English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 43 (3 milliseconds)
English Persian
things اشیا
Other Matches
omnium gatherum مجموعه اشیا
resistivity مقاومت اشیا
varia اشیا گوناگون
UFOs اشیا پرنده ناشناس
UFO اشیا پرنده ناشناس
aggregates مجموعهای از اشیا داده
aggregate مجموعهای از اشیا داده
contrabanded goods اموال و اشیا قاچاق
replaceable thing اموال یا اشیا مثلی
priceable things اموال یا اشیا قیمتی
overstuff با اشیا زیاد انباشتن
bric-a-brac [اشیا عتیقه و هنری کوچک]
round up جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
to be congenial to somebody [things] برای کسی مطبوع بودن [اشیا]
to be congenial to somebody [things] برای کسی دلپذیر بودن [اشیا]
rougher دستگاه مخصوص ناصاف کردن اشیا
to be congenial to somebody [things] برای کسی سازگار بودن [اشیا]
damage صدمهای که به اشیا ونه اشخاص وارد شود
planar اشیا یا تصاویر گرافیکی که در یک نقشه قرار دارند
positive که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد
electrostatic مراجعه به وسایلی با استفاده از خصوصیات بار الکتریکی اشیا
objects نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
objecting نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
objected نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
object نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
indirect objects نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
direct objects نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
perspective روش تغییر اندازه و شکل اشیا برای تاثیرگذاری عمق و فاصله
perspectives روش تغییر اندازه و شکل اشیا برای تاثیرگذاری عمق و فاصله
record هر نوع صفحه یانوار یا اشیا مشابهای که برای ضبط و پخش صدا بکاررود
open مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
Are there any antiquities here? آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
tan alt ضریب انحراف سایه برای تعیین ارتفاع اشیا در روی عکس هوایی
opens مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
opened مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
subsidy حقوق گمرکی اشیا وارداتی و صادراتی معافیت مالیاتی تولیدکنندگان به منظور پایین نگهداشتن قیمتها
notification message پیام نرم افزار نشر برای تشخیص اشیا دیگر که کار مشخص باید کامل شود
garnishment میشود دائر براینکه حق تحویل اشیا یا نقودوی را به نامبرده ندارد وباید در محضر دادگاه حاضرشود و به ادعای خواهان پاسخ دهد
outliner برای اینکه به کاربر کمک کند تا بخش ها و زیربخشهای لیست ای از اشیا را مرتب کند یا بخشهایی از پروژه را
object oriented روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
ringing the changes ترویج پول تقلبی ازطریق اشاعه خرید اشیا و بعدپس دادن انها و گرفتن پول درست بجای پولهای تقلبی پرداخت شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com