English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English Persian
disruptive pattern اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
Other Matches
manifested اشکار اشکار ساختن
manifest اشکار اشکار ساختن
manifesting اشکار اشکار ساختن
manifests اشکار اشکار ساختن
manifestative اشکار سازنده
radar comouflage استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
let out اشکار ساختن
decrypt اشکار ساختن
kithe اشکار ساختن
to make known اشکار ساختن
frequency demodulation اشکار ساختن
known اشکار ساختن
to lay open اشکار ساختن
clattered تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
radar return انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
radar prediction بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
blip نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blips نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
radar tracking تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
radar discrimination قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
skin paint نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
gadget نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
gadgets نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
uncovered اشکار
clearest :اشکار
evident اشکار
semblable اشکار
crying اشکار
clearer :اشکار
clear :اشکار
opened اشکار
patents اشکار
patenting اشکار
conspicuous اشکار
patented اشکار
obvious اشکار
patent اشکار
inapparent نا اشکار
inevidence اشکار
out اشکار
opens اشکار
explicit اشکار
plains اشکار
open and shut اشکار
plainer اشکار
clears :اشکار
plain اشکار
outed اشکار
apparent اشکار
open اشکار
burning disgrace اشکار
flagrant اشکار
overt اشکار
open-and-shut اشکار
out- اشکار
plainest اشکار
railing امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railings امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
public عامه اشکار
unfolded اشکار کردن
visible مرئی اشکار
detect اشکار کردن
barest ساده اشکار
displays اشکار کردن
baring ساده اشکار
signal اشکار مشخص
reveal اشکار کردن
detection اشکار سازی
to reveal itself اشکار شدن
unfolds اشکار کردن
self-explanatory واضح اشکار
self explanatory واضح اشکار
flagrantly باوقاحت اشکار
unfolding اشکار کردن
reveals اشکار کردن
revealed اشکار کردن
detected اشکار کردن
revealed preference رجحان اشکار
bared ساده اشکار
explicit اشکار صاف
avowals افهار اشکار
avowal افهار اشکار
bare ساده اشکار
manifest need نیاز اشکار
manifester اشکار کننده
market overt بازار اشکار
self explaining واضح اشکار
barer ساده اشکار
bares ساده اشکار
display اشکار کردن
signalled اشکار مشخص
signaled اشکار مشخص
detecting اشکار کردن
detects اشکار کردن
revealed preference ترجیح اشکار
it will manifest it self اشکار خواهد شد
revealer اشکار کننده
displaying اشکار کردن
displayed اشکار کردن
self evident خود اشکار
transpicuous روشن اشکار
manifestations اشکار سازی
amende honorable عذرخواهی اشکار
axioms حقیقت اشکار
open ازاد اشکار
lay open اشکار کردن
explicit behavior رفتار اشکار
visible balance تراز اشکار
patently بطور اشکار
glaring اشکار مشهور
opened ازاد اشکار
decryption اشکار سازی
axiom حقیقت اشکار
manifestation اشکار سازی
undisguised اشکار بی تلبیس
overt behavior رفتار اشکار
evident to any one نزدهمه اشکار
unfold اشکار کردن
conspicuous defect عیب اشکار
roundly بی پرده اشکار
notoriously بطور اشکار
opens ازاد اشکار
transpicuous فرا اشکار
explicit cost هزینه اشکار
radar locating تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
manifests صورت بار اشکار
overt homosexuality همجنس خواهی اشکار
revelations اشکار سازی افشاء
plain text متن واضح و اشکار
revelation اشکار سازی افشاء
untold بی حساب اشکار نشده
self revelation خود اشکار سازی
palpably بطور محسوس یا اشکار
open to the public اشکار در نزد همه
manifested صورت بار اشکار
manifest صورت بار اشکار
manifesting صورت بار اشکار
manifest dream content محتوای اشکار رویا
manifest anxiety scale مقیاس اضطراب اشکار
it is obvious that اشکار یا بدیهی است که
obviously بطور اشکار یا معلوم
the secret will open to me ان راز بمن اشکار
apparent electromotive force نیروی برقرانی اشکار
palpable قابل لمس اشکار
to make public اشکار یا علنی کردن
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
oscillation تفکیک امواج اشکار سازی
peeps جوانه زدن اشکار شدن
taylor manifest anxiety scale مقیاس اضطراب اشکار تیلور
to breathe one's simplicity بسادگی کسی اشکار شدن
peeping جوانه زدن اشکار شدن
peeped جوانه زدن اشکار شدن
peep جوانه زدن اشکار شدن
unfolded فاش کردن اشکار شدن
quarry اشکار کردن معدن سنگ
quarries اشکار کردن معدن سنگ
unfolding فاش کردن اشکار شدن
oscillations تفکیک امواج اشکار سازی
unfolds فاش کردن اشکار شدن
unfold فاش کردن اشکار شدن
quarrying اشکار کردن معدن سنگ
to speak one's mind اندیشه خود را اشکار کردن رک سخن گفتن
consol دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
noises اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
noise اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
cold fault نقص کامپیوتر که به محض روشن کردن اشکار میشود
stalking horse وسیله استتار
crystal balls گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal ball گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
ultrasonic inspection متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
federal privacy act قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
radar scope صفحه رادار
it was publicly known همه میدانستند در نظر همه اشکار بود
radar scope صفحه دید رادار
radar screen صفحه تصویر رادار
b scope صفحه کاتد رادار
data tablet یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
clutters برفک انداختن صفحه رادار
radar echo علایم روی صفحه رادار
blip تصویری بر روی صفحه رادار
clutter برفک انداختن صفحه رادار
blips تصویری بر روی صفحه رادار
azimuth stabilized ppi صفحه رادار با سمت ثابت
plan position indicator صفحه رادار ناو یا هواپیما
cluttered برفک انداختن صفحه رادار
radar ranging تنظیم تیر به وسیله رادار
radar imagery عکاسی به وسیله امواج رادار
radar altimetry ارتفاع سنجی به وسیله رادار
radar prediction کسب اطلاعات به وسیله رادار
sea return امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
fiducial marks علایم منطبق شونده در صفحه رادار
railing تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
fixed echo انعکاس ثابت روی صفحه رادار
railings تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
snow پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
range marker شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
snows پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com