English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
dug in استحکامات سنگر اماده
Other Matches
bastion سنگر و استحکامات
bastions سنگر و استحکامات
horn-work [استحکامات بیرونی با دو سنگر]
parapet حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
parapets حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
slit trench سنگر خندقی شکل سنگر درازکش گروهی
ready reserve ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
field work استحکامات صحرایی استحکامات
ground readiness اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
supercritical حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
on guard اماده توپگیری اماده برای توگیری
fortifications استحکامات
casemate استحکامات
forts استحکامات
work استحکامات
fieldwork استحکامات
rampart استحکامات
worked استحکامات
fortification استحکامات
pioneers مهندس استحکامات
fortresses استحکامات نظامی
pioneer مهندس استحکامات
jetty استحکامات جنگی
fiedl fortifications استحکامات صحرایی
ensconce استحکامات ساختن
ensconced استحکامات ساختن
ensconces استحکامات ساختن
ensconcing استحکامات ساختن
vallation استحکامات خندق
counter approach استحکامات متقابله
fortress استحکامات نظامی
jetties استحکامات جنگی
rampire استحکامات خاکریز
pioneered مهندس استحکامات
fortified دارای استحکامات
ramp alert اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
vallum دارای استحکامات کردن
castellate دارای استحکامات کردن
rampart دارای استحکامات کردن
defence دفاع کردن استحکامات
defenses دفاع کردن استحکامات
defense دفاع کردن استحکامات
advanced work استحکامات اصلی ساختمان
Cashel [استحکامات دفاعی ایرلندی]
defilade جان پناه استحکامات تدافعی
fortified church [کلیسایی دارای استحکامات نظامی]
sally port درب اصلی قلعه یا استحکامات
trenches استحکامات خندقی شیار طولانی
trench استحکامات خندقی شیار طولانی
fortified سنگربندی شده دارای استحکامات
winterize اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
vallum بارو باره استحکامات خاکریز بارودارکردن
redoubt موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
warning order دستور اماده باش اعلام اماده باش
contravallation استحکامات وسنگرخارجی که محاصره کنندگان میان اردوی خودوشهرمیس
redan استحکامات دوپهلو که گوشه برجستهای ازان بیرون می ایستد
rifle pit سنگر
parapets سنگر
barricades سنگر
fox hole سنگر
trenches سنگر
pits سنگر
barricade سنگر
barricaded سنگر
barricading سنگر
emplacement سنگر
blinded سنگر
blinds سنگر
dug out سنگر
crow's nest سنگر
slit trench سنگر
pit سنگر
casemate سنگر
earthwork سنگر
blind سنگر
dike-house سنگر
bunkers سنگر
bunker سنگر
citadel سنگر
citadels سنگر
trench سنگر
fort سنگر
parapet سنگر
prone shelter سنگر درازکش
bunkers سنگر بتونی
cornel سنگر واستحکامات
slit trench سنگر انفرادی
standard trench سنگر معمولی
bunker سنگر بتونی
outwork سنگر خارجی
pillbox سنگر مستحکم
pillboxes سنگر مستحکم
trench سنگر کندن
trenches سنگر کندن
trench گودال سنگر
entrench سنگر کندن
stockades سنگر چوبی
foxholes سنگر بزانو
foxhole سنگر بزانو
brattishing تزئینات سنگر
bretess سنگر موقت
bretex سنگر موقت
bretesse سنگر موقت
bretise سنگر موقت
gun pit سنگر توپ
brettys سنگر موقت
stockade سنگر چوبی
stronghold سنگر پناهگاه
fortresses سنگر مستحکم
sumps چاله سنگر
bretisee سنگر موقت
sump چاله سنگر
fire trench سنگر تیراندازی
fire trench سنگر اتش
strongholds سنگر پناهگاه
trenches گودال سنگر
fortress سنگر مستحکم
laager هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
fortresses سنگر قلعه نظامی
splinterproof سنگر ضد ترکش گلوله
loophole مزغل سوراخ سنگر
hull defilade سنگر گرفتن تانک
half-moon سنگر نیم هلالی
loopholes مزغل سوراخ سنگر
soakage pit چاله زه کشی سنگر
fortress سنگر قلعه نظامی
fox hole سنگر حفره روباه
ravelin نیم هلالی سنگر
dug in سنگر کنده شده
pillboxes سنگر بتونی جعبه قرص
protects در پناه سنگر قرار دادن
protecting در پناه سنگر قرار دادن
haul defilade تا ارتفاع لوله پشت سنگر
protect در پناه سنگر قرار دادن
entrench به سنگر رفتن سنگری شدن
pillbox سنگر بتونی جعبه قرص
foot bank زمین یا مسیر بلند در پشت سنگر
Buddhist railing [سنگر مانع مانند پرچین چوبی]
ditches گودال سنگر رابط خندق کندن
retrench دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
bunker سنگر وپناهگام زیر زمینی انباربزرگ
ditch گودال سنگر رابط خندق کندن
foreland زمین جلوی موضع دماغه سنگر
ditched گودال سنگر رابط خندق کندن
bunkers سنگر وپناهگام زیر زمینی انباربزرگ
ditching فروداضطراری هواپیما روی اب خندق یا سنگر کنی
haul defilade قرار دادن قنداق تانک درپناه سنگر
alert force نیروهای اماده باش نیروهای اماده
castellation تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
eagle flight نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
cut and cover shelter سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
flanker عده مامور تک جناحی استحکامات جناحی یکان
fortifying دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortifies دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortify دارای استحکامات کردن تقویت کردن
station time زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
air alert warning اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
straddle trench خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
outwork استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
transitory shelter پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
accoutrements اماده
readying اماده
abler اماده
equipped اماده
ablest اماده
ready-made اماده
accoutred اماده
provided اماده
ready made اماده
ready اماده
lief اماده
in the saddle اماده
in store اماده
in kelter اماده
supplied اماده
in gear اماده
supply اماده
susceptible اماده
in full fig اماده
minded اماده
setting up اماده
supplying اماده
in form اماده
set اماده
sets اماده
yoi اماده
prompts اماده
stock اماده
stocked اماده
readies اماده
readied اماده
fresh- اماده
handy اماده
fresh اماده
prompted اماده
prompt اماده
handier اماده
handiest اماده
freshest اماده
yare اماده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com