English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
RJ connector استاندارد عمومی اتصال چهارسیمی
Other Matches
introduces بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
RJ connector نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
Advanced Technology Attachment واسط استاندارد برای اتصال دیسک سخت یا CD-ROM به کامپیوتر
logical EEEI استاندارد بیان پروتکل ارسال در سطح اتصال داده
s 00 bus یک وسیله استاندارد اتصال میان برخی ریزکامپیوترها وتجهیزات جانبی
AT Attachment واسط استاندارد برای اتصال دیسک سخت یا -CD ROM به کامپیوتر
enhanced استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
scsi استاندارد واسط موازی سریع برای اتصال کامپیوتر به رسانه جانبی
enhancing استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhances استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
small computer systems interface واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
enhance استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
sessions لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند
session لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند
three pin plug ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته
Cambridge ring استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
interfaces استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
interface استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
port پورت خروجی کامپیوتر با اتصال استاندارد که چاپگر به آن وصل است تا حروف داده را دریافت کند.
EtherTalk درسیستم Apple Macintosh گونههای مختلف شبکه اترنت استاندارد برای اتصال دستگاهها بهم و تغییری در Apple Talk کندتر است
male connector ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
ieee سیستم استاندارد شبکه Token Ring که توسط IBM به صورت استاندارد بیان شده
documenting روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
document روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documented روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
general quarters اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
common hardware ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
international standards organization طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
POSIX استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود
extend گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extends گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extending گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
PHIGS برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
source استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند
general porpose کارهای عمومی مصارف عمومی
general orders دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
layer لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibres نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fiber نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contacted یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
linkages مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivels اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drawbar بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkage مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivelled اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
leads قطب اتصال سیم اتصال
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp سینه کش اتصال فراز اتصال
terminal محل اتصال پیچ اتصال
lead قطب اتصال سیم اتصال
cascade connection اتصال کاسکاد اتصال پلهای
terminals محل اتصال پیچ اتصال
ramps سینه کش اتصال فراز اتصال
ODI واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
consolidated dining facility تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
T connector اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
subscriber's line اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
common carrier موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
high and dry <idiom> استاندارد
canonical استاندارد
modulus استاندارد
standard استاندارد
standards استاندارد
standard of living استاندارد زندگی
standard class درجه استاندارد
standard candle شمع استاندارد
standard temperature and pressure شرایط استاندارد
standard interface رابط استاندارد
standard bar میله استاندارد
atmospheres اتمسفر استاندارد جو
atmosphere اتمسفر استاندارد جو
standard atmosphere اتمسفر استاندارد
standard rate نرخ استاندارد
standard استاندارد همگون
standard section پروفیل استاندارد
standard ohm اهم استاندارد
standardized استاندارد شده
standardising استاندارد نمودن
standardize استاندارد نمودن
standard cell پیل استاندارد
basic standard cost قیمت استاندارد
standards of living استاندارد زندگی
substandard زیر استاندارد
boilerplate متن استاندارد
standard pitch گام استاندارد
standard interface واسطه استاندارد
traditional chess شطرنج استاندارد
standards استاندارد همگون
standard price قیمت استاندارد
standard function تابع استاندارد
standard error خطای استاندارد
standard costs هزینههای استاندارد
standard condition شرایط استاندارد
standard measure اندازه استاندارد
standard pascal پاسکال استاندارد
nonstandard غیر استاندارد
standardization استاندارد سازی
primary standard استاندارد اولیه
standard resistor مقاومت استاندارد
secondary standard استاندارد ثانویه
standardizing استاندارد نمودن
magnetic standard اهنربای استاندارد
dialect ی در زبان استاندارد
dialects ی در زبان استاندارد
table lamp لامپ استاندارد
resistance standard مقاومت استاندارد
basic standard استاندارد اولیه
standardizes استاندارد نمودن
standard solution محلول استاندارد
frequency standard استاندارد فرکانس
normal temperature and pressure شرایط استاندارد
silver standard استاندارد نقره
standardises استاندارد نمودن
standardised استاندارد نمودن
standard specification مقررات استاندارد
standard specification دستورات استاندارد
standard hydrogen electrode الکتورد هیدروژن استاندارد
standard oil company استاندارد اویل کمپانی
ansi کدهای استاندارد ANSI
NDIS واسط دستور استاندارد
mnemonic استاندارد اختصار کلمه
standard penetration ازمایش نفوذی استاندارد
standard oxidation potential پتانسیل اکسایش استاندارد
standard oil company شرکت نفت استاندارد
standard heat of formation گرمای تشکیل استاندارد
standard electrode potential پتانسیل الکترود استاندارد
ieee واسط استاندارد IEEE
pop up menu منوی غیر استاندارد
clark پیل استاندارد کلارک
standard product cost ارزش تولید استاندارد
primary standard grade خلوص استاندارد اولیه
up to par/scratch/snuff/the mark <idiom> متناسب با استاندارد طبیعی
ambient quality standard استاندارد کیفیت پرمون
standard conversion factor ضریب تبدیل استاندارد
standard electrode potential پتانسیل استاندارد الکترود
cut the mustard <idiom> به حد استاندارد لازم رسیدن
calibration مین یک بررسی استاندارد
data encyption standard استاندارد حفافت داده
international standard atmosphere اتمسفر استاندارد بین المللی
raunchy پست تر از استاندارد یا میزان متداول
international organisation for standard موسسه بین المللی استاندارد
nibble نصف طول بایت استاندارد
ieee استاندارد مون Token Bus
nibbling نصف طول بایت استاندارد
raunchiest پست تر از استاندارد یا میزان متداول
nibbled نصف طول بایت استاندارد
nibbles نصف طول بایت استاندارد
standards عیار قانونی استاندارد مقرر
stp pressure temperatureand standardشرایط استاندارد
ntp pressure temperatureand normalشرایط استاندارد
feed back اخذ اطلاعات ومقایسه ان با استاندارد
per standard compass برحسب قطب نمای استاندارد
metric اندازهای استاندارد یامعیارمتری متری
current standard cost هزینه استاندارد و مورد قبول
nybble نصف طول بایت استاندارد
standard عیار قانونی استاندارد مقرر
raunchier پست تر از استاندارد یا میزان متداول
dif استاندارد مخصوص فایلهای داده
calibrating standard تنظیم شده به صورت استاندارد
standard free energy of formation انرژی ازاد تشکیل استاندارد
standardizing مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
extended industry standard architecture معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
advanced یک نوع واسط استاندارد برای CD-ROMها
ECMA استاندارد نشانههای برای رسم فلوچارت
bogies ضربه بیش از استاندارد درهر بخش
FTAM روش استاندارد ارسال فایل OSI
density attitude ارتفاع مربوط به غلظت استاندارد هوا
clouting هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
clouts هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
tons واحد استاندارد وزن در سیستم متریک
ton واحد استاندارد وزن در سیستم متریک
eisa معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
sop رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
standardize مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardising مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardises مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardised مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
ieee استاندارد بیان کننده اتصالات داده با......... و........
ansi گونه استاندارد زبان برنامه نویس C
army standard score نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
clouted هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
clout هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com