English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
lucidity اشکاری دوره سلامتی وهوشیاری روشن بینی
Other Matches
clear sightedness روشن بینی
clairvoyance روشن بینی
second sight روشن بینی
perspicuity روشن بینی
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
perspective سعه نظر روشن بینی
perspectives سعه نظر روشن بینی
presentiment عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
presentiments عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
openness اشکاری
obviousness اشکاری
definition اشکاری
definitions اشکاری
exposure اشکاری افشاء
exposures اشکاری افشاء
flagrancy اشکاری رسوایی
flagrance اشکاری رسوایی
self evidence خود اشکاری
indeterminate vowel حرف مصوتی که صدای معین یا اشکاری ندارد
peace سلامتی
CHEERS به سلامتی
recoveries سلامتی
recovery سلامتی
Cheerio! به سلامتی!
Cheers! [British E] به سلامتی!
illumination by diffusion روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
health centre مرکز سلامتی
clean bill of health <idiom> گواهی سلامتی
back on one's feet <idiom> به بهترین سلامتی رسیدن
wellbeing سلامتی و خوشی خوشبختی
health impairing مضر برای سلامتی
to propose a person سلامتی کسیرا گفتن
pug nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
cooling-off periods دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
Watch your health! مواظب سلامتی خودت باش!
She always ignores her health. هیچوقت بفکر سلامتی اش نیست
interregnum فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
valetudinarianism احساس ضعف و سستی وسواس سلامتی
Exercize is good for the health. ورزش برای سلامتی خوب است
valetudinary کسیکه نسبت به سلامتی و تندرستی خودوسواسی است
valetudinarian کسیکه نسبت به سلامتی و تندرستی خودوسواسی است
flashed روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
daylight روز روشن روشن کردن
daylit روز روشن روشن کردن
illuminati روشن ضمیران روشن فکران
septum حفرههای بینی پره بینی
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects. در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
half tone screen صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
vignetting سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
colporteur کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
illuminating چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
illuminates چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminate چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
guided propagation تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
vomer استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
weather forecast پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecasts پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anaglyph عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
anticipated stock losses تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
explains روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explaining روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explained روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explain روشن کردن باتوضیح روشن کردن
predicting interval فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
clear-cut روشن
sharp cut روشن
explicit روشن
alight روشن
diaphanous روشن
brighter روشن
furbisher روشن گر
bright روشن
elucidate روشن
elucidated روشن
clear cut روشن
perspicuous <adj.> روشن
cleaners روشن
shrill روشن
unequivocally روشن
express روشن
expressed روشن
expresses روشن
expressing روشن
unequivocal روشن
clean cut روشن
shrillest روشن
legible روشن
alighted روشن
moonlit روشن
set روشن
alighting روشن
cloudless روشن
sets روشن
lucid روشن
setting up روشن
alights روشن
clean-cut روشن
elucidates روشن
shriller روشن
clears روشن
litten روشن
lighted روشن
vivid روشن
lightest روشن
luculent روشن
eidetic روشن
perspicuous روشن
nitid روشن
eyebright روشن
clear روشن
on/off روشن
clearer روشن
light روشن
transparently روشن
clearest روشن
transparent روشن
fogless روشن
sunnier روشن
definite روشن
sunniest روشن
explicit <adj.> روشن
brightest روشن
on روشن
elucidating روشن
notable <adj.> روشن
sunny روشن
in a good light روشن
distinct <adj.> روشن
inexplicable روشن نکردنی
limpid روشن خالص
to shed light on روشن کردن
documentary photography تصویر روشن
lighting سایه روشن
to come to light روشن شدن
lightest روشن کردن
liberally با فکر روشن
elucidates روشن کردن
clear-sighted روشن بین
lucent روشن وشفاف
fire up روشن کردن
tones سایه روشن
tone سایه روشن
half tone سایه روشن
to clear up روشن کردن
to bring tl light روشن کردن
alive روشن سرزنده
full orbed تمام روشن
lighted روشن کردن
luminescence روشن تابی
pellucid بلورین روشن
emblaze روشن کردن
traffic signal نشانه روشن
to fire up روشن کردن
light روشن کردن
to switch on روشن کردن
to brighten up روشن شدن
clarifying روشن کردن
twilight تاریک و روشن
twilight تاریک روشن
lightish نسبتا روشن
lightsome سبک روشن
clairvoyants روشن بین
clairvoyant روشن بین
lightsome برنگ روشن
mauve ارغوانی روشن
twilight صبح روشن
light and shade سایه روشن
jacinthe نارنجی روشن
keen sighted روشن بین
penumbra سایه روشن
refreshes روشن کردن
refreshed روشن کردن
paris blue جوهرابی روشن
refresh روشن کردن
pale varnish لاک روشن
nacarat قرمز روشن
serene روشن صاف
lumine روشن کردن
igniting روشن کردن
kindle روشن شدن
kindled روشن شدن
kindles روشن شدن
brighten روشن کردن
brightened روشن کردن
brightening روشن کردن
brightens روشن کردن
ignites روشن کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com