English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
under one's belt <idiom> استفاده از تجارب دیگران
Other Matches
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
joint tenants در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
To pick other peoples brains. از افکار دیگران استفاده کردن
life experiences تجارب زندگی
how about <idiom> برای ارائه پشنهاد یا جویا شدن نظر دیگران در مورد چیزی یا کاری استفاده می شود
encroachment تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
encroachments تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
dead time زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
idles که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idlest که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacity استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
capacities استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
frees آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freed آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
bitmap معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
fourth generation computers فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
rest دیگران
rests دیگران
quads چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quad چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
composite demand تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
band شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
bands شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
What do the others say? دیگران چه می گویند؟
asides جدااز دیگران
aside جدااز دیگران
et al مخفف و دیگران
regard for others رعایت دیگران
regrad for others ملاحظه دیگران
regard for others واهمه از دیگران
regard for others ملاحظه دیگران
ieee که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
shareware نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
individualizing از دیگران جدا کردن
breached تجاوز به حقوق دیگران
spoilsman محل عیش دیگران
spoiler محل عیش دیگران
to live at the expense of society بار دیگران شدن
to pull the strings دیگران را الت قراردادن
mind reader کاشف افکار دیگران
mind readers کاشف افکار دیگران
dummy الت دست دیگران
dummies الت دست دیگران
mind reading کشف افکار دیگران
breach تجاوز به حقوق دیگران
breaches تجاوز به حقوق دیگران
individualizes از دیگران جدا کردن
individualize از دیگران جدا کردن
one-upmanship <idiom> توانایی سر بودن از دیگران
individualises از دیگران جدا کردن
prepotent نیرومندتر از دیگران غالب
individualised از دیگران جدا کردن
prevenance توجه باحتیاجات دیگران
take after <idiom> مثل دیگران رفتارکردن
an outrage upon justice پایمال سازی حق دیگران
infringement on others rights تخطی به حقوق دیگران
as a warning to others برای عبرت دیگران
infringer متخطی به حقوق دیگران
individualising از دیگران جدا کردن
draw away دیگران را پست سرگذاشتن
individualized از دیگران جدا کردن
vicarious saccifice خودش به جای دیگران
steal one's thunder <idiom> قاپیدن کلام دیگران
exerciser وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
duplexes دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplex دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
common use مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
to act independently of others کاری به کار دیگران نداشتن
To put ones nose into other peoples affairs . درکار دیگران فضولی کردن
scapegoat کسی را قربانی دیگران کردن
scapegoat کسی که قربانی دیگران شود
scapegoats کسی راقربانی دیگران کردن
competition clause شرط ممانعت از دخول دیگران
scapegoats کسیکه قربانی دیگران شود
splurging ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
i do not know;try the others من نمیدانم ببینید دیگران میمانند یا نه
to break the ice دیگران شکل ابتدائی رانداشتن
splurge ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
proportion اندازه چیزی در برابر با دیگران
to be the odd one out <idiom> نامشابه [دیگران در گروهی] بودن
to mack i. about a person در باره کسی از دیگران جویاشدن
to trespass بحقوق دیگران تجاوز کردن
to i. upo other's rights بحقوق دیگران تجاوز کردن
splurges ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
splurged ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
draw away جلوتر از دیگران حرکت کردن
blazing star هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
Pry not into the affair of others. <proverb> در کار دیگران مداخله مکن .
interlope پادرمیان کار دیگران گذاردن
john aleay jones جان که نام دیگران جوتراست
run away with <idiom> سربودن ،بهتراز دیگران بودن
ghost-writers کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writer کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost writer کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
wimps نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
PPP که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
wimp نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
plagiarised اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
oddball <idiom> کسی که رفتارش با دیگران فرق میکند
plagiarizing اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizes اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarized اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
peeping Tom <idiom> کسی که به پنجره دیگران نگاه میکند
you said it/you can say that again <idiom> نشان دادن موفقیت با نظریه دیگران
sadist کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
plagiarising اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
to put in a piece of work بخشی از کار دیگران را انجام دادن
plagiarises اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
swim against the tide/current <idiom> کاری متفاوت از دیگران انجام دادن
poking سکه زدن فضولی در کار دیگران
cool one's heels <idiom> به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
To lay one self open to ridicule . خودراآلت دست ومسخره دیگران قراردادن
upstaging توجه دیگران را به خود جلب کردن
go (someone) one better <idiom> کاری را بهتراز دیگران انجام دادن
upstages توجه دیگران را به خود جلب کردن
to throw one's lot با بخت یا سهم دیگران شریک شدن
plagiarize اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
poke سکه زدن فضولی در کار دیگران
poked سکه زدن فضولی در کار دیگران
pokes سکه زدن فضولی در کار دیگران
upstaged توجه دیگران را به خود جلب کردن
have a way with <idiom> تحت نفوذ قرار دادن دیگران
copiers مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
sadistic کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
copier مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
claptrap سخنی که برای ستایش دیگران بگویند
rain on someone's parade <idiom> برنامه های دیگران را مختل کردن
sadistically کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
plagiary سارق اثار ادبی و هنری دیگران
spoilsport کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
spoilsport کسی که عیش دیگران را منغص میکند
Be quiet so as not to wake the others. ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
spoilsports کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
to interject a remark سخنی را در میان سخن دیگران گفتن
spoilsports کسی که عیش دیگران را منغص میکند
plagiarist اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
defect skipping روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
Hamming code سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
to herd with other people با مردم دیگر پیوستن درگروه دیگران درامدن
bohemian که درزندگی یاکارخودبرسم وقانون دیگران کاری ندارد
parrotry بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی
exclucivism بیمیلی بداخل کردن دیگران درحلقه خود
She is more culpable than the others. او [زن] بیشتر از دیگران گناه کار [مقصر] است.
Schadenfreude لذتی که شخصی از رنج کشیدن دیگران میبرد
self enforcing دارای قدرت تحمیل اراده خودبر دیگران
cats paw الت دست دیگران گره پنجه گربهای
His happiness consists in helping others. خوشبختی او در این است که به دیگران کمک کند.
bohemians که درزندگی یاکارخودبرسم وقانون دیگران کاری ندارد
solenoid sweep پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
published 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publish 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publishes 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
wires روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wire روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
pestiferously چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
totaquina داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
sports پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
totaquine داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
ignores تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
sported پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
ignored تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
sport پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
ignoring تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignore تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
noctule یکجور شب کور در انگلستان که از همه شبکورهای دیگران کشوربزرگتراست
oases یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oasis یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
interloper کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
These pants do not look any different than the others. به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
livery stable اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسبهای دیگران
echolalia تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
interlopers کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
fast talker <idiom> گوینده خوب کسی است که بتواند دیگران متقاعد کند
misprision گناه فرو گذاری از فاش کردن تبه کاری دیگران
Eavesdrop فالگوش ایستادن، استراق سمع کردن، یواشکی حرفهای دیگران را شنیدن
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea. من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
Wise men learn by other mens mistakes;fools by the. <proverb> مردم عاقل از اشتباهات دیگران درس مى گیرند جاهلان از خطاهاى خود .
to bring somebody into line زور کردن کسی که خودش را [به دیگران] وفق بدهد یا هم معیار بشود
building block واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
building blocks واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
to pound the filed غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
reed شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
lifemanship متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
filter مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
filters مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
stepped lines خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
scanned وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scans وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scan وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
usage استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usages استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com