Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
Do you mind if I open the window?
اشکالی دارد اگر پنجره را باز کنم؟
Search result with all words
Do you mind if I close the window?
اشکالی دارد اگر پنجره را ببندم؟
Other Matches
Does it matter if I dont come ?
اشکالی دارد اگرنیایم ؟
My desk is by the window.
میز کار من کنار پنجره قرار دارد.
rose window
پنجره گرد که ارایش هایی بشکل گل دارد
child window
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
My Computer
نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
InBox
خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
title
میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
titles
میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
To remove a difficulty.
اشکالی رارفع کردن
That is quitw O. K. That is fine.
هیج اشکالی ندارد
picture window
پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
to smooth a difficulty
اشکالی را رفع یا برطرف کردن
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
double lancet
[پنجره گوتیکی با دو پنجره سر نیزه ای]
horizontal
میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد
cascading windows
چندین پنجره که روی هم نمایش داده می شوند به طوری که فقط عنوان پنجره رویی نمایش داده میشود
windowing
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
transom
پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
clogged ink jet nozzles
اشکالی که در یک چاپگر پرتاب مرکبی پیش می اید و مربوط به زمانی است که مرکب باهوا تماس پیدا کرده و خشک میشود که در اینصورت درداخل و اطراف دهانک جمع شده و باعث مسدود شدن سیستم میشود
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
دیوار موش دارد موش گوش دارد
casements
پنجره
sash
پنجره
biforus
دو پنجره
window
پنجره
peeper
پنجره
casement
پنجره
sole plate
کف پنجره
sashes
پنجره
biforis
دو پنجره
window-sills
لب پنجره
window-sill
لب پنجره
inlier
پنجره
winnock
پنجره
thirl
پنجره
cant bay window
کج پنجره
air grate
پنجره هواکش
casement
قاب پنجره
ventilation blind
پیش پنجره
two light frame
پنجره دوچشمه
casement
پنجره لولادار
vent wing
پنجره گردان
window-boxes
قاب پنجره
window-box
قاب پنجره
sash
پنجره گلخانه
window frame
قاب پنجره
window box
قاب پنجره
sills
قرنیز کف پنجره
sill
قرنیز کف پنجره
casements
پنجره لولادار
casements
قاب پنجره
Venetian blind
پنجره کرکره
balance window
پنجره چرخان
two light frame
پنجره دو قلو
middle lintel in window
کمرکش پنجره
lantern light
پنجره فانوسی
sashes
پنجره گذاردن
sashes
پنجره گلخانه
active window
پنجره فعال
internal window sill
کف پنجره داخلی
blind window
پنجره نما
window-frame
قاب پنجره
window-frames
قاب پنجره
window pane
جام پنجره
window-pane
جام پنجره
window-panes
جام پنجره
sash
پنجره گذاردن
by the window
کنار پنجره
three panes window
پنجره سه لنگه
shutters
پنجره کرکرهای
text window
پنجره متن
grille
پنجره مشبک
grille
پنجره بلندگو
fender
پنجره روکش
grilles
پنجره مشبک
grilles
پنجره بلندگو
shutter
پنجره کرکرهای
windowpane
شیشه پنجره
lattice window
پنجره مشبک
window-sill
هرهی پنجره
window-sills
هرهی پنجره
windowsill
طاقچه پنجره
fanlights
پنجره بالای در
fanlight
پنجره بالای در
windowpane
جام پنجره
windowing
ایجاد پنجره
shutter
پشت پنجره
grilled
پنجره دار
lattice windows
پنجره مشبک
rail
وادارمیانی در و پنجره
skylight
پنجره سقفی
shutters
پشت پنجره
bow window
پنجره قوسی
bow windows
پنجره قوسی
grater
پنجره اهنی
graters
پنجره اهنی
pivoting window
پنجره محوری
pivoting window
پنجره گردان
persian blinds
پنجره کرکرهای
fenestration
پنجره بندی
oriel
پنجره بالکن
open light
پنجره واشو
rear window
پنجره عقب
window leaf
لنگه پنجره
skylight
پنجره طاق
skylight
پنجره سقف
skylights
پنجره سقفی
skylights
پنجره طاق
skylights
پنجره سقف
sun blind
پرده پنجره
stormproof window
پنجره ضد طوفان
smith and founder
یراق در و پنجره
sash window
پنجره کشویی
sash windows
پنجره کشویی
sky light
پنجره شیروانی
oculus
پنجره گرد
cathedrian wheel
پنجره چرخی
fire screen
پنجره بخاری
biforate window
پنجره دودر
three panes window
پنجره سه چشمه
ingo
[تو رفتگی در و پنجره]
balanced window
پنجره چرخان
ingoing
[تو رفتگی در و پنجره]
glazing bar
الت پنجره
chicago window
پنجره شیکاگویی
dead-light
پنجره ثابت
double window
پنجره دو جداره
fan light
پنجره بالای در
French window
پنجره لولادار
compss-window
پنجره کنسولی
Ipswich window
پنجره بالکن
dormer window
پنجره شیروانی
aximez
شکاف پنجره
clerestory
پنجره بام
lantern-light
پنجره فانوسی
cross bar of window
الت پنجره
inactive window
پنجره غیرفعال
lattic-window
پنجره مشبک
continuous window
پنجره سراسری
case ment
پنجره پوشش
case window
پنجره لولادار
fenestral
پنجره دار
case ment
پنجره لولادار
ajimez
شکاف پنجره
fenestrate
پنجره دار
jalousie
پشت پنجره ای
skylights
پنجره شیروانی یا سقف
a seat by the window
یک صندلی کنار پنجره
window regulator
وسیله تنظیم پنجره
The window is jammed.
پنجره باز نمیشود.
splitting a window
تقسیم بندی پنجره
eucharistic window
[نیم پنجره محراب]
skylights
پنجره هوارسانی سقف
defenestration
پرتاب به خارج پنجره
skylight
پنجره شیروانی یا سقف
apron
زیر پنجره کف بند
aprons
زیر پنجره کف بند
window
پنجره دار کردن
munting
الت عمودی پنجره
rail
الت میانی در و پنجره
fillister
کنش کاو پنجره
to hand out
از پنجره اویزان کردن
gratings
پنجره تیز و دلخراش
grating
پنجره تیز و دلخراش
skylight
پنجره هوارسانی سقف
dog-kennel
پنجره زیر شیروانی
to lean out of the window
به پنجره تکیه دادن
to go to the window
به
[سوی]
پنجره رفتن
middle lintel in window
الت وسطی پنجره
abat jour
سایبان پنجره هوا
middle lintel in window
وادار میانی پنجره
fan light
پنجره کوچک فوقانی
window-sills
تختهی زیر پنجره
lucarne
پنجره عمودی خوابگاه
bay-window
[پنجره ی بیرون زده ]
alert box
پنجره یا جعبه هشدار
Diocletion Window
پنجره نیم دایره
latch for pivoting windows
چفت پنجره گردان
window-sill
تختهی زیر پنجره
worksheet window
پنجره صفحه کاری
lancet window
پنجره نوک تیز
grillwork
پنجره مشبک سازی
grate
پنجره میلههای اهخنی
Crittal windows
[پنجره لولادار فلزی]
window seat
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
window seats
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
bay window
پنجره پیش امده
to stand at
[by]
the window
کنار پنجره ایستادن
child window
پنجرهای در پنجره اصلی
fanlight
پنجره نیم گردکوچک
bay windows
پنجره پیش امده
embrasures
منفذ پنجره یادر
fanlights
پنجره نیم گردکوچک
grated
پنجره میلههای اهخنی
grates
پنجره میلههای اهخنی
embrasure
منفذ پنجره یادر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com