Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
basement storey
اشکوب زیر زمین
Search result with all words
ground floor
اشکوب همکف زمین
Anisian
اشکوب آنیزین
[زمین شناسی ]
Anisic
اشکوب آنیزین
[زمین شناسی ]
Other Matches
stage
اشکوب
stratum
اشکوب
stair well
اشکوب
floored
اشکوب
story=storey
اشکوب
storey=story
اشکوب
stories
اشکوب
floors
اشکوب
floor
اشکوب
to go up one pair of stairs
یک اشکوب
storeys
اشکوب
low-rise
کم اشکوب
storey
اشکوب
stages
اشکوب
upper floor
اشکوب بالایی
the upper storey
اشکوب بالا
the second storey
اشکوب دوم
floor space
فضای اشکوب
floor plan
نقشه اشکوب
mezzanine
اشکوب کوتاه
mezzanine
نیم اشکوب
mezzanines
نیم اشکوب
lower floor
اشکوب زیرین
mezzanines
اشکوب کوتاه
story
اشکوب داستان گفتن
stages
مرحله دار شدن اشکوب
stage
مرحله دار شدن اشکوب
mezzanines
نیم اشکوب که میان دو طبقه ساختمان واقع باشد
mezzanine
نیم اشکوب که میان دو طبقه ساختمان واقع باشد
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
grass roots
کف زمین
ground surface
کف زمین
graze
زمین
earth
زمین
grazed
زمین
terrain
زمین
grazes
زمین
ground line
خط زمین
cinder tracks
زمین دو
lackland
بی زمین
soil
زمین
floored
کف زمین
soiling
زمین
floor
کف زمین
soils
زمین
floors
کف زمین
land n
زمین
cinder track
زمین دو
earths
زمین
norland
زمین
acre
زمین
aerospace
جو زمین
rooter
زمین کن
ground
: زمین
domain
زمین
domains
زمین
extra terrestrial
زمین
earthing
زمین
ground
کف زمین
ground
زمین
this earthly round
زمین
geodetically
زمین
acres
زمین
real estate
زمین
globe
زمین
floor
کف زمین
globes
زمین
fielded
زمین
fields
زمین
ground
[British]
[floor]
کف زمین
tellus
زمین
land
زمین
field
زمین
nutation
اهتزاز زمین
oblique compartment
زمین مورب
floors
محدوده زمین
territory
زمین ملک
shell
قشر زمین
rootle
زمین راباپوزکندن
routes
به زمین نشاندن
route
به زمین نشاندن
rolling country
زمین پوشیده
rear court
انتهای زمین
shelling
قشر زمین
shells
قشر زمین
floored
محدوده زمین
territories
زمین ملک
salle d'armes
زمین شمشیربازی
My birthday falls on a Staurday.
جشن زمین
panhandles
زمین باریکه
panhandled
زمین باریکه
measuring rod
گز زمین پیمایی
end
زمین حریف
panhandle
زمین باریکه
ended
زمین حریف
ends
زمین حریف
measurement ofland
زمین پیمایی
site building
زمین زیربنا
geology
زمین شناسی
sidelining
خط کنار زمین
panhandling
زمین باریکه
sandy soil
زمین ماسهای
saturated ground
زمین سیراب
neutral earth
زمین خنثی
crust
پوسته زمین
mool
زمین خشک
crusts
پوسته زمین
natural ground
زمین طبیعی
savanna
زمین هموار
science of geology
زمین شناسی
mixed graze
توام زمین
mid court
وسط زمین
scrub land
زمین بایر
permeable ground
تراوا زمین
basements
زیر زمین
upland
زمین بلند
upland
زمین کوهستانی
uplands
زمین بلند
sidelines
خط کنار زمین
sidelined
خط کنار زمین
uplands
زمین کوهستانی
parterre
در طول زمین
terrain
عوارض زمین
parcelling
تفکیک زمین
paralytic disability
زمین گیری
basement
زیر زمین
terrain
زمین ناحیه
permeable ground
زمین تراوا
pervious ground
تراوا زمین
physical characteristics
خصوصیات زمین
terrain
نوع زمین
planned chart
کروکی زمین
landward
بسوی زمین
terrestrial
زمین خاکی
terrain
زمین عملیات
plat
تکه زمین
playing area
محدوده زمین
playing court
زمین بازی
original ground
زمین بکر
original ground
زمین طبیعی
sideline
خط کنار زمین
open country
زمین باز
ground level
تراز زمین
occident
مغرب زمین
paralysis
زمین گیری
ground level
سطح زمین
west
مغرب زمین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com