English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (6 milliseconds)
English Persian
to suck eggs اشخاص ازموده ترازخودراپنددادن
Other Matches
practical ازموده
tried ازموده
practicals ازموده
he knows the world ازموده است
an old salt شخص ازموده
landsman ملوان نا ازموده
tried ازموده شده
fledgeling ادم نا ازموده
school miss دخترکم رو یانا ازموده
phonoscope التی که بدان سیمهای ادوات موسیقی ازموده میشوند
green چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
greenest چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
person perception ادراک اشخاص
omnium gatherum مجموعه اشخاص
knowledge of persons شناسایی اشخاص
great persons اشخاص بزرگ
natural persons اشخاص طبیعی
many persons خیلی اشخاص
many people خیلی اشخاص
artificial persons اشخاص حقوقی
many a man بسا اشخاص
displaced persons اشخاص پناهنده
few men اشخاص کمی
personas اشخاص یک کتاب
so many menŠso many minds هر چه اشخاص بیشتر
these people این اشخاص
persona اشخاص یک کتاب
personae اشخاص یک کتاب
criss-crosses امضای اشخاص بیسواد
criss-crossing امضای اشخاص بیسواد
play off <idiom> رفتار مختلف با اشخاص
panel صورت اسامی اشخاص
through the grapevine <idiom> از اشخاص دیگری پرسیدن
panels صورت اسامی اشخاص
inter alia میان اشخاص دیگر
offences against persons جرائم بر علیه اشخاص
blacklists صورت اشخاص بدحساب
blacklisted صورت اشخاص بدحساب
blacklist صورت اشخاص بدحساب
blacklisting صورت اشخاص بدحساب
withindoors اشخاص داخل منزل
criss-cross امضای اشخاص بیسواد
criss-crossed امضای اشخاص بیسواد
dog paddle شنای اشخاص مبتدی
adhominem حمله یا اعتراض به اشخاص
sucker list <idiom> لیستی از اشخاص ساده لوح
high-powered مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
interested parties اشخاص ذی نفع یا علاقه مند
subjects of international law اشخاص حقوق بین الملل
he is not of that type ازان قبیل اشخاص نیست
lonely hearts اشخاص مجرد و خواهان مصاحب
common touch استعدادایجاد حس همدردی وتعاون در اشخاص
intelligentsia اشخاص با هوش و خردمند طبقه روشنفکر
dais سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته
One must not judge by appearances . بظاهر اشخاص نباید قضاوت کرد
apportionment تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
round up جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
mixed laws قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
damage صدمهای که به اشیا ونه اشخاص وارد شود
get one's own way <idiom> اجبار اشخاص برای انجام هر کاری که تو میخواهی
anachronisms اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
covenantor اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری
anachronism اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
acidosis فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
camp follower اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
bouncers ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
bouncer ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
personals بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
infant در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
camp followers اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
credit union موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
infants در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
governesses زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
governess زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
character actors هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
character actor هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
vampire روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
talent scout کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
talent scouts کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
vampires روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
restrict محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restricts محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restricting محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
feather-bedding مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather bedding مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
ether مایع سبکی که ازتقطیر الکل و جوهرگوگردبدست میایدو برای بیهوش کردن اشخاص بکارمی رود
utilitarianism بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
parting salute سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
pork barrel برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com