Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
pier
اسکله ستون
piers
اسکله ستون
Other Matches
hard beach
قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
moving pivot
نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
pilaster
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
Composite Order
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
herma
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
pilaster
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
blocked
[ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
baluster
ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
eustyle
[دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
columna rostrata
[ستون های توسکانی با پایه ستون]
rudder post
ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
there is many a slip between the cup and the lip
<proverb>
از این ستون به آن ستون فرج است
cells
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cell
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
from pillar to post
از این ستون بان ستون
band of shaft
[چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
tabulates
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulate
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
angle-leaf
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
pace setter
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march outpost
نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
pace-setter
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
cadre strength column
ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
trail formation
ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
dock
اسکله
jetty
اسکله
jetties
اسکله
landing
اسکله
landings
اسکله
waterfront
اسکله
waterfronts
اسکله
quay
اسکله
quays
اسکله
pier
اسکله
docked
اسکله
docks
اسکله
berth
اسکله
berthed
اسکله
berthing
اسکله
berths
اسکله
piers
اسکله
beach
اسکله
beached
اسکله
wharf
اسکله
wharfs
اسکله
beaches
اسکله
wharves
اسکله
piled
ستون ستون لنگرگاه
pile
ستون ستون لنگرگاه
discharging wharf
اسکله تخلیه
wharfinger
اسکله دار
wharfmaster
رئیس اسکله
pontoon
اسکله شناور
wharves
اسکله ابی
eolith
اسکله سنگی
charging wharf
اسکله بارگیری
landing place
فرودگاه اسکله
dockage
هزینه اسکله
beach capacity
فرفیت اسکله
charging berth
اسکله بارگیری
berthage
عوارض اسکله
beach patrol
نگهبان اسکله
discharging berth
اسکله تخلیه
beachy
اسکله دار
longshoremen
کارگر اسکله
jetty
اسکله کرپی
jetty
اسکله بندر
jetties
اسکله کرپی
jetties
اسکله بندر
pontoons
اسکله شناور
wharf
اسکله ابی
wharfs
اسکله ابی
longshoreman
کارگر اسکله
line haul
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
beach exit
محل خروجی اسکله
beach diagram
طرح نمودار اسکله
landing ship dock
اسکله فرود اب خاکی
leave the jetty
جدا شدن از اسکله
beach flag
پرچم شاخص اسکله
cargo whip
طناب بوم اسکله
seafronts
اسکله کنار دریا
seafront
اسکله کنار دریا
bubble cap plate column
ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
socle
پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
acentrous
فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
To dock . To berth.
پهلو گرفتن (کشتی در اسکله )
roustabout
کارگر اسکله یا بندر گاه
alongside
پهلوی اسکله در کنار در طول
clearance capacity
فرفیت تخلیه بار اسکله
save all
توربندی بین ناو و اسکله
sea island terminal
باراندازیا اسکله روی دریا
spur shore
دفرای شناور الواراتصال ناو به اسکله
wharfinger
مامور اسکله یا برانداز رئیس لنگرگاه
the p was used as a promenade
ان اسکله گردش گاه مردم است
beach unit
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
beach organization
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
wharf
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
layig up position
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
wharves
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharfs
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
beach master
افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
wharfage
استفاده ازاسکله وبارانداز و تاسیسات وابسته به اسکله یالنگرگاه
orphaned
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphan
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
graving dock
اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
navigation head
بارانداز کنار اسکله دریایی محل مبادله بار کشتیها دراسکله
barbette
ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
bubble tray column
ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
beach gear
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
beach party
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
berthing capacity
فرفیت تخلیه بار لنگرگاه فرفیت اسکله
jambs
ستون
pile
ستون
overhead
سر ستون
pile
ستون پل
pillar
ستون
hypophyge
پا ستون
piled
ستون
stanchion
ستون
pillars
ستون
shafts
ستون
jamb
ستون
piled
ستون پل
shaft
ستون
stud
ستون
struts
ستون
indian file
ستون یک
army corpa
ستون
astylar
بی ستون
columns
ستون ها
acroter
پا ستون
filed
ستون
cantilever bridge
ستون پل
file
ستون
column base
ته ستون
column by column
ستون به ستون
columnar
در ستون ها
acroterion
پا ستون
fasciculus gracilis
ستون گل
acroterium
پا ستون
acantha
ستون
indian or single file
ستون یک
strut
ستون
strutted
ستون
column
ستون
staple
ستون
stapled
ستون
stapling
ستون
bar
ستون
beam
ستون
pier
ستون
plinth
ته ستون
single file
ستون یک
columns
ستون
piers
ستون
posts
ستون
posted
ستون
single file
به ستون یک
post-
ستون
column
ستون
escape
ستون
bars
ستون
plinths
ته ستون
beams
ستون
post
ستون
harbour dues
حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
single file
یک ردیف ستون
advertising pillar
ستون آگهی
keels
ستون فقرات
half column
نیم ستون
spinal column
ستون فقرات
close column
ستون بسته
debtor
ستون بدهکار
keel
ستون فقرات
spinal column
ستون مهره ها
half column
شبه ستون
spinal columns
ستون فقرات
vertebral column
ستون مهره
air movement column
ستون هوایی
hypostal
ستون دار
absorption column
ستون جذب
hypostyle
ستون دار
colonnades
ستون بندی
rachis
ستون فقرات
spinal columns
ستون مهره ها
colonnade
ستون بندی
fasciculus cuneatus
ستون بورداخ
airmobile column
ستون هوارو
hempel column
ستون همپل
gaine
پایه ستون
bar sight
ستون درجه
baluster
ستون نرده
absorbing column
ستون جذب
columns
ستون نظامی
architrave
گچبری سر ستون
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com