English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
bric a brac اشیاء کهنه وعتیقه
Other Matches
clouts پارچه کهنه کهنه
clout پارچه کهنه کهنه
clouted پارچه کهنه کهنه
clouting پارچه کهنه کهنه
thing اشیاء
prohibited goods اشیاء ممنوع
equipollent اشیاء هم قوه
means objects اشیاء وسیله
valuable goods اشیاء بهادار
odds and ends <idiom> اشیاء جوروباجور
hidden objects اشیاء پنهان
valuable goods اشیاء باارزش
consumer goods اشیاء مصرفی
still life نقش اشیاء
turnery اشیاء تراشیدنی
antique shop فروشگاه اشیاء عتیقه
reliquaries جعبه اشیاء متبرکه
reliquary جعبه اشیاء متبرکه
achate اشیاء خریداری شده
harness اشیاء تهیه کردن
gew gaw اشیاء قشنگ بی مصرف
harnessed اشیاء تهیه کردن
harnessing اشیاء تهیه کردن
sacrilege سرقت اشیاء مقدسه
abandonee صاحب اشیاء ترک شده
plinking تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
catchall فرف یامخزن اشیاء گوناگون
microstructure ساختمان میکروسکپی اشیاء یابافت ها
phantasmagoria منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
avoirdupois اشیاء و اجناسی که با توزین فروخته میشوند
phantasmagorias منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
safe deposit صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
doppler radar رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
comparator دستگاه اندازه گیری وسنجش وقیاس اشیاء
anthropopathism اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
scrimshaw اشیاء منبت کاری یا حکاکی شده زینتی
micrometer caliper پرگار مخصوص اندازه گیری اشیاء خیلی ریز
false parallax تغییر محل فاهری اشیاء به علت شکست نور
periscopes دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
flea markets بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
periscope دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
flea market بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
shadow factor ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
spasur سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است
fetish اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
stroke writer ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
fetishes اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
assembly lines دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly line دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
sprites اشیاء کوچک و با وضوح بالاکه روی مانیتور بطورمستقل از متن یا گرافیک دیگرمی توان حرکت داده شوند
z scale نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
dog down بستن و جذم کردن درب محکم کردن درپوش اشیاء
conceptual tool وسیلهای برای کار با نظریه ها بجای کار با اشیاء
trity کهنه
worn out کهنه
run down کهنه
age old کهنه
run-down کهنه
rungs کهنه
crusted کهنه
tatters کهنه
pokier کهنه
pokiest کهنه
poky کهنه
musty کهنه
worn-out کهنه
age-old کهنه
antique کهنه
antiques کهنه
knacker کهنه خر
pokey کهنه
kettle holder کهنه
weatherworn کهنه
gray کهنه
worm eaten کهنه
ragman کهنه خر
fogram کهنه
dossil کهنه
by gone کهنه
behind the times کهنه
out of d. کهنه
weatherbeaten کهنه
shabbly کهنه
timeworn کهنه
obsolescent کهنه
wadding کهنه
mucid کهنه
stale کهنه
obsolete کهنه
tacky کهنه
wad کهنه
rags کهنه
wads کهنه
obsolescence کهنه گی
rag کهنه
fusty کهنه
olden کهنه
fustiest کهنه
fustier کهنه
dowdy کهنه
outworn کهنه
archaic کهنه
ragged کهنه
lint کهنه
old-fashioned کهنه
antiquated کهنه
trite کهنه
behindhand کهنه
spectrozonal photography عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
fripper کهنه فروش
fogyish کهنه پرست
fogyism کهنه پرستی
fripperer کهنه فروش
duddy کهنه پوش
rag کهنه شدن
rags کهنه شدن
dodo کهنه پسند
dodoes کهنه پسند
duddie کهنه پوش
stale joke جوک کهنه
codex دستخط کهنه
dodos کهنه پسند
ancient کهن کهنه
mouldy کهنه وفاسد
sour dough کهنه کار
unworn کهنه نشده
pseudo archaic کهنه نما
rag picker کهنه برچین
ragman کهنه فروش
junk کهنه و کم ارزش
A pair of old pants ( trousers ) . یک شلوار کهنه
dead منسوخ کهنه
superannuate کهنه شدن
lint کهنه فتیله
ogygian بسیار کهنه
wad کهنه نمد
old wool پشم کهنه
green meat گوشت کهنه
thread bare فرش کهنه
hunkerism کهنه پرستی
obsolesce کهنه شدن
wads کهنه نمد
wash linen کهنه فرفشویی
wall rue سداب کهنه
the old world جهان کهنه
boneman کهنه فروش
obscurantism کهنه پرستی
old پیرانه کهنه
older کهنه کار
veteran کهنه سرباز
older پیرانه کهنه
oldest کهنه کار
oldest پیرانه کهنه
aging کهنه شدن
old کهنه کار
veteran کهنه کار
superannuated زیاد کهنه
Neanderthal خیلی کهنه
old timer کهنه کار
back numbers چیز کهنه
old-timer کهنه کار
old-timers کهنه کار
back numbers شماره کهنه
back number چیز کهنه
back number شماره کهنه
aging کهنه کردن
uptight کهنه پرست
fuddy-duddy کهنه اندیش
age کهنه کردن
unreconstructed کهنه پرست
duds رخت کهنه
fuddy-duddies کهنه اندیش
veterans کهنه سرباز
shabby کهنه ژنده
veterans کهنه کار
dabs کهنه را نم زدن
dabbed کهنه را نم زدن
dab کهنه را نم زدن
ages کهنه کردن
shabbier کهنه ژنده
shabbiest کهنه ژنده
antiquate کهنه کردن
hyperfocal distance مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
one nails drives another غم جدید غم کهنه را بر از یاد
to pick rags کهنه برچینی کردن
passe کهنه مسلک گذشته
ragpicker کهنه و ژنده جمع کن
stager ادم کهنه کار
sea dog ملوان کهنه کار
antediluvian ادم کهنه پرست
paleology دانش چیزهای کهنه
glass cloth کهنه شیشه پاک کن
outwear کهنه شدن گذراندن
knackery جنس بنجل و کهنه
he has seen sevice کهنه کار است
hach زیاداستعمال کردن کهنه
dishcloth کهنه فرف شویی
dishcloths کهنه فرف شویی
Antiguated آنتیک ،کهنه،قدیمی
back out کهنه و فرسوده شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com