English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
frontomalar bone استخوان پیشانی وگونه
Other Matches
frontomalar مربوط به پیشانی وگونه
sinuses درون حفرههای پیشانی وگونه ها
sinus درون حفرههای پیشانی وگونه ها
frontal bone استخوان پیشانی
prefrontal واقع در جلو استخوان پیشانی جلو مغزی
hyprostosis رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
genusand species جنس وگونه
green stick شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
osteotomy برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
fluff موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluffing موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluffs موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluffed موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
astragalus استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
zygoma استخوان قوس وجنه استخوان گونه
syynostosis ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
periosteum پوشش استخوان ضریع استخوان
condyle مهره استخوان- برامدگی استخوان
ischium استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
occiput استخوان قمحدوه استخوان پس سر
vomer استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
brow پیشانی
face پیشانی
forehead پیشانی
haffet پیشانی
foreheads پیشانی
haffit پیشانی
fascias پیشانی
front view پیشانی
front face پیشانی
foreheand پیشانی
frontal پیشانی
brows پیشانی
sinciput پیشانی
fascia پیشانی
faces پیشانی
headband پیشانی بند
head band پیشانی بند
metopic وابسته به پیشانی
coronets پیشانی بند
prefrontal پیش پیشانی
head lamp چراغ پیشانی
riser پیشانی پله
headbands پیشانی بند
coronet پیشانی بند
crownet پیشانی بند
frontal lobe قطعه پیشانی
retreating forehead پیشانی تو رفته
entablature پیشانی در معماری
frontlet پیشانی بند
frontonasal مربوط به پیشانی وبینی
kow-tows پیشانی بر زمین نهادن
beetle brow پیشانی پیش امده
faces پیشانی جنگی گلنگدن
bevelled edge weld جوش درز پیشانی
corsa [پیشانی در گچ بری سر ستونها]
kowtow پیشانی برخاک نهادن
foretop کاکل موی پیشانی
kow-towed پیشانی بر زمین نهادن
face پیشانی جنگی گلنگدن
kow-towing پیشانی بر زمین نهادن
kow-tow پیشانی بر زمین نهادن
prefrontal cortex قشر پیش پیشانی
kotow پیشانی برخاک نهادن
frontal lobe syndrome نشانگان قطعه پیشانی
white face جانور پیشانی سفید
nasofrontal وابسته به بینی و پیشانی
frontal association area منطقه ارتباطی پیشانی
forelocks کاکل موی پیشانی
forelock کاکل موی پیشانی
shim خط سفید پیشانی اسب
to knock head پیشانی برخاک نهادن
frontlet پیشانی اسب وغیره
breech head پیشانی جنگی گلنگدن یا کولاس
phylactery پیشانی بند وباز وبند
front خط اول میدان رزم پیشانی
diadems سربندیا پیشانی بند پادشاهان
fronting خط اول میدان رزم پیشانی
glabella برامدگی پیشانی میان دو ابرو
diadem سربندیا پیشانی بند پادشاهان
frisette حلقه زلف روی پیشانی زنانfrieze
lovelock طره زلف روی پیشانی یا شقیقه
architrave-cornice [پیشانی ستون بدون حاشیه ی تزئینی]
kow-towed زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tows زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tow زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
to knock head چیزی که عبارت ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
kow-towing زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
head space فاصله بین پیشانی جنگی گلنگدن و انتهای لوله
kowtow سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
kotow سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
english toy spaniel نوعی سگ پشمالوی دارای پیشانی برامده وبینی روبه بالا
dentil-band [بخش مستطیلی شکلی از لایه ی گچ بری شده در قسمتی از پیشانی سرستون]
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
tarsus استخوان مچ پا
natchbone استخوان
fleshier بی استخوان
bones استخوان
boned استخوان
fleshiest بی استخوان
fleshy بی استخوان
boning استخوان
boneless بی استخوان
jawbones استخوان فک
ossicle استخوان چه
osteotome استخوان بر
bone استخوان
jawbone استخوان فک
huckle bone استخوان لگن
fish bone استخوان ماهی
foot bone خرده استخوان پا
incus استخوان سندانی
the humeral bone استخوان عضد
humeeerus استخوان بازو
carcse استخوان بندی
huckle bone استخوان چاربند
hyperostosis برامدگی استخوان
hyoid bone استخوان لامی
ilium استخوان حرقفی
carcass استخوان بندی
illium استخوان حرقفی
the humeral bone استخوان بازو
humeeerus استخوان عضد
talus استخوان قاپ
sacrum استخوان خاجی
ungual bone استخوان ناخنی
reckets ملاست استخوان
reckets استخوان نرمی
reckets نرمی استخوان
raspatory استخوان ساب
raspatory استخوان تراش
pubis استخوان شرمگاه
zygomatic استخوان گونه
bonemeal گرد استخوان
bonemeal استخوان کوبیده
bonemeal آرد استخوان
parietal استخوان اهیانه
scalping iron استخوان تراش
tarsometatarsus استخوان مچ پاواستخوان کف پا
temporal bone استخوان گیجگاه
thigh bone استخوان ران
thighbone استخوان ران
stirrup bone ;stirrup bone استخوان رکابی
stapes استخوان رکابی
spillikin ریزه استخوان
skelton استخوان بندی
shacklebone استخوان قاپ
shacklebone استخوان مچ دست
scroll bone استخوان فرفرهای
scaular استخوان شانه
xyster استخوان تراش
palating استخوان کام
ostosis استخوان سازی
occipital bone استخوان قمحدوه
navicular bone استخوان زورقی
To set a bone. استخوان جا انداختن
merrythought استخوان جناغ
maxillary bone استخوان ارواره
malleus استخوان چکشی
malleolus استخوان غوزک
malar bone استخوان گونه
luxation در رفتگی استخوان
osteomalacia ملاست استخوان
knucklebone استخوان قوزک
kneepan استخوان کشگک
innominate bone استخوان بی نام
orthopedics جراحی استخوان
os pubis استخوان شرمگاه
osteomalacia نرمی استخوان
osteoma ورم استخوان
osteology استخوان شناسی
osteologist استخوان شناس
osteoid استخوان وار
osteography شرح استخوان ها
osteogenesis تشکیل استخوان
osteogenesis پیدایش استخوان
osteitis اماس استخوان
osteitis ورم استخوان
osteal شبیه استخوان
skull and crossbones جمجمه و دو استخوان
ossific استخوان ساز
dislocation دررفتگی استخوان
cheekbone استخوان گونه
marrow مغز استخوان
shoulder blades استخوان شانه
shoulder blade استخوان شانه
humeruses استخوان عضله
humeruses استخوان بازو
marrows مغز استخوان
humerus استخوان عضله
humerus استخوان بازو
humeri استخوان عضله
humeri استخوان بازو
cheekbones استخوان گونه
bone marrow مغز استخوان
funny bones استخوان ارنج
funny bone استخوان ارنج
carcasses استخوان بندی
stirrup استخوان رکابی
stirrups استخوان رکابی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com