Dictiornary-Farsi | اشعه فعال | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
actinic rays	اشعه فعال


Other Matches

gun	منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
guns	منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
deflection	هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
deflections	هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
active	هدف فعال خط مشی فعال
non interlaced	سیستمی که اشعه الکترون تصویر هر خط صفحه نمایش را یک بار اسکن میکند در حین هر سیکل تنظیم . این اشعه یک اسکن نمایش در هر خط انجام میدهد
radiolucency	درجه نفوذ اشعه مجهول نفوذ پذیری اشعه مجهول
deflects	یا اشعه
ray	اشعه
rays	اشعه ها
deflect	یا اشعه
deflected	یا اشعه
deflecting	یا اشعه
radiation	اشعه
rays of light	اشعه نور
X-raying	اشعه ایکس
reseau	اخراج اشعه
roentgen ray	اشعه مجهول
roentgen rays	اشعه رنتگن
silvery rays	اشعه نقرهای
cathode rays	اشعه کاتدی
gamma ray	اشعه گاما
cathode ray oscillograph	اشعه کاتدیک
canal rays	اشعه مجرایی
X-rayed	اشعه رونتگن
X-ray	اشعه رونتگن
electron ray	اشعه الکترونی
electronic beam	اشعه ی الکترونیکی
deflection defocusing	پریشانی اشعه
electron beam	اشعه الکترون
gamma radiation	اشعه گاما
X-ray	اشعه ایکس
cosmicray	اشعه کیهانی
lasers	اشعه لیزر
ion beam	اشعه یونی
laser	اشعه لیزر
X-rayed	اشعه ایکس
microwave radiation	اشعه میکروموجی
X-rays	اشعه ایکس
ray	اشعه تابشی
electron beam	اشعه الکترونی
xrays	اشعه ایکس
flashbacks	بازتاب اشعه
beam width	پهنای اشعه
x ray beam	اشعه رونتگن
beta radiation	اشعه بتا
flashback	بازتاب اشعه
alpha rays	اشعه الفا
x rays	اشعه ایکس
gamma rays	اشعه گاما
beta rays	اشعه بتا
cosmic rays	اشعه کیهانی
x ray	اشعه ایکس
beam cutoff	قطع اشعه
gamma	اشعه گاما
gammas	اشعه گاما
alpha rediation	اشعه الفا
ultraviolet ray	اشعه فرابنفش
xrays	اشعه مجهول
X-raying	اشعه رونتگن
x radiation	اشعه ایکس
x ray	اشعه مجهول
radiation sickness	بیماری اشعه
beta ray	اشعه بتا
infrared ray	اشعه فرو سرخ
electron beam cutting	برش با اشعه الکترونی
electron beam generator	مولد اشعه الکترونی
welding by electron beam	جوشکاری با اشعه الکترونی
density of an ion beam	چگالی اشعه یونی
electron ray tube	لامپ اشعه کاتدیک
density of an electron beam	چگالی اشعه الکترونی
cathode ray oscilloscope	اسیلوسکوپ اشعه کاتدی
crookes tube	لامپ اشعه ایکس
crt	لامپ با اشعه کاتدی
black body radiation	اشعه جسم سیاه
blue beam magnet	مغناطیس اشعه ابی
ultrared	انطرف اشعه قرمز
cathode pay tube	لامپ با اشعه کاتدی
x radiation	تشعشع اشعه مجهول
cathode ray tude	لوله اشعه کاتدی
cosecant squared beam	اشعه با مربع کوسکانت
searchlights	اشعه نور افکن
searchlight	اشعه نور افکن
electron beam welding	جوشکاری با اشعه الکترونی
roentgenography	پرتونگاری با اشعه ایکس
x ray equipment	تجهیزات اشعه رونتگن
x ray source	منبع اشعه رونتگن
red, green, blue	سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
x ray therapy	درمان با اشعه مجهول
phosphor	معمولا اشعه الکترونی
ultraviolet	اشعه مادون بنفش
active cell	سل فعال
efective	فعال
energetic	فعال
astir	فعال
snell	فعال
strenuous	فعال
smacker	فعال
operational	فعال
upping	فعال
sthenic	فعال
upped	فعال
light footed	فعال
light foot	فعال
up	فعال
smacking	فعال
commissioned <adj.>	فعال
go-ahead	فعال
active	فعال
beam current at a specified point	شدت اشعه الکترونی در یک نقطه
radiograms	عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
tannage	قهوهای در اثر اشعه افتاب
radiogram	عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
infrared	وابسته به اشعه مادون قرمز
back azimuth method	گرای معکوس در اخراج اشعه
cathode ray oscilloscope	نوسان نمای اشعه کاتدی
expose	درمعرض اشعه قرار دادن
emissivity	قابلیت تشعشع یا ارسال اشعه
exposes	درمعرض اشعه قرار دادن
exposing	درمعرض اشعه قرار دادن
insolation	در مقابل اشعه افتاب قراردادن
roentgenoscopy	معاینه بوسیله اشعه مجهول
electron beam focusing	تمرکز دهی اشعه الکترونی
cycle stock	موجودی فعال
active device	دستگاه فعال
active element	عنصر فعال
active force	نیروی فعال
active index	شاخص فعال
active index	ایندکس فعال
enthalpy	حرارت فعال
active hydrogen	هیدروژن فعال
active file	فایل فعال
active file	پرونده فعال
active centers	مراکز فعال
active center	مرکز فعال
activation barrier	سد فعال سازی
activator	فعال ساز
active absorption	جذب فعال
active aircraft	هواپیمای فعال
active analysis	تحلیل فعال
active area	ناحیه فعال
active avoidance	اجتناب فعال
active balance	مانده فعال
active carbon	کربن فعال
active cell	سلول فعال
active installation	تاسیسات فعال
active installation	قسمت فعال
hot money	پول فعال
activate	فعال کردن
adrenergic	فعال شونده
whip up <idiom>	فعال کردن
come alive <idiom>	فعال ماندن
operating personnel	پرسنل فعال
optically active	فعال نوری
out of action	غیر فعال
semiactive	نیمه فعال
spiritous	فعال زنده
trig	فعال سرحال
actuator	فعال کننده
actual output	بازداده فعال
active lines	خطهای فعال
active mine	مین فعال
active program	برنامه فعال
active site	محل فعال
active site	موضع فعال
active sonar	سونار فعال
active sonar	ردیاب فعال
active stock	موجودی فعال
active therapy	درمان فعال
active vocabulary	واژگان فعال
active window	پنجره فعال
spirituous	فعال سرزنده
activate	فعال کردن
acting	فعال کاری
active	فعال کنشی
passives	غیر فعال
passive	غیر فعال
inactive	غیر فعال
activating	فعال کردن
activates	فعال کردن
activated	فعال کردن
activate	فعال کردن
kinetic energy	نیروی فعال
activation	فعال سازی
activation	فعال کردن
isodose	دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
ultraviolet ray	اشعه ماوراء بنفش پرتو فرابنفش
core	وسیله تبدیل اشعه به انرژی الکتریکی
thermal imagery	عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
luminous energy	نیرویی که تبدیل به اشعه نورانی میشود
beam	مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
permanent magnet centering	تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
permanent magnet focusing	تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
cores	وسیله تبدیل اشعه به انرژی الکتریکی
roentgenize	بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
radiac	کشف اشعه رادیواکتیو و اندازه گیری ان
beams	مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
diathermic	هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
diathermanous	هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
encephalogram	عکس برداری ازمغز با اشعه مجهول

actinic rays

اشعه فعال