Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
mediastinal emphsema
اسیب رسیدن به قلب و ریه درموقع خروج هوا از ریه
Other Matches
marketing
بررسی روشهای پخش و توزیع کالااز لحظه خروج از کارخانه تا رسیدن به دست مشتری
pathologist
پزشک ویژه گیر اسیب شناسی اسیب شناس
pathologists
پزشک ویژه گیر اسیب شناسی اسیب شناس
in due time
درموقع ه مقر ر
in case of emergency
درموقع تنگ وقت ضرورت
to pass a dividend
سود کسی را درموقع خودندادن
neutral corner
گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
ephemeral stream
رودی که درموقع بارندگی اب در ان جریان دارد
We shall look into the matter in due ( good ) time .
درموقع مناسب باین مطلب رسیدگه خواهد شد
the end sanctifies the means
خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
evacuee
فراری یا پناهندهای که درموقع جنگ محل خودراتخلیه میکند
evacuees
فراری یا پناهندهای که درموقع جنگ محل خودراتخلیه میکند
beats
گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
beat
گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
to come in first
پیش ازهمه رسیدن زودترازهمه رسیدن
to come to a he
باوج رسیدن بمنتهادرجه رسیدن
warehousing system
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
exodus
خروج
emersion
خروج
propulsion
خروج
emission
خروج
emissions
خروج
exhaust
خروج
exhausts
خروج
exits
خروج
prolapsus
خروج
exit
خروج
egress
خروج
egression
خروج
outgo
خروج
leakage or breakage
خروج
inconvenienced
اسیب
inconveniences
اسیب
inconveniencing
اسیب
damage
اسیب
injury
اسیب
what impaired his reputation
وی اسیب زد
teen
اسیب
traumatic
اسیب زا
to escape with life and limb
بی اسیب
harms
اسیب
harming
اسیب
harmed
اسیب
harm
اسیب
lesions
اسیب
lesion
اسیب
torts
اسیب
tort
اسیب
head injury
اسیب سر
inconvenience
اسیب
pathology
اسیب
trauma
اسیب
traumas
اسیب
outlet
مجرای خروج
outlets
مجرای خروج
emission
صدور خروج
prolapse of the uterus
خروج سیبک
emissions
صدور خروج
debouch
راه خروج
debouchment
خروج ازتنگنا
defecation
خروج مدفوع
spermatism
خروج منی
dump valve
شیر خروج
electron affinity
انرژی خروج
emergency exit
در خروج اضطراری
emergency exit
خروج اضطراری
exeat
اجازهء خروج
transpiration
خروج نفوذ
out flow of capital
خروج سرمایه
ejaculated
خروج منی
spurts
خروج ناگهانی
ejaculates
خروج منی
spurted
خروج ناگهانی
spurt
خروج ناگهانی
spurting
خروج ناگهانی
ejaculating
خروج منی
angle of emergence
زاویه خروج
work function
انرژی خروج
blow out
خروج ناگهانی
capital outflow
خروج سرمایه
ejaculate
خروج منی
exit point
نقطه خروج
eccentricities
خروج از مرکزیت
ingress and egress
دخول و خروج
eccentricities
خروج از مرکز
eccentricity
خروج از مرکز
order off the field
حکم خروج
order off
حکم خروج
eccentricity
خروج از مرکزیت
log off
خروج از سیستم
exhaust velosity
سرعت خروج
log out
خروج از سیستم
exhaust valve
شیر خروج
outage
راه خروج
logout
خروج از سیستم
outages
راه خروج
light spill
خروج نور
marred
اسیب رساندن
harms
اسیب رساندن
marring
اسیب زدن
impairing
اسیب زدن
harmed
اسیب رساندن
traumatism
اسیب دیدگی
tennis elbow
اسیب ارنج
traumatic experience
تجربه اسیب زا
impairs
اسیب زدن
traumatophobia
اسیب هراسی
harming
اسیب رساندن
mar
اسیب زدن
marred
اسیب زدن
marring
اسیب رساندن
impair
اسیب زدن
injure
اسیب زدن
injures
اسیب زدن
pathology
اسیب شناسی
injuring
اسیب زدن
injurious
اسیب رسان
deleterious
اسیب رسان
pathological
اسیب شناختی
harm
اسیب رساندن
invulnerability
اسیب ناپذیری
vulnerability
اسیب پذیری
vulnerable
اسیب پذیر
birth injury
اسیب تولد
brain damage
اسیب مغزی
brain injury
اسیب مغزی
out of harm's way
دوراز اسیب
injury
اسیب خسارت
break down
اسیب دیدن
impaired
اسیب زدن
endamage
اسیب رساندن
damage control
اسیب گیری
pathologist
اسیب شناس
pathologists
اسیب شناس
psychic trauma
اسیب روانی
it injured his hands
بدستهایش اسیب زد
mar
اسیب رساندن
damage
اسیب دیدن
cripple
اسیب دیدن
crippled
اسیب دیدن
cripples
اسیب دیدن
i hurt my self
اسیب دیدم
crippling
اسیب دیدن
nobbeing
اسیب رسان
damaging
اسیب اور
harmavoidance
اسیب گریزی
eccentricity of the load
خروج از مرکزیت بار
Where is the emergency exit?
در خروج اضطراری کجاست؟
out flow of labor
خروج نیروی کار
eccentricity
گریز یا خروج از مرکز
gas tight
مانع خروج گاز
eccentricities
گریز یا خروج از مرکز
outer work function
انرژی خروج بیرونی
inner work function
انرژی خروج درونی
freedom of entry and exit
ازادی ورود و خروج
fifo
خروج به ترتیب ورود
shell
برنامه خروج موقت
primer leak
خروج گازاز ته چاشنی
exhausts
خروج گاز یابخار
exophthalmos
خروج تخم چشم
exhaust
خروج گاز یابخار
exhaust
تخلیه کردن خروج
steam tight
مانع خروج بخار
exhausts
تخلیه کردن خروج
clearance outwards
مجوز خروج کشتی
clearing outwards
اعلامیه خروج کشتی
infinite
حلقهای که خروج ندارد.
shelling
برنامه خروج موقت
undoubling
خروج از دوبلگی شطرنج
shells
برنامه خروج موقت
suffering economy
اقتصاد اسیب دیده
obs
نشانگان اسیب مغزی
irreversible damage
اسیب جبران ناپذیر
it will injure his prestige
به حیثیت او لطمه یا اسیب زد
injured muscle
عضله اسیب دیده
i hurt my finger
انگشتم اسیب دید
he was proof against harm
اسیب بردار نبود
social pathology
اسیب شناسی اجتماعی
psychopathology
اسیب شناسی روانی
psychopathologist
اسیب شناس روانی
organic brain syndrome
نشانگان اسیب مغزی
delusion of persecution
هذیان گزند و اسیب
persecution delusion
هذیان گزند و اسیب
damage control party
گروه اسیب گیر
pathologic
وابسته به اسیب شناسی
damage density
چگالی اسیب رسانی
vulnerability
قابلیت اسیب پذیری
cauliflowr ear
گوش اسیب دیده
brain injured
اسیب دیده مغزی
damaged shipments
کالاهای اسیب دیده
graphopathology
اسیب شناسی خط شناختی
adventitious deafness
ناشنوایی اسیب زاد
neuropathologist
اسیب شناس اعصاب
hurting
خسارت رساندن اسیب
vulnerable area
منطقه اسیب پذیر
vulnerable
درمعرض اسیب در معرض
mar
صدمه زدن اسیب
marred
صدمه زدن اسیب
marring
صدمه زدن اسیب
hurt
اسیب زدن به ازردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com