اطلاعات ومقایسه ان با استاندارد
standard عیار قانونی استاندارد مقرر
dif استاندارد مخصوص فایلهای داده
international standard atmosphere اتمسفر استاندارد بین المللی
standard free energy of formation انرژی ازاد تشکیل استاندارد
ntp pressure temperatureand normalشرایط استاندارد
raunchier پست تر از استاندارد یا میزان متداول
international organisation for standard موسسه بین المللی استاندارد
standards عیار قانونی استاندارد مقرر
nybble نصف طول بایت استاندارد
extended industry standard architecture معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
standardised مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
clouts هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
eisa معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
NetBIOS استاندارد دستورات که غالبا استفاده میشود.
ice point دمای تعادل مخلوط اب و یخ در فشار استاندارد
army standard score نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
FTAM روش استاندارد ارسال فایل OSI
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com