Dictiornary-Farsi | استهزاء امیز | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
derisive	استهزاء امیز
derisively	استهزاء امیز
derisory	استهزاء امیز
scorner	استهزاء امیز


Other Matches

rat race	عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
admonitory	نصیحت امیز توبیخ امیز
incriminatory	تهمت امیز اتهام امیز
trickiest	خدعه امیز مهارت امیز
trickier	خدعه امیز مهارت امیز
suasive	ترغیب امیز تحریک امیز
antagonistic	خصومت امیز رقابت امیز
expostulatory	سرزنش امیز تعرض امیز
gratulant	تهنیت امیز تبریک امیز
tricky	خدعه امیز مهارت امیز
fleer	استهزاء
derision	استهزاء
jear	استهزاء
sneer	استهزاء
sneeringly	با استهزاء
sneers	استهزاء
mockery	استهزاء
blear	استهزاء
sneering	استهزاء
sneered	استهزاء
scornfully	از روی استهزاء
mocking	استهزاء کردن
jig	استهزاء کردن
jigs	استهزاء کردن
guy	استهزاء کردن
guys	استهزاء کردن
gibingly	به طعنه و استهزاء
follery	استهزاء کردن
floutingly	ازروی استهزاء
bemock	استهزاء و ریشخندکردن
jeered	ریشخند استهزاء
jeering	ریشخند استهزاء
mocks	استهزاء کردن
mock	استهزاء کردن
jeers	ریشخند استهزاء
scoff	ریشخند استهزاء
scoffed	ریشخند استهزاء
quizzingly	از روی استهزاء
scoffing	ریشخند استهزاء
scoffs	ریشخند استهزاء
catagelophobia	استهزاء هراسی
mocked	استهزاء کردن
jeer	ریشخند استهزاء
scorns	استهزاء کردن خردانگاری
ironies	گوشه وکنایه و استهزاء
scorn	استهزاء کردن خردانگاری
irony	گوشه وکنایه و استهزاء
gibe	باطعنه استهزاء کردن
scorning	استهزاء کردن خردانگاری
scorned	استهزاء کردن خردانگاری
deriding	بکسی خندیدن استهزاء کردن
derided	بکسی خندیدن استهزاء کردن
fleeringly	استهزاء کنان باخنده تمسخرامیز
deride	بکسی خندیدن استهزاء کردن
derides	بکسی خندیدن استهزاء کردن
flouting	استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
flout	استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
flouted	استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
flouts	استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
jear	استهزاء کردن مسخره کردن
jests	تمسخر کردن استهزاء کردن
jest	تمسخر کردن استهزاء کردن
murmurous	غر غر امیز
synalepha	هم امیز
synaloepha	هم امیز
affrontive	توهین امیز
affrontive	دشنام امیز
amusive	تفریح امیز
afflictive	مصیبت امیز
affetionate	محبت امیز
affeluo'so a	عاطفه امیز
profane	کفر امیز
adversative	نقض امیز
adventurously	بطورمخاطره امیز
adulatory	تملق امیز
droll	مسخره امیز
burlesque	مسخره امیز
applausive	تحسین امیز
approbative	تحسین امیز
approbatory	تحسین امیز
conciliative	صلح امیز
conciliar	توط ئه امیز
competetive	رقابت امیز
confusional	اغتشاش امیز
commendatory	تقدیر امیز
color mixer	رنگ امیز
collusive	دسیسه امیز
chimerical	هوس امیز
censurable	انتقاد امیز
caustically	بطورطعنه امیز
catastrophical	مصیبت امیز
acrimenious	تعنه امیز
calumniatory	افترا امیز
honorifics	افتخار امیز
based on private motives	غرض امیز
caressive	نوازش امیز
pacificatory	صلح امیز
burlesques	مسخره امیز
beatific	سعادت امیز
sardonically	کنایه امیز
sardonically	طعنه امیز
sardonic	کنایه امیز
sardonic	طعنه امیز
advised	مصلحت امیز
peremptory	شتاب امیز
provocative	تحریک امیز
apologetic	پوزش امیز
antagonistic	مخالفت امیز
honorific	افتخار امیز
flattering	تملق امیز
educative	تربیت امیز
competitiveness	رقابت امیز
slanderous	افترا امیز
sniffy	اهانت امیز
pacific	مسالمت امیز
jocular	شوخی امیز
catastrophic	فاجعه امیز
complimentary	تعریف امیز
speculative	احتکار امیز
pejorative	تحقیر امیز
insidious	دسیسه امیز
admonitive	نصیحت امیز
admissive	تصدیق امیز
acclamatory	تحسین امیز
absolutory	بخشش امیز
abrogative	نسخ امیز
venturesome	مخاطره امیز
glamorous	طلسم امیز
diverting	تفریح امیز
competitive	رقابت امیز
consultatory	مشورت امیز
impetrative	استغاثه امیز
intimidatory	تهدید امیز
iron ical	طعنه امیز
justificatory	توجیه امیز
minatory	تهدید امیز
monitive	اندرز امیز
objurgatory	سرزنش امیز
repoachful	سرزنش امیز
obreptitious	خدعه امیز
ostensive	تظاهر امیز
intermedial	وساطت امیز
intercessory	شفاعت امیز
impetratory	لابه امیز
impetratory	استغاثه امیز
imputative	تهمت امیز
impostrous	دغل امیز
impostrous	تزویر امیز
imprecatory	نفرین امیز
imprecatory	لعنت امیز
incensive	هیجان امیز
indemnificatory	غرامت امیز
intercessorial	شفاعت امیز
philosophistic	سفسطه امیز
praiseful	ستایش امیز
sportiveŠetc	شوخی امیز
supplicatory	التماس امیز
tolerantly	مدارا امیز
tragical	مصیبت امیز
traitorous	خیانت امیز
vexatious	رنجش امیز
vindicative	حمایت امیز
vituperatory	سرزنش امیز
vituperatory	توبیخ امیز
sophistic	سفسطه امیز
prankful	شوخی امیز
preachy	موعظه امیز
procrastinatory	طفره امیز
protreptic	موعظه امیز
recommendatory	توصیه امیز
reconciliatory	مصالحه امیز
reprehensive	ملامت امیز
revelatory	مکاشفه امیز
riskful	مخاطره امیز
smoothe	تعارف امیز
wailful	تاثر امیز
impetrative	لابه امیز
contrarious	مخالفت امیز
elusory	طفره امیز
encomiastic	ستایش امیز
eulogistic	ستایش امیز
exaggeratedly	بطوراغراق امیز
exaggerative	اغراق امیز
exaggeratory	اغراق امیز
excomminucative	تکفیر امیز
exculpatory	تبرئه امیز
excusatory	پوزش امیز
execratory	لعنت امیز
doxological	ستایش امیز
domineeringly	بطورتحکم امیز
corruptive	فساد امیز
criminative	تهمت امیز
inculpatory	تهمت امیز
curmudgeonly	خست امیز
damnatory	لعنت امیز
maledictory	لعنت امیز
disapprobatory	تقبیح امیز
disapprobatory	مذمت امیز
disdianful	اهانت امیز
dissipative	اسراف امیز