Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 244 (11 milliseconds)
English
Persian
trip
اشتباه
tripped
اشتباه
trips
اشتباه
fumble
اشتباه
fumbled
اشتباه
fumbles
اشتباه
error
اشتباه
errors
اشتباه
goof
اشتباه
goofed
اشتباه
goofing
اشتباه
goofs
اشتباه
flounder
اشتباه
floundered
اشتباه
floundering
اشتباه
flounders
اشتباه
fallacies
اشتباه
fallacy
اشتباه
fault
اشتباه
faulted
اشتباه
faults
اشتباه
wrong
اشتباه
wronging
اشتباه
wrongs
اشتباه
mistake
اشتباه
mistakes
اشتباه
mistaking
اشتباه
mix up
اشتباه
mix-up
اشتباه
mix-ups
اشتباه
discrepancy
اشتباه
barratry
اشتباه
errancy
اشتباه
incorrectness
اشتباه
jeofail
اشتباه
lap sus
اشتباه
mistakenness
اشتباه
snafu
اشتباه
to put one in the wrong
اشتباه
clanger
اشتباه
faux pas
اشتباه
to read wrong
اشتباه
[ی]
خواندن
in error
<adj.>
اشتباه
false
<adj.>
اشتباه
Other Matches
range error
اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
glitches
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place
<idiom>
درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
I consider that a mistake.
[I regard that as a mistake.]
این به نظر من اشتباه است.
[این را من اشتباه بحساب می آورم.]
datum error
اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
inerrant
بی اشتباه
overseen
در اشتباه
by mistake
<adv.>
بطور اشتباه
by a mistake
<adv.>
بطور اشتباه
incorrectly
<adv.>
بصورت اشتباه
as a result of a mistake
<adv.>
بطور اشتباه
computational
اشتباه در محاسبه
by accident
<adv.>
بطور اشتباه
dead shot
تیر اشتباه
deflection error
اشتباه سمتی
phonily
<adv.>
بصورت اشتباه
wrongly
<adv.>
بصورت اشتباه
flub
اشتباه احمقانه
bungler
اشتباه کار
dispersion error
اشتباه پراکندگی
delivery error
اشتباه در تیراندازی
deflection error
اشتباه سمت
deflection error
اشتباه انحراف
inadvertently
<adv.>
بطور اشتباه
boo boo
اشتباه کاری
by a mistake
<adv.>
بصورت اشتباه
as a result of a mistake
<adv.>
بصورت اشتباه
by accident
<adv.>
بصورت اشتباه
inadvertently
<adv.>
بصورت اشتباه
mistaken
اشتباه کرده
spuriously
<adv.>
بصورت اشتباه
by mistake
<adv.>
بصورت اشتباه
unintentionally
<adv.>
بطور اشتباه
boner
اشتباه مضحک
unintentionally
<adv.>
بصورت اشتباه
blunderingly
ازروی اشتباه
blooper
اشتباه احمقانه
spuriously
<adv.>
بطور اشتباه
absolute error
اشتباه مطلق
unmistakable
خالی از اشتباه
make a mistake
<idiom>
اشتباه کردن
trip up
<idiom>
اشتباه کردن
off the beam
<idiom>
اشتباه ،خطا
I made a mistake . I was wrong.
من اشتباه کردم
you are mistaken
در اشتباه هستید
to set
از اشتباه دراوردن
to put wise
از اشتباه دراوردن
to make an error
اشتباه کردن
to make a mistake
اشتباه کردن
slip of the tongue
<idiom>
اشتباه لپی
typo
اشتباه تایپی
to goof up
[American E]
اشتباه کردن
falsely
<adv.>
بطور اشتباه
faultily
<adv.>
بطور اشتباه
systematic error
اشتباه سیستماتیک
syntax error
اشتباه ترکیبی
mistake of law
اشتباه حکمی
mistake of fact
اشتباه موضوعی
mistakable
قابل اشتباه
misstep
اشتباه درقضاوت
misplay
بازی اشتباه
misguidely
از روی اشتباه
miscue
اشتباه کردن
mils trip
اشتباه میلیمی
metachronism
اشتباه تاریخی
malentendu
اشتباه فهمیدن
lapsus memoriac
اشتباه یا لغزش
mistaken party
اشتباه کننده
faultily
<adv.>
بصورت اشتباه
falsely
<adv.>
بصورت اشتباه
professional misconduct
اشتباه حرفهای
probable error
اشتباه احتمالی
peccant
اشتباه کار
parachronism
اشتباه تاریخی
miswrite
اشتباه نوشتن
incorrectly
<adv.>
بطور اشتباه
typing error
اشتباه تایپی
phonily
<adv.>
بطور اشتباه
wrongly
<adv.>
بطور اشتباه
mistakenness
در اشتباه بودن
lapsus linguac
اشتباه لپی
misconstrue
اشتباه کردن
oversights
اشتباه نظری
fumbles
اشتباه کردن
fumbled
اشتباه کردن
fumble
اشتباه کردن
goof
اشتباه کردن
blunder
اشتباه بزرگ
blunder
اشتباه لپی
blunder
اشتباه کردن
peccadillo
اشتباه کوچک
blundered
اشتباه بزرگ
peccadilloes
اشتباه کوچک
peccadillos
اشتباه کوچک
blundered
اشتباه لپی
misconstrued
اشتباه کردن
blundered
اشتباه کردن
blundering
اشتباه بزرگ
oversight
اشتباه نظری
miscalculations
محاسبه اشتباه
bunglers
اشتباه کار
bedlam
اشتباه شدید
misconstrues
اشتباه کردن
misconstruing
اشتباه کردن
blame
اشتباه گناه
blamed
اشتباه گناه
unerring
اشتباه نشدنی
misprints
اشتباه چاپی
misprint
اشتباه چاپی
disabuse
از اشتباه دراوردن
disabused
از اشتباه دراوردن
blames
اشتباه گناه
blaming
اشتباه گناه
disabuses
از اشتباه دراوردن
disabusing
از اشتباه دراوردن
bloomer
اشتباه احمقانه
miscalculation
محاسبه اشتباه
slips
اشتباه کردن
goofing
اشتباه کردن
slip-up
اشتباه کردن
slipped
اشتباه لیزی
inaccuracy
خطا یا اشتباه
faulted
تقصیر اشتباه
slip-ups
اشتباه کردن
miscarriages of justice
اشتباه قضایی
blunders
اشتباه لپی
slip up
اشتباه کردن
inaccuracy
اشتباه غلط
fallible
اشتباه کننده
slip
اشتباه لیزی
inaccuracies
خطا یا اشتباه
inaccuracies
اشتباه غلط
miscarriage of justice
اشتباه قضایی
goofed
اشتباه کردن
faults
تقصیر اشتباه
goofs
اشتباه کردن
blunders
اشتباه بزرگ
mistake
اشتباه کردن
slipped
اشتباه کردن
blundering
اشتباه لپی
slips
اشتباه لیزی
fault
تقصیر اشتباه
mistaking
اشتباه کردن
slip
اشتباه کردن
mistakes
اشتباه کردن
blundering
اشتباه کردن
mistook
اشتباه کردن
blunders
اشتباه کردن
erroneous
غلط اشتباه
you are written
شما اشتباه کردید
confuse
باهم اشتباه کردن
confuses
باهم اشتباه کردن
goofier
مخبط اشتباه کار
goofiest
مخبط اشتباه کار
unequivocal
صریح اشتباه نشدنی
you are mistaken
اشتباه کرده اید
goofy
مخبط اشتباه کار
Slip of the tongue (pen).
اشتباه لفظی (نگارشی )
to stumble in one's speech
درسخنرانی اشتباه کردن
vertical probable error
اشتباه احتمالی قائم
slip
اشتباه در نقشه خوانی
bet on the wrong horse
<idiom>
قضاوت اشتباه درموردچیزی
miscalculating
اشتباه محاسبه کردن
miscalculating
اشتباه حساب کردن
miscalculates
اشتباه محاسبه کردن
miscalculates
اشتباه حساب کردن
miscalculated
اشتباه محاسبه کردن
miscalculated
اشتباه حساب کردن
huge blunder
اشتباه خیلی بزرگ
miscalculate
اشتباه حساب کردن
gaffe
اشتباه در گفتار یاکردار
huge mistake
اشتباه خیلی بزرگ
see the light
<idiom>
متوجه اشتباه شدن
gaffes
اشتباه در گفتار یاکردار
in the wrong
<idiom>
اشتباه ،درستی حقیقت
make up for something
<idiom>
جبران خطا یا اشتباه
mix-up
<idiom>
اشتباه ،گیج وسردرگمی
unequivocally
صریح اشتباه نشدنی
miscalculate
اشتباه محاسبه کردن
horizontal error
اشتباه بردی و سمتی
to believe wrong
اشتباه گمان کردن
errata sheet
برگ تصحیح اشتباه
misthink
اشتباه فکر کردن
blundered
اشتباه فاحش در شطرنج
gaingiving
سوء تفاهم اشتباه
misstep
قدم اشتباه وغلط
misreport
اشتباه گزارش دادن
bobbles
اشتباه کاری لغزش
bobbles
پی درپی اشتباه کردن
gross negligence
اشتباه دقت کلی
bobble
اشتباه کاری لغزش
blunder
اشتباه فاحش در شطرنج
bobble
پی درپی اشتباه کردن
perfectly
بدون اشتباه یا درست
inerrancy
فاقد غلط و اشتباه
blundering
اشتباه فاحش در شطرنج
blunders
اشتباه فاحش در شطرنج
mistake
درست نفهمیدن اشتباه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com