English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
kettle of fish اشفتگی اختلال
Other Matches
chaos اشفتگی
agitation اشفتگی
disturbance اشفتگی
strewment اشفتگی
disturbances اشفتگی
turbulence اشفتگی
nonplus اشفتگی
turmoil اشفتگی
hullabaloos اشفتگی
tanglement اشفتگی
hullabaloo اشفتگی
consternation اشفتگی
katzenjammer اشفتگی
deranyement اشفتگی
disorderliness اشفتگی
garboil اشفتگی
derangement اشفتگی
wilderment اشفتگی
perturbations اشفتگی
inquietude اشفتگی
perturation اشفتگی
turbulance اشفتگی
perturbation اشفتگی
tumbles چرخش اشفتگی
tumbled چرخش اشفتگی
perlexedly درحال اشفتگی
over anxiety اشفتگی اضطراب
tumble چرخش اشفتگی
rummage اغتشاش اشفتگی
optical turbulence اشفتگی اپتیکی
rummaging اغتشاش اشفتگی
rummages اغتشاش اشفتگی
rummaged اغتشاش اشفتگی
mental derangement اشفتگی روانی
disorders بی ترتیبی اشفتگی
backward effect اثر اشفتگی
unrest اشفتگی اضطراب
turbulency اشفتگی اغتشاش
disorder بی ترتیبی اشفتگی
topsy turvydom اغتشاش اشفتگی
turbulence اشفتگی اغتشاش
delirium روان اشفتگی
disquietude بی قراری اشفتگی
stickle سراشیب اشفتگی
flutteringly درحال اشفتگی مضطربانه
delirium verborum روان اشفتگی پرگویی
agitation مخلوط کردن اشفتگی
brainstorms اشفتگی فکری موقتی
delirium tremens روان اشفتگی الکلی
brainstorm اشفتگی فکری موقتی
flustration اشفتگی دست پاچگی
anarchical مربوط به اشفتگی اوضاع
sudden ionospheric disturbance اشفتگی ناگهانی یونوسفر
anarchic مربوط به اشفتگی اوضاع
traumatic delirium روان اشفتگی اسیب زاد
upset _ واژگونی واژگون سازی اشفتگی اضطراب
buffet نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
buffets نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
buffeting نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
buffeted نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
paranomia اشفتگی دماغی که نشانه ان عوضی نامیدن چیزها است
neuremia اختلال پی ها
noise اختلال
impairment اختلال
noises اختلال
disorders اختلال
disturbance اختلال
disturbances اختلال
line hit اختلال خط
line noise اختلال
disorder اختلال
tribulation اختلال
derangement اختلال
distribance اختلال
irregularity اختلال
perturbation اختلال
impariment اختلال
perturbations اختلال
tribulations اختلال
factitious disorder اختلال ساختگی
emotional disorder اختلال هیجانی
dystonia اختلال تونوس
time jitter اختلال زمانی
magnetic anomaly اختلال مغناطیسی
emotional disturbance اختلال هیجانی
mental abnormality اختلال مشاعر
dysmenorrhea اختلال قاعدگی
ageusia اختلال چشایی
cyclic disorder اختلال دورهای
developmental disorder اختلال رشدی
convulsive disorder اختلال تشنجی
conduct disorder اختلال رفتاری
clamper برای قط ع اختلال
character disorder اختلال منش
dissociative disorder اختلال گسستی
unsoundness of mind اختلال مشاعیر
background noise اختلال پس زمینه
apselaphesia اختلال بساوشی
lalopathy اختلال گویایی
mental disorder اختلال مشاعیر
unbalances اختلال مشاعر
neuremia اختلال اعصاب
noise immunity مصونیت از اختلال
unbalance اختلال مشاعر
perturbations انحراف اختلال
radar trapping اختلال رادار
organic disorder اختلال عضوی
quantization noise اختلال تدریج
perturbation theory نظریه اختلال
interference اختلال در سیگنال
personality disturbance اختلال شخصیت
perturbation انحراف اختلال
personality disorder اختلال شخصیت
unbalancing اختلال مشاعر
paramnesia اختلال حافظه
sexual disorder اختلال جنسی
thought disorder اختلال فکر
oppositional disorder اختلال نافرمانی
time flutter اختلال زمانی
neurosis اختلال روانی
neurosis اختلال اعصاب
neuroses اختلال روانی
mental defectives اختلال حواس
mental disorder اختلال روانی
psychiatric disorder اختلال روانی
mental disturbance اختلال روانی
dysbulia اختلال اراده
neuroses اختلال اعصاب
dyspepsia اختلال هضم
clear air turbulence اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد
schizoaffective disorder اختلال اسکیزوفرنی عاطفی
font id conflict اختلال شناسایی فونت
shared paranoid disorder اختلال پارانویایی مشترک
organic mental disorder اختلال روانی عضوی
formal thought disorder اختلال صوری فکر
protanomaly اختلال سرخ بینی
somatoform disorder اختلال جسمانی شکل
generalized anxiety disorder اختلال اضطراب فراگیر
somatization disorder اختلال جسمانی کردن
schizophreniform disorder اختلال اسکیزوفرنی شکل
eating disorder اختلال خورد و خوراک
amimia اختلال بیانگری چهره
affective disorders اختلال های عاطفی
acute brain disorder اختلال مغزی حاد
acopia اختلال استنساخ شکل
dyspeptic دارای اختلال هاضمه
transmissions خطای ناشی از اختلال در خط
transmission خطای ناشی از اختلال در خط
maim اختلال یا از کارافتادگی عضوی
maimed اختلال یا از کارافتادگی عضوی
maiming اختلال یا از کارافتادگی عضوی
bipolar affective disorder اختلال عاطفی دو قطبی
pipped اختلال مزاج خال
neurotic دچار اختلال عصبی
dysmetria اختلال حرکتی- تخمینی
dyscrasia اختلال مزاجی یا دماغی
pip اختلال مزاج خال
dysaesthesia اختلال حواس جسمانی
disorderliness اختلال بهم خوردگی
maims اختلال یا از کارافتادگی عضوی
pipping اختلال مزاج خال
deranyement اختلال مرهم زنی
content thought disorder اختلال محتوایی فکر
pips اختلال مزاج خال
paresthesia اختلال حس لمس بصورت خارش
perturbation [terms] آشفته [در نظریه اختلال] [فیزیک]
post traumatic stress disorder اختلال فشار روانی پس اسیبی
radar trapping اختلال پیدا کردن رادار
dystonia اختلال کشیدگی طبیعی عضلانی
relaxation time فاصله زمانی بین از بین بردن اشفتگی و برقراری حالت تعادل
backgrounds اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
unbalances بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
unbalancing بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
background اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
unbalance بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
babble اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babbles اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
schizoid مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
babbled اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
corruption خطاهای داده ناشی از اختلال یاوسایل خراب
signaled اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
noise اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
signal اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
induce اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
noises اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
quantize اختلال در سیگنال ناشی از عدم دقت در حجم فرآیند
signalled اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
inducing اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
disaster dump اختلال در داده یا برنامه ناشی از خطا یامشکل در سیستم
induces اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induced اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
hit دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
noise توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noises توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
hits دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hitting دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
bends بیرون امدن حبابهای گاز ازبافتهای بدن و اختلال درگردش خون
voltages خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود
voltage خیر زمانی دو وسیله که با هم تنظیم می شوند یا به علت اختلال در خط ایجاد میشود
parkinsonism اختلال مزمن عصبی که با سختی عضلات بدن ولرزش مشخص میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com