English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
mediastinal emphsema اسیب رسیدن به قلب و ریه درموقع خروج هوا از ریه
Other Matches
marketing بررسی روشهای پخش و توزیع کالااز لحظه خروج از کارخانه تا رسیدن به دست مشتری
pathologist پزشک ویژه گیر اسیب شناسی اسیب شناس
pathologists پزشک ویژه گیر اسیب شناسی اسیب شناس
in due time درموقع ه مقر ر
in case of emergency درموقع تنگ وقت ضرورت
to pass a dividend سود کسی را درموقع خودندادن
neutral corner گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
ephemeral stream رودی که درموقع بارندگی اب در ان جریان دارد
We shall look into the matter in due ( good ) time . درموقع مناسب باین مطلب رسیدگه خواهد شد
the end sanctifies the means خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
evacuee فراری یا پناهندهای که درموقع جنگ محل خودراتخلیه میکند
evacuees فراری یا پناهندهای که درموقع جنگ محل خودراتخلیه میکند
beats گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
beat گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
to come in first پیش ازهمه رسیدن زودترازهمه رسیدن
to come to a he باوج رسیدن بمنتهادرجه رسیدن
warehousing system روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
exodus خروج
emersion خروج
propulsion خروج
emission خروج
emissions خروج
exhaust خروج
exhausts خروج
exits خروج
prolapsus خروج
exit خروج
egress خروج
egression خروج
outgo خروج
leakage or breakage خروج
inconvenienced اسیب
inconveniences اسیب
inconveniencing اسیب
damage اسیب
injury اسیب
what impaired his reputation وی اسیب زد
teen اسیب
traumatic اسیب زا
to escape with life and limb بی اسیب
harms اسیب
harming اسیب
harmed اسیب
harm اسیب
lesions اسیب
lesion اسیب
torts اسیب
tort اسیب
head injury اسیب سر
inconvenience اسیب
pathology اسیب
trauma اسیب
traumas اسیب
outlet مجرای خروج
outlets مجرای خروج
emission صدور خروج
prolapse of the uterus خروج سیبک
emissions صدور خروج
debouch راه خروج
debouchment خروج ازتنگنا
defecation خروج مدفوع
spermatism خروج منی
dump valve شیر خروج
electron affinity انرژی خروج
emergency exit در خروج اضطراری
emergency exit خروج اضطراری
exeat اجازهء خروج
transpiration خروج نفوذ
out flow of capital خروج سرمایه
ejaculated خروج منی
spurts خروج ناگهانی
ejaculates خروج منی
spurted خروج ناگهانی
spurt خروج ناگهانی
spurting خروج ناگهانی
ejaculating خروج منی
angle of emergence زاویه خروج
work function انرژی خروج
blow out خروج ناگهانی
capital outflow خروج سرمایه
ejaculate خروج منی
exit point نقطه خروج
eccentricities خروج از مرکزیت
ingress and egress دخول و خروج
eccentricities خروج از مرکز
eccentricity خروج از مرکز
order off the field حکم خروج
order off حکم خروج
eccentricity خروج از مرکزیت
log off خروج از سیستم
exhaust velosity سرعت خروج
log out خروج از سیستم
exhaust valve شیر خروج
outage راه خروج
logout خروج از سیستم
outages راه خروج
light spill خروج نور
marred اسیب رساندن
harms اسیب رساندن
marring اسیب زدن
impairing اسیب زدن
harmed اسیب رساندن
traumatism اسیب دیدگی
tennis elbow اسیب ارنج
traumatic experience تجربه اسیب زا
impairs اسیب زدن
traumatophobia اسیب هراسی
harming اسیب رساندن
mar اسیب زدن
marred اسیب زدن
marring اسیب رساندن
impair اسیب زدن
injure اسیب زدن
injures اسیب زدن
pathology اسیب شناسی
injuring اسیب زدن
injurious اسیب رسان
deleterious اسیب رسان
pathological اسیب شناختی
harm اسیب رساندن
invulnerability اسیب ناپذیری
vulnerability اسیب پذیری
vulnerable اسیب پذیر
birth injury اسیب تولد
brain damage اسیب مغزی
brain injury اسیب مغزی
out of harm's way دوراز اسیب
injury اسیب خسارت
break down اسیب دیدن
impaired اسیب زدن
endamage اسیب رساندن
damage control اسیب گیری
pathologist اسیب شناس
pathologists اسیب شناس
psychic trauma اسیب روانی
it injured his hands بدستهایش اسیب زد
mar اسیب رساندن
damage اسیب دیدن
cripple اسیب دیدن
crippled اسیب دیدن
cripples اسیب دیدن
i hurt my self اسیب دیدم
crippling اسیب دیدن
nobbeing اسیب رسان
damaging اسیب اور
harmavoidance اسیب گریزی
eccentricity of the load خروج از مرکزیت بار
Where is the emergency exit? در خروج اضطراری کجاست؟
out flow of labor خروج نیروی کار
eccentricity گریز یا خروج از مرکز
gas tight مانع خروج گاز
eccentricities گریز یا خروج از مرکز
outer work function انرژی خروج بیرونی
inner work function انرژی خروج درونی
freedom of entry and exit ازادی ورود و خروج
fifo خروج به ترتیب ورود
shell برنامه خروج موقت
primer leak خروج گازاز ته چاشنی
exhausts خروج گاز یابخار
exophthalmos خروج تخم چشم
exhaust خروج گاز یابخار
exhaust تخلیه کردن خروج
steam tight مانع خروج بخار
exhausts تخلیه کردن خروج
clearance outwards مجوز خروج کشتی
clearing outwards اعلامیه خروج کشتی
infinite حلقهای که خروج ندارد.
shelling برنامه خروج موقت
undoubling خروج از دوبلگی شطرنج
shells برنامه خروج موقت
suffering economy اقتصاد اسیب دیده
obs نشانگان اسیب مغزی
irreversible damage اسیب جبران ناپذیر
it will injure his prestige به حیثیت او لطمه یا اسیب زد
injured muscle عضله اسیب دیده
i hurt my finger انگشتم اسیب دید
he was proof against harm اسیب بردار نبود
social pathology اسیب شناسی اجتماعی
psychopathology اسیب شناسی روانی
psychopathologist اسیب شناس روانی
organic brain syndrome نشانگان اسیب مغزی
delusion of persecution هذیان گزند و اسیب
persecution delusion هذیان گزند و اسیب
damage control party گروه اسیب گیر
pathologic وابسته به اسیب شناسی
damage density چگالی اسیب رسانی
vulnerability قابلیت اسیب پذیری
cauliflowr ear گوش اسیب دیده
brain injured اسیب دیده مغزی
damaged shipments کالاهای اسیب دیده
graphopathology اسیب شناسی خط شناختی
adventitious deafness ناشنوایی اسیب زاد
neuropathologist اسیب شناس اعصاب
hurting خسارت رساندن اسیب
vulnerable area منطقه اسیب پذیر
vulnerable درمعرض اسیب در معرض
mar صدمه زدن اسیب
marred صدمه زدن اسیب
marring صدمه زدن اسیب
hurt اسیب زدن به ازردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com