English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
revelation اشکار سازی افشاء
revelations اشکار سازی افشاء
Other Matches
decryption اشکار سازی
detection اشکار سازی
manifestation اشکار سازی
manifestations اشکار سازی
self revelation خود اشکار سازی
oscillation تفکیک امواج اشکار سازی
oscillations تفکیک امواج اشکار سازی
disruptive pattern اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
manifest اشکار اشکار ساختن
manifested اشکار اشکار ساختن
manifesting اشکار اشکار ساختن
manifests اشکار اشکار ساختن
divulgence افشاء
divulgement افشاء
divulgation افشاء
disclosure افشاء
transpiration افشاء
betrayal افشاء سر
betrayals افشاء سر
exposal افشاء
disclosures افشاء
divulge افشاء کردن
divulged افشاء کردن
divulges افشاء کردن
exposures اشکاری افشاء
imparted افشاء کردن
impart افشاء کردن
disclose افشاء کردن
discloses افشاء کردن
disclosing افشاء کردن
exposing افشاء کردن
expose افشاء کردن
revelator افشاء کننده
exposure اشکاری افشاء
imparting افشاء کردن
exposes افشاء کردن
imparts افشاء کردن
divulging افشاء کردن
pull the plug <idiom> افشاء راز کسی
indecent exposure نمایش [افشاء] بی حیا
self revelation افشاء افکار واحساسات شخصی
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
open اشکار
open and shut اشکار
semblable اشکار
open-and-shut اشکار
clearest :اشکار
clear :اشکار
clearer :اشکار
opened اشکار
evident اشکار
clears :اشکار
overt اشکار
crying اشکار
obvious اشکار
plainer اشکار
plains اشکار
patenting اشکار
flagrant اشکار
patented اشکار
explicit اشکار
patent اشکار
burning disgrace اشکار
opens اشکار
apparent اشکار
plainest اشکار
conspicuous اشکار
out اشکار
out- اشکار
outed اشکار
inapparent نا اشکار
uncovered اشکار
inevidence اشکار
plain اشکار
patents اشکار
opened ازاد اشکار
conspicuous defect عیب اشکار
flagrantly باوقاحت اشکار
self-explanatory واضح اشکار
manifest need نیاز اشکار
visible balance تراز اشکار
kithe اشکار ساختن
open ازاد اشکار
self evident خود اشکار
let out اشکار ساختن
self explaining واضح اشکار
self explanatory واضح اشکار
lay open اشکار کردن
opens ازاد اشکار
displays اشکار کردن
to reveal itself اشکار شدن
to make known اشکار ساختن
to lay open اشکار ساختن
evident to any one نزدهمه اشکار
explicit behavior رفتار اشکار
reveals اشکار کردن
signaled اشکار مشخص
overt behavior رفتار اشکار
unfolds اشکار کردن
explicit cost هزینه اشکار
avowals افهار اشکار
explicit اشکار صاف
unfolding اشکار کردن
unfolded اشکار کردن
unfold اشکار کردن
revealed اشکار کردن
reveal اشکار کردن
transpicuous فرا اشکار
transpicuous روشن اشکار
market overt بازار اشکار
displaying اشکار کردن
displayed اشکار کردن
display اشکار کردن
manifestative اشکار سازنده
manifester اشکار کننده
detect اشکار کردن
detected اشکار کردن
detecting اشکار کردن
detects اشکار کردن
visible مرئی اشکار
bare ساده اشکار
bared ساده اشکار
barer ساده اشکار
bares ساده اشکار
barest ساده اشکار
baring ساده اشکار
avowal افهار اشکار
signal اشکار مشخص
axiom حقیقت اشکار
frequency demodulation اشکار ساختن
glaring اشکار مشهور
public عامه اشکار
undisguised اشکار بی تلبیس
revealer اشکار کننده
revealed preference ترجیح اشکار
signalled اشکار مشخص
known اشکار ساختن
revealed preference رجحان اشکار
axioms حقیقت اشکار
it will manifest it self اشکار خواهد شد
amende honorable عذرخواهی اشکار
roundly بی پرده اشکار
decrypt اشکار ساختن
notoriously بطور اشکار
patently بطور اشکار
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
palpable قابل لمس اشکار
open to the public اشکار در نزد همه
palpably بطور محسوس یا اشکار
manifested صورت بار اشکار
manifests صورت بار اشکار
manifesting صورت بار اشکار
apparent electromotive force نیروی برقرانی اشکار
overt homosexuality همجنس خواهی اشکار
manifest dream content محتوای اشکار رویا
manifest anxiety scale مقیاس اضطراب اشکار
manifest صورت بار اشکار
obviously بطور اشکار یا معلوم
it is obvious that اشکار یا بدیهی است که
to make public اشکار یا علنی کردن
plain text متن واضح و اشکار
the secret will open to me ان راز بمن اشکار
untold بی حساب اشکار نشده
unfolds فاش کردن اشکار شدن
quarries اشکار کردن معدن سنگ
quarrying اشکار کردن معدن سنگ
peeped جوانه زدن اشکار شدن
peeping جوانه زدن اشکار شدن
peeps جوانه زدن اشکار شدن
to breathe one's simplicity بسادگی کسی اشکار شدن
unfolding فاش کردن اشکار شدن
unfolded فاش کردن اشکار شدن
peep جوانه زدن اشکار شدن
unfold فاش کردن اشکار شدن
taylor manifest anxiety scale مقیاس اضطراب اشکار تیلور
quarry اشکار کردن معدن سنگ
to speak one's mind اندیشه خود را اشکار کردن رک سخن گفتن
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations خنثی سازی محروم سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
cold fault نقص کامپیوتر که به محض روشن کردن اشکار میشود
noises اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
noise اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com