Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
gadroon
اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
Other Matches
godroon
اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
cushion-course
[حاشیه تزئینی نازبالش]
antepagment
حاشیه های تزئینی درگاه
antepagmentum
حاشیه های تزئینی درگاه
architrave-cornice
[پیشانی ستون بدون حاشیه ی تزئینی]
antefix
[حاشیه تزئینی کتیبه ها در مقبره های کلاسیک]
antefixum
[حاشیه تزئینی کتیبه ها در مقبره های کلاسیک]
reciprocal border
حاشیه قرینه
[گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
rosette border
حاشیه گل و بوته
[اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
annulet
[نوار تزئینی یا ابزار مغزی دور تا دور ستون تزئینی]
lambrequin
نقوش رنگی حاشیه فروف چینی
Zipper selvage
حاشیه زیپ شکل
[در مناطق کرد نشین شرق ترکیه عده ای از بافندگان حاشیه های فرش خود را بصورت دندانه زیپ می بافند بطوری که کل حاشیه شکل یک زیپ بسته را نشان می دهد.]
minor border
حاشیه فرعی
[حاشیه کناری]
[این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
Kufic border
حاشیه کوفی
[این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
ragged
متن چاپ شده با حاشیه سمت چپ هم سطح , حاشیه سمت راست غیر مسط ح
ragged
متن چاپ شده با حاشیه سمت راست هم سطح و حاشیه سمت چپ غیر مسط ح
frieze
حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
friezes
حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
turtle border
حاشیه سماوری
[در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
bulgy
محدب
gibbous
محدب
convex
محدب
crowned
محدب
crowning
محدب
complements
تزئینی
complemented
تزئینی
complement
تزئینی
complementing
تزئینی
convex
محدب گوژ
convex lens
عدسی محدب
quasi convex
شبه محدب
pulvinate
محدب نازبالشی
pulvinated
نازبالشی محدب
convexty
بشکل محدب
convexo concave
محدب ومقعر
panduriform
محدب الطرفین
convex slope
شیب محدب
biconvex
محدب الطرفین
camber weld
جوش محدب
convexo convex
ازدوسو محدب
convex mirror
اینه محدب
quasi convex
نیمه محدب
parget
تزئینی کردن
eye-catcher
سازه تزئینی
colonnette
ستون تزئینی
ornamental glass
شیشه تزئینی
gibbously
بطور محدب یا قوز
convexly
حالت محدب داشتن
plano convex lens
عدسی مسطح- محدب
biconvex lens
عدسی محدب الطرفین
convex set
مجموعه محدب
[ریاضی]
convex fillet weld
جوش مغزی محدب
crown gear
چرخ دنده محدب
knull
[تزئین محدب شکل]
spherical faceplate
صفحه محدب تلویزیون
double convex lens
عدسی محدب الطرفین
quasi convex function
تابع نیمه محدب
quasi convex function
تابع شبه محدب
pulvinated frieze
کتیبه کوژ یا محدب
cloud band border
[حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
escallop
لبه تزئینی به لباس
banderol
[نوار تزئینی مجسمه]
ornamental wheel ring
رینگ چرخ تزئینی
oxyopia
تزئینی بحد افراط
banderole
[نوار تزئینی مجسمه]
herring-bone
[نقش تزئینی جناغی]
pandurate
شبیه ویولون محدب الطرفین
burning glass
عدسی محدب یاایینه مقعر
condenser
الت تقصیر عدسی محدب
splat
میله تزئینی پشت صندلی
baluster-shaft
[ستون تزئینی کوتاه و باریک]
bowtell
[ابزاری با سر محدب و فیتیله تخم مرغی]
carbuncle
لعلی که تراش محدب داشته باشد
carbuncles
لعلی که تراش محدب داشته باشد
bowtelle
[ابزاری با سر محدب و فیتیله تخم مرغی]
grapevine
[تزئینی به شکل درخت انگور]
[معماری]
chimney-mantle
[قسمت افقی پیش بخاری تزئینی]
ball-flower
[ابزار تزئینی به سبک گوتیک ثانوی]
angle-shaft
[ستون تزئینی در گوشه خارجی ساختمان]
conditivum
[مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی]
Art Deco
هنر دکو
[سبک تزئینی آمریکایی اروپائی]
conditorium
[مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی]
fish-bladder
[تزئینی شبیه کیسه ماهی باد شده]
biconvex
بالی که هر دو سطح فوقانی و تحتانی ان به صورت محدب باشد
console
کنسول
[نوعی ستون نگهدارنده تزئینی یا پیش گردی]
scallops
گوش ماهی دوختن لبه تزئینی بلباس پختن
diaper
[نقش های تزئینی روی سطح صاف و مسطح]
scallop
گوش ماهی دوختن لبه تزئینی بلباس پختن
hanging
[فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
egg-and-dart
[تزئینات کلاسیک با ابزار محدب به شکل تخم مرغ و نیش]
centerpiece
[عناصر تزئینی اصلی درگاه های پیچ و تاب دار]
Herati border
طرح حاشیه هراتی
[این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
meniscus
سطح منحنی بالای ستونی ازمایع که میتواند محدب یامقعر باشد
altar-piece
پرده نقاشی
[یا تندیس تزئینی در قسمت بالا و عقب محراب کلیسا]
chambranle
[قاب تزئینی دور دریچه هایی مانند درها، شومینه و غیره]
Dizlyk
[نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.]
inlaid work
[نقش تزئینی فقط با استفاده از یک نوع مواد در بریدگی، تورفتگی یا فرورفتگی دیوار]
apolline
[نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
rainbow border
حاشیه رنگین کمان
[در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
bug
اشکال
bugging
اشکال
worriment
اشکال
traverse
اشکال
snaggy
پر اشکال
drawbacks
اشکال
traversed
اشکال
drawback
اشکال
traverses
اشکال
barely
با اشکال
traversing
اشکال
spinosity
اشکال
bugs
اشکال
dead lock
اشکال
node
اشکال
nodes
اشکال
nodus
اشکال
disadvantages
اشکال
disadvantage
اشکال
to tide over a difficulty
اشکال را بر طرف
description of error
توضیح اشکال
i can add rapidly
به اشکال ما افزود
error description
توضیح اشکال
diversely
به اشکال مختلف
demurrable
اشکال کردنی
impediment
محظور اشکال
fault description
توضیح اشکال
debugger
اشکال یابی
geometrical figures
اشکال هندسی
forms of currency
اشکال پول
defect description
توضیح اشکال
burbling
اشکال بی نظمی
burbles
اشکال بی نظمی
to make difficulties
اشکال تراشیدن
burbled
اشکال بی نظمی
burble
اشکال بی نظمی
trouble shooting
رفع اشکال
debugging
اشکال زدائی
debugging
اشکال زدایی
hardness
اشکال سفتی
debugger
اشکال زدائی
difficulties
اشکال زحمت
baboon
اشکال مضحک
baboons
اشکال مضحک
debugs
اشکال زدایی
geometric shapes
اشکال هندسی
nuclide
اشکال اتمی
smooth delivery
تحویل بی اشکال
difficulty
اشکال زحمت
troubleshooting
اشکال یابی
debugged
اشکال زدایی
impediments
محظور اشکال
debug
اشکال زدایی
kaleidoscopes
لوله اشکال نما
swarms
چندین اشکال برنامه
There is the rub.
اشکال درهمین جااست
swarm
چندین اشکال برنامه
wells
بدون اشکال اوه
To get into difficulties.
دچار اشکال شدن
well
بدون اشکال اوه
kaleidoscope
لوله اشکال نما
To raise difficulties . To creat obstacles.
اشکال تراشی کردن
discomfit
ایجاد اشکال کردن
program debugging
اشکال زدایی برنامه
debug
اشکال زدایی کردن
debug
اشکال زدائی کردن
debugged
اشکال زدایی کردن
debugged
اشکال زدائی کردن
debugger
برنامه اشکال زدایییثلاعللهگل
debugs
اشکال زدایی کردن
debug aids
ادوات اشکال زدایی
debugs
اشکال زدائی کردن
handicap
امتیاز دادن اشکال
handicaps
امتیاز دادن اشکال
acataposis
اشکال عمل بلع
bottle neck
مانع اشکال کار
discomfits
ایجاد اشکال کردن
discomfiting
ایجاد اشکال کردن
debugging a program
اشکال زدایی یک برنامه
discomfited
ایجاد اشکال کردن
dysphonia
اشکال در حرف زدن
dysphagia
اشکال دربلعیدن غذا
similar figures
اشکال همانندیا متشابه
diversiform
دارای اشکال مختلف
debugging aids
وسائل اشکال زدایی
swarmed
چندین اشکال برنامه
to create a difficulty
اشکال پیش اوردن
it is particularly difficult
یک اشکال بخصوصی دارد
debugging aids
ادوات اشکال زدایی
gold lace
[braids]
گلابتون
[نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
pressed for time
<idiom>
با اشکال وبه سختی وقت
filet
توری دارای اشکال مربع
add
قرار دادن اشکال کنار هم
adding
قرار دادن اشکال کنار هم
adds
قرار دادن اشکال کنار هم
staked
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stakes
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stake
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
smooth
صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothest
صاف کردن بدون اشکال بودن
galanty show
نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com