English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (38 milliseconds)
English Persian
usage استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usages استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
Other Matches
use استفاده کردن استعمال کردن
uses استفاده کردن استعمال کردن
smoke استعمال دود استعمال دخانیات
smokes استعمال دود استعمال دخانیات
disuse عدم استعمال ترک کردن ترک استعمال
reed شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
common use مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
radiologists متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologist متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
profiteers استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن
profiteer استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن
utilising مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizing مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizes مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilised مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
employ استعمال کردن
employing استعمال کردن
employed استعمال کردن
applying استعمال کردن
apply استعمال کردن
applies استعمال کردن
tutoyer استعمال کردن
abusing بد استعمال کردن
employs استعمال کردن
exercised استعمال کردن
abuse بد استعمال کردن
exercises استعمال کردن
abuses بد استعمال کردن
exercise استعمال کردن
abused بد استعمال کردن
ill use بد استعمال کردن
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
usage مورد استفاده
utilized مورد استفاده
usages مورد استفاده
out port ساحلی مورد استفاده سر پل
share باس مورد استفاده
shares باس مورد استفاده
to put to use مورد استفاده قراردادن
capital employed سرمایه مورد استفاده
man power تعداداشخاص مورد استفاده
shared باس مورد استفاده
utilised مورد استفاده قرار دادن
applique مورد استفاده قرار گرفته
utilize مورد استفاده قرار دادن
utilises مورد استفاده قرار دادن
utilizes مورد استفاده قرار دادن
utilising مورد استفاده قرار دادن
utilizing مورد استفاده قرار دادن
defect skipping روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
common user supplies کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
use up تحلیل بردن مورد استفاده قرارگرفتن
wraparound ی مورد استفاده واقع شده باشد
procedure روش یا مسیر مورد استفاده در حل مشکل
tartan ماده شیمیایی مورد استفاده در پیست
common user items کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
active stock موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
day beacon برج ناوبری مورد استفاده درروز
solenoid sweep پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
link route segments راههای مورد استفاده برای حمل بار یکپارچه
application استعمال
applications استعمال
expenditure استعمال
use استعمال
employment استعمال
uses استعمال
Italian Villa style [سبک التقاطی مورد استفاده در قرن نوزدهم بومی ایتالیا]
jan grid سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
exploits از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploit از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploiting از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
riflery استعمال تفنگ
misusage سوء استعمال
usages نحوه استعمال
law of use قانون استعمال
abuse سوء استعمال
usage عرف استعمال
misapplication استعمال بیجا
applications موارد استعمال
usage نحوه استعمال
application موارد استعمال
misapplication سوء استعمال
usages عرف استعمال
abused سوء استعمال
ill usage سوء استعمال
disuse عدم استعمال
use value ارزش استعمال
user cost هزینه استعمال
abusing سوء استعمال
cranage استعمال جرثقیل
abusive سوء استعمال
desuetude عدم استعمال
value in use ارزش استعمال
abuses سوء استعمال
overuse استعمال مفرط
nicotian دود استعمال کن
unworn استعمال نشده
graphics فن استعمال نمودار
use استعمال مصرف
overkill استعمال بیش از حد
uses استعمال مصرف
smoking استعمال دخانیات
using استعمال مصرف
telescopy فن استعمال دوربین
bilingualism استعمال دوزبان
bilinguality استعمال دوزبان
maltreatment سوء استعمال
handle رفتار کردن استعمال کردن
handles رفتار کردن استعمال کردن
store ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
bridge سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
caught with hand in the cookie jar <idiom> مچ کسی را گرفتن [بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
bridged سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridges سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
high frequency فرکانس رادیویی بین 3 تا 03مگاهرتز مورد استفاده درمخابرات هوا به دریا
storing ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
letter de chancellerie نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
user استعمال کننده کاربر
The habit of smoking. عادت به استعمال دخانیات
nicotian استعمال کننده دخانیات
outward application استعمال برونی یا خارجی
dosage مقدار استعمال دارو
mitring استعمال تاج اسقفی
law of disuse قانون عدم استعمال
dosages مقدار استعمال دارو
no smoking allowed استعمال دخانیان ممنوع
users استعمال کننده کاربر
vernacularism استعمال زبان محلی
mitering استعمال تاج اسقفی
catachresis استعمال غلط کلمه
malapropism سوء استعمال کلمات
monofuel سوختی که بتنهایی و بدون نیاز به هوا یا اکسیدکننده دیگر مورد استفاده قرارمیگیرد
dead time زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
periphrastic conjugation صرف افعال با استعمال غیرضروری فعلهای معین بجای ساده صرف کردن
dead freight کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
capacities استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
freed آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idle که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idlest که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
frees آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacity استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idles که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
oxymoron استعمال کلمات مرکب ضدونقیض
deverbative بصورت مشتق استعمال شده
oxymoron استعمال کلمات مرکب متضاد
periphrasis استعمال واژه ها وعبارات زائد
telescopist متخصص استعمال دوربینهای نجومی
holophrastic استعمال کننده کلمه قصار
instrumentation تنظیم اهنگ استعمال الت
incompatible غیر قابل استعمال با یکدیگر
neology استعمال واژه یااصطلاح جدید
abjectival use of a noun استعمال اسمی به طور صفت
symbolization استعمال علائم ونشانهای رمزی
sesquipedalian معتاد به استعمال لغات دراز
purism افراط در استعمال صحیح الفاظ
bitmap معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
fourth generation computers فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
line رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
lines رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
serviceableness قابل استفاده بودن
quad چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quads چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
composite demand تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
wear and tear از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
teetotaler طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
non abstainer کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
abstemious مخالف استعمال مشروبات الکلی پرهیزکار
utilization به کار بردن استعمال در دسترس قراردادن
dump موادی که موقتا برای استعمال انبارمیشود
abstinence ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
smokers واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
junkies استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
smoker واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
junkie استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
teetotaller طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
malapropism استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
teetotallers طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
to smoke oneself sick از بسیاری استعمال دخانیات ناخوش شدن
teetotalism پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
how about <idiom> برای ارائه پشنهاد یا جویا شدن نظر دیگران در مورد چیزی یا کاری استفاده می شود
band شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
bands شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
have dibs on <idiom> درخط استفاده از چیزی بودن
ieee که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
shareware نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
abstainer پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
zoomorphism استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
nicotinism مسمویت از نیکتین در نتیجه استعمال زیاد تنباکو
joint جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
purists شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
purist شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
exerciser وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
duplex دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
joint tenants در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
duplexes دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com