English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
outward application استعمال برونی یا خارجی
Other Matches
smokes استعمال دود استعمال دخانیات
smoke استعمال دود استعمال دخانیات
positive externalities صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
usages استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
radiologists متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologist متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
usage استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
exterior angle زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
impurity جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
external symbol dictionary فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
disuse عدم استعمال ترک کردن ترک استعمال
outwork استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
foreign exchange پول خارجی ارز خارجی
external برونی
external sense حس برونی
outside برونی
exogenous برونی
objective برونی
externals برونی
objectives برونی
extrinsic برونی
outsides برونی
exoterical برونی
extrinsic motivation انگیزش برونی
extroversion رویش برونی
phlogosis اماس برونی
pod پوست برونی
periderm پوست برونی
outboard engine موتور برونی
verandas ایوان برونی
epizoon انگل برونی
pods پوست برونی
external inhibition بازداری برونی
exteroceptor گیرنده برونی
external function تابع برونی
epidermis پوست برونی
external command فرمان برونی
external pressure فشار برونی
exogenous event رویداد برونی
external reward پاداش برونی
extrinsic reward پاداش برونی
exosmosis حلول برونی
external table جدول برونی
external validity اعتبار برونی
externalization برونی کردن
verandahs ایوان برونی
veranda ایوان برونی
scarf skin پوست برونی
objective reality واقعیت برونی
extrapolation براورد برونی
extrapolations براورد برونی
external phase فاز برونی
springing of extrados پاطاق برونی
airlocks صندوقهی برونی
outer connection پیوند برونی
neurilemma or lema پوشش برونی پی
extrovert دارای رویش برونی
extroverts دارای رویش برونی
external auditory meatus گذرگاه برونی گوش
nearside lane خط یکم یا راه برونی
exo skeleton استخوان بندی برونی
outward things جهان برونی یا فاهر
exoterics تعلیمات برونی یاعمومی
external hard disk دیسک سخت برونی
wilson پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
epidermic مربوط به پوست برونی بشرهای
external modem تلفیق و تفکیک کننده برونی
epidermal مربوط به پوست برونی بشرهای
external ophthalmia اماس برونی تخم چشم
exchanged stabilization fund مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
applications استعمال
expenditure استعمال
employment استعمال
use استعمال
application استعمال
uses استعمال
telescopy فن استعمال دوربین
riflery استعمال تفنگ
usages نحوه استعمال
employ استعمال کردن
cranage استعمال جرثقیل
abuses بد استعمال کردن
usages عرف استعمال
abuses سوء استعمال
desuetude عدم استعمال
using استعمال مصرف
disuse عدم استعمال
bilinguality استعمال دوزبان
abusive سوء استعمال
maltreatment سوء استعمال
abusing سوء استعمال
abusing بد استعمال کردن
bilingualism استعمال دوزبان
usage نحوه استعمال
usage عرف استعمال
employed استعمال کردن
use استعمال مصرف
uses استعمال مصرف
law of use قانون استعمال
misapplication استعمال بیجا
unworn استعمال نشده
misusage سوء استعمال
overkill استعمال بیش از حد
employing استعمال کردن
use value ارزش استعمال
nicotian دود استعمال کن
applications موارد استعمال
application موارد استعمال
value in use ارزش استعمال
overuse استعمال مفرط
graphics فن استعمال نمودار
ill use بد استعمال کردن
ill usage سوء استعمال
abused سوء استعمال
employs استعمال کردن
tutoyer استعمال کردن
applying استعمال کردن
apply استعمال کردن
applies استعمال کردن
abused بد استعمال کردن
exercises استعمال کردن
exercised استعمال کردن
exercise استعمال کردن
misapplication سوء استعمال
smoking استعمال دخانیات
abuse سوء استعمال
abuse بد استعمال کردن
user cost هزینه استعمال
users استعمال کننده کاربر
vernacularism استعمال زبان محلی
The habit of smoking. عادت به استعمال دخانیات
dosages مقدار استعمال دارو
user استعمال کننده کاربر
no smoking allowed استعمال دخانیان ممنوع
dosage مقدار استعمال دارو
law of disuse قانون عدم استعمال
malapropism سوء استعمال کلمات
mitering استعمال تاج اسقفی
mitring استعمال تاج اسقفی
nicotian استعمال کننده دخانیات
catachresis استعمال غلط کلمه
sesquipedalian معتاد به استعمال لغات دراز
incompatible غیر قابل استعمال با یکدیگر
purism افراط در استعمال صحیح الفاظ
holophrastic استعمال کننده کلمه قصار
periphrasis استعمال واژه ها وعبارات زائد
oxymoron استعمال کلمات مرکب متضاد
oxymoron استعمال کلمات مرکب ضدونقیض
instrumentation تنظیم اهنگ استعمال الت
symbolization استعمال علائم ونشانهای رمزی
abjectival use of a noun استعمال اسمی به طور صفت
telescopist متخصص استعمال دوربینهای نجومی
deverbative بصورت مشتق استعمال شده
neology استعمال واژه یااصطلاح جدید
teetotalism پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
malapropism استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
teetotallers طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
teetotaller طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
wear and tear از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
to smoke oneself sick از بسیاری استعمال دخانیات ناخوش شدن
utilization به کار بردن استعمال در دسترس قراردادن
junkies استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
junkie استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
smoker واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
smokers واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
dump موادی که موقتا برای استعمال انبارمیشود
non abstainer کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
abstinence ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
abstemious مخالف استعمال مشروبات الکلی پرهیزکار
teetotaler طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
purists شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
joint جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
purist شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
nicotinism مسمویت از نیکتین در نتیجه استعمال زیاد تنباکو
zoomorphism استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
abstainer پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
jake leg فلجی که به علت استعمال مشروبات الکلی ایجاد میشود
I dont smoke at all. اهل دود نیستم ( دخانیات استعمال نمی کنم )
lupulin خاکه تلخه که بعنوان داروی مسکن استعمال میشود
adoption اقتباس استعمال لغت بیگانه بدون تغییر شکل آن
petroleur کسیکه با استعمال نفت اتش سوزی راه می اندازد
the word is sanctioned by use کثرت استعمال این واژه راجزواژههای درست دراورده است
euphuism انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
hendiadys عطف دوکلمه بجای استعمال صفت وموصوف مانندپیالههای زرین
amphetamines مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
amphetamine مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
phonetician متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
back berm سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
euphemisms استعمال کلمهء نیکو و مطلوبی برای موضوع یا کلمهء نامطلوبی
euphemism استعمال کلمهء نیکو و مطلوبی برای موضوع یا کلمهء نامطلوبی
periphrastic conjugation صرف افعال با استعمال غیرضروری فعلهای معین بجای ساده صرف کردن
exoteric خارجی
exosphere خارجی
exogenous خارجی
outboard خارجی
oversea خارجی
abextra خارجی
exteriors خارجی
extern خارجی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com