English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (2 milliseconds)
English Persian
consumer goods اشیاء مصرفی
Other Matches
sumptuary law قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد
expendable property کالای مصرفی اماد مصرفی
maximal oxygen consumption per minute حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
maximal oxygen uptake حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal aerobic power بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen consumption حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
thing اشیاء
hidden objects اشیاء پنهان
still life نقش اشیاء
valuable goods اشیاء بهادار
means objects اشیاء وسیله
odds and ends <idiom> اشیاء جوروباجور
turnery اشیاء تراشیدنی
valuable goods اشیاء باارزش
equipollent اشیاء هم قوه
prohibited goods اشیاء ممنوع
antique shop فروشگاه اشیاء عتیقه
bric a brac اشیاء کهنه وعتیقه
harnessed اشیاء تهیه کردن
sacrilege سرقت اشیاء مقدسه
achate اشیاء خریداری شده
reliquary جعبه اشیاء متبرکه
gew gaw اشیاء قشنگ بی مصرف
harnessing اشیاء تهیه کردن
reliquaries جعبه اشیاء متبرکه
harness اشیاء تهیه کردن
disposability مصرفی
input مصرفی
needlessness بی مصرفی
disutility بی مصرفی
inputted مصرفی
catchall فرف یامخزن اشیاء گوناگون
abandonee صاحب اشیاء ترک شده
plinking تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
microstructure ساختمان میکروسکپی اشیاء یابافت ها
consumer goods کالای مصرفی
consumption expenditures هزینههای مصرفی
consumable stock موجودی مصرفی
consumables کالاهای مصرفی
consumer capital سرمایه مصرفی
expendable items اقلام مصرفی
consumable ماده مصرفی
consumer industries صنایع مصرفی
Consumer ( consrmers ) goods . کالاهای مصرفی
consumption lending وام مصرفی
consumption goods کالاهای مصرفی
consumer's goods کالای مصرفی
consumption credit اعتبار مصرفی
consumption diseconomies زیانهای مصرفی
expendable supplies کالاهای مصرفی
commodities کالای مصرفی
autoconsumption خود مصرفی
affluent society جامعه مصرفی
coloring agent رنگ مصرفی
nonexpendable غیر مصرفی
consumer goods کالاهای مصرفی
commodity کالای مصرفی
avoirdupois اشیاء و اجناسی که با توزین فروخته میشوند
phantasmagorias منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
phantasmagoria منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
There is no market for it in Iran . درایران مصرفی ندارد
maxvo بیشینه اکسیژن مصرفی
maxvo حداکثر اکسیژن مصرفی
expendable items اقلام مصرفی شدنی
nondurable consumer goods کالاهای مصرفی بی دوام
exposure dose مقدار دوز مصرفی
consumption economies صرفه جوئیهای مصرفی
commodity market بازار کالای مصرفی
bar stock ماده اولیه مصرفی
consumer nondurables کالاهای مصرفی بی دوام
consumer durables کالاهای مصرفی پر دوام
commodity command یکان امادکالاهای مصرفی
consumer durable goods کالاهای مصرفی بادوام
durable consumption goods کالاهای مصرفی بادوام
safe deposit صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
scrimshaw اشیاء منبت کاری یا حکاکی شده زینتی
doppler radar رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
anthropopathism اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
comparator دستگاه اندازه گیری وسنجش وقیاس اشیاء
make up feed اب مصرفی دیگ بخار ناو
names کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه
name کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه
index of consumer prices شاخص قیمت کالاهای مصرفی
consumer price index شاخص قیمت کالاهای مصرفی
consumer credit اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
false parallax تغییر محل فاهری اشیاء به علت شکست نور
micrometer caliper پرگار مخصوص اندازه گیری اشیاء خیلی ریز
consumable اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
periscope دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
flea market بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
periscopes دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
flea markets بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
shadow factor ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
spasur سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است
fetish اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
fetishes اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
assembly lines دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
stroke writer ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
assembly line دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
sprites اشیاء کوچک و با وضوح بالاکه روی مانیتور بطورمستقل از متن یا گرافیک دیگرمی توان حرکت داده شوند
z scale نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
dog down بستن و جذم کردن درب محکم کردن درپوش اشیاء
conceptual tool وسیلهای برای کار با نظریه ها بجای کار با اشیاء
spectrozonal photography عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
conspicuious consumption مصرف افراطی مصرفی که هدفش خودنمائی به دیگران است این اصطلاح اولین بار بوسیله تورستین وبلن اقتصاددان امریکائی
real balance effect اثر پیگو اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مخارج مصرفی
hyperfocal distance مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
algorithms قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
algorithm قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
transubstantiation اعتقادباینکه نان وشراب مصرفی درایین عشای ربانی مسیحیان هنگام ورود ببدن شخص تبدیل بجسم وخون عیسی میگردد
engels law ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
auto توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه
autos توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه
moments ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
unit mill سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com